خمسه سرايي در ادب فارسي

خمسه سرايي در ادب فارسي، نخستين بار به وسيلة حکيم نظامي گنجوي آغاز گرديد. خمسة او سرمشق بسياري از شاعران مهم قرار گرفت. به نظر بسياري از محققان خمسة نظامي از همة آثاري که به تقليد از آن ساخته شده بهتر است. شيفتگي فراوان نظامي به شاهنامه سبب شد که او در خمسة خود هر يک از مضمون ها و داستان هاي غنايي و
سه‌شنبه، 16 آذر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خمسه سرايي در ادب فارسي

خمسه سرايي در ادب فارسي
خمسه سرايي در ادب فارسي


 

نويسنده:دکتر منصور رستگار فسايي*




 
چکيده

خمسه سرايي در ادب فارسي، نخستين بار به وسيلة حکيم نظامي گنجوي آغاز گرديد. خمسة او سرمشق بسياري از شاعران مهم قرار گرفت. به نظر بسياري از محققان خمسة نظامي از همة آثاري که به تقليد از آن ساخته شده بهتر است. شيفتگي فراوان نظامي به شاهنامه سبب شد که او در خمسة خود هر يک از مضمون ها و داستان هاي غنايي و حماسي و حکمي شاهنامه را در داستاني مستقل و متفاوت نظيره سازي کند. هر يک از منظومه هاي نظامي بلافاصله پس از سرايش مورد توجه شاعران ديگر قرار مي گرفت. از موفق ترين پيروان نظامي مي توان اميرخسرو دهلوي، خواجوي کرماني، مکتبي شيرازي و جامي را نام برد.
در اين گفتار به اهميت و نقش نظامي در مثنوي سرايي و خمسه سرايي اشاره مي شود و اسامي بيست تن از خمسه سرايان پس از نظامي به همراه آثارشان معرفي مي گردد.
کليد واژه: خمسه سرايي، نظامي، شاهنامه، فردوسي، پيروان نظامي.
خمسه سرايي عبارت است از آن که شاعري پنج منظومة مثنوي بلند يا کوتاه داستاني و مستقل را در قالب ها و معاني متفاوت و اوزان عروض مختلف، به نظم درآورد. نخستين بار، حکيم نظامي گنجوي (530 تا 602 هـ .ق)، خمسه سرايي را در ادب فارسي آغاز کرد. او که استاد مثنوي روائي و داستاني غنايي است با آفريدن پنج گنج يا خمسة خويش سرمشقي مهم و اساسي و کامل براي داستان سرايي بزمي و غنايي فراهم آورد که از عهد خود شاعر به اين سو، نه تنها در ايران، بلکه در تمام قلمرو زبان فارسي و ادب اسلامي مورد توجه و پيروي بسياري از شاعران قرار گرفت و از گنجه تا بنگال، بسياري از شاعران، بدون احساس حقارت و در نهايت افتخار به دنباله روي و اقتفاي او رفتند و برخي يک يا چند مثنوي و بعضي همة خمسه و حتي هفت يا هشت مثنوي را با نام ها و موضوعاتي همانند يا متفاوت، به پيروي از وي پديد آوردند. نکتة مهم اين است که نظامي، خود، نام «خمسه» را براي آثار پنجگانه داستاني خود به کار نبرده است و ديگران اين پنج داستان جداگانه را پس از مرگ وي، در يک مجموعه فراهم آورده اند و فضلا و اديبان آن را خمسه نظامي خوانده اند. في المثل جامي که خود هفت اورنگ را به اقتفاي نظامي ساخته است به خمسة او با عنوان پنج گنج اشاره مي کند:

نظامي که استاد اين فن وي است
در اين بزمگه شمع روشن وي است

زويرانة گنجه شد گنج سنج
رسانيده گنج گهر را به پنج

چو خسرو به آن پنجه هم پنجه شد
از آن بازوي فکرتش رنجه شد...

مرحوم وحيد دستگردي، که اسکندرنامه نظامي را به «شرفنامه» و «اقبالنامه» تقسيم کرده است. مثنويات نظامي را «سته» يا «ششگانه» مي داند و معتقد است که نظامي «شش گنج» در پنج بحر سروده است (وحيد دستگردي، گنجه گنجوي، ص مو). زائد در جاي ديگر هم کار نظامي را سبعه سرايي دانسته است (دادفر، ص249، «مقالة مدرسي چهاردهي»، گنجه گنجوي، ص260). اگرچه داستان سرايي در قالب مثنوي و در شعر فارسي پيش از نظامي هم معمول بوده است، ليکن نظامي چنان در اين فن مهارت به کار برده و به نحوي از عهدة صحنه سازي ها و تنسيق مطالب داستان هاي خود برآمده است و آن قدر در ذکر مطالب سادة داستاني ريزه کاري و در بيان تشبيهات و استعارات و مضامين، تازه جويي کرده است که قلم نسيان بر آثار پيشينيان کشيده، که پس از وي تا چند قرن روش داستان سرايي او مورد تقليد بسياري از شاعران بوده است. امّا به نظر بسياري از محققان، خمسه نظامي، از همه آثاري که به تقليد از آن ساخته شده است، بهتر است، و به قول شادروان دکتر عبدالحسين زرين کوب:
مثنوي هاي نظامي با وجود تفاوت در محتوا، مجموعه هايي هماهنگ از اجزاء به هم پيوسته است که با هندسة مناسب و موزون به هم درافتاده اند. درون اين مجموعه ها، هر جزئي جداگانه، ظرافت و عظمت خود را جلوه مي دهد و زبان شعر همه جا پر از استعاره و کنايه، و مضمون شعر در همه حال سرشار از انديشه هاي جالب و تازه است و خواننده را غرق لذت و حيرت مي کند. بدينگونه هر مثنوي نظامي در تناسب اجزاء و در ارتباط با مجموعه آنها، به يک ديوان غزل مي ماند که در آن، در کنار جوهر غنايي، عناصر روايي و تعليمي هم جلوه دارد و هر مثنوي مجموعه يک ديوان است (زرين کوب، پيرگنجه، ص206). به همين دليل است که بعضي از شعرشناسان اذعان کرده اند که خمسه نظامي، در روي زمين شبيه و نظير ندارد و لطايف و دقائقي که نظامي در پنج گنج خود درج کرده است «مقدور در نوع بشر نيست» و نظامي در طريقه مثنوي سرايي عاشقانه، تالي و همسر و ثاني ندارد (زرين کوب، پيرگنجه، ص201).
نظامي، مثنويات پنج گانه خود را به ترتيب در سال هاي570، 576، 584، 593، 599 هـ .ق ساخته است و اين امر مبين آن است که:
اولاً، نظامي از آغاز، برنامه و طراحي خاص براي نظم اين مجموعه نداشته است و به تدريج به خاطر دل خود يا ديگران، اين منظومه ها را ساخته است.
ثانياً، زماني که نظامي براي نظم هر يک از اين مثنويات، مصروف داشته است، متفاوت است. مثلاً ليلي و مجنون را در طول چهار ماه سروده است و هفت پيکر را احتمالاً در حدود چهار سال.
ثالثاً، ابيات خمسة نظامي که کلاً حدود 29000 بيت است، در ميان 2260 بيت در مخزن الاسرار و 10500 بيت در اسکندرنامه نوسان دارد و بقيه مثنويات او داراي 4500 بيت تا 6500 بيت مي باشند.
رابعاً، از آنجا که نظامي به تمام معني، شاعر آزاده و نوانديش است، مي تواند در قالب ها و معاني و شيوه هاي گوناگون شاعري طبع آزمايي کند و به همين جهت هيچ يک از منظومه هاي او از نظر محتوا و وزن و قالب، شبيه به ديگري نيست و همين امر به وي وسعت مشربي مي بخشد که گاهي بتواند شعر را از مصطبه آزاد کند و آن را به دنياي زهد و رياضت بکشاند و مخزن الاسرار را در سن سي و هفت سالگي به نظم درآورد و آن همه حکمت و وعظ را در آن بگنجاند آن چنان که کار پيران جهانديده را انجام دهد و زماني شيرين و خسرو هفت پيکر را در سال هاي پيري بسازد و حديث عشق و مستي و شور جواني را سردهد.
خامساً، نظامي نخستين مثنوي سرايي است که پس از فردوسي و در تحت تأثير او، هنرمندانه به مثنوي سرايي مي پردازد و موفق مي شود که کاري تازه و مورد پسند جامعة ادبي را، ارائه دهد با اين تفاوت که نظامي کوشيد داستان هاي اسکندر، بهرام گور و خسرو و شيرين را که در شاهنامه هم آمده اند، با ديدي متفاوت بنگرد و با نوآوري ها و مطالب تازه و سبک و سياق خاص خود، اين داستان ها را بازسازي کند. نظامي در مثنويات خود از هيچ شاعري جز فردوسي نام نمي برد و يادآوري فردوسي براي او چنان احترام انگيز است که خود اعتراف مي کند که آنچه آن حکيم گفته است به نظم نمي آورد و تنها به سرايش آنچه او متروک داشته است مي پردازد:

حکيمي کاين حکايت شرح کرده است
حديث عشق از ايشان طرح کرده است

به عشقي در که شست آمد پسندش
سخن گفتن نيامد سودمندش

در آن قسمت که ماند از عشقبازي
سخن راندم، نيت بر مرد غازي

سخن گوي پيشينه، داناي طوس
که آراست روي سخن چون عروس

در آن نامه کان گوهر سفته راند
بسي گفتني ها ناگفته ماند

نظامي که در رشته گوهر کشيد
فلم ديده ها را، قلم درکشيد

شايد بتوان گفت که نظامي به خاطر شيفتگي فراواني که به شاهنامه داشت، کوشيد تا در خمسه خود، هر يک از مضمون ها و داستان هاي غنايي، حماسي و حکمي شاهنامه را در داستاني مستقل و متفاوت، نظيره سازي کند و جنبه هاي هنري و نمايشي و لفظي شاهنامه را با سبک و سياق خاص شاعران قرن ششم و فرهنگ اجتماعي دوران خود، جايگزين سازد تا در عين آنکه انديشه هاي بزرگان پيش از خود را زنده ساخته باشد، بتواند استقلال و خلاقيت هنري خود را هم به نمايش بگذارد. به عبارت ديگر نظامي با نهايت زيرکي و دقت مي کوشد نفوذي را که فردوسي از جهت ماده و محتوا در مثنويات شيرين و خسرو، هفت گنبد و اسکندرنامه به روي، گذاشته است، به حداقل برساند و از برخورد با فردوسي و تکرار روايات شاهنامه اجتناب ورزد. (زرين کوب، سيري در شعر فارسي، ص64)
سادساً، کار نظامي در خمسه سرايي بدان جهت اهميت دارد که يک مجموعه پنج قسمتي را که هيچ اشتراکي در معاني ندارند، تنها به دليل سبک خاص خود در انتخاب الفاظ و کلمات و ايجاد ترکيبات خاص و ابداع و اختراع معاني و مضامين نو و دلپسند در هر مورد، تصوير جزئيات، نيروي تخيل و دقت در وصف، ايجاد مناظر دلپذير و ريزه کاري ها در توصيف طبيعت و اشخاص و... به هم مي پيوندد و بدانها هويتي خاص و مستقل مي بخشد، بدين معني که تنها وجه اشتراک اين 5 منظومه، تعلق آنها به نظامي و عظمت معاني و حسن الفاظ و دلنشيني مطالب رزمي، بزمي، عشق و فلسفه و اخلاق است وگرنه نظامي نخستين کسي نيست که در شعر فارسي مسائل حکمت و فلسفه و عرفان و زهد را در کنار داستان هاي عاشقانه به کار برده باشد يا قالب هاي شعري خمسه را خلق کرده باشد. نظامي در نظم منظومه هاي خود، از فردوسي در هفت پيکر و اسکندرنامه و حتي خسرو شيرين، از فخرالدين اسعد گرگاني و ويس و رامين او، در سرايش خسرو شيرين، از حديقه سنايي، در مخزن الاسرار، الهام گرفته است، اما اين کار به هيچ وجه از ارزش و اعتبار او و مثنويات پنج گانه اش نمي کاهد و از قضا جاذبه هايي بيشتر به شعر وي مي بخشد و نشان مي دهد که نظامي چگونه در يک مجموعة متنوع، ساختاري مستقل و وحدت عملي خاص ايجاد مي کند تا مهر و نشان خود شاعر را داشته باشد و خمسة او را جدا از همة منظومات و مثنويات پيش و پس از وي، مورد توجه همگان قرار دهد و کساني را به پيروي از آن، برانگيزد.
استاد زرين کوب، تلاش هاي 27 ساله نظامي را در نظم خمسة وي، حرکتي مستمر و هدفمند، در وصول به مدينه فاضله مي دانند و مي نويسند:
... نظم شرفنامه و اقبالنامه، آخرين مرحلة جستجويي بود که نظامي آن را از سال هاي نظم مخزن الاسرار آغاز کرده بود و از آن پس جستجوي او در دنياي خسرو و شيرين، ليلي و مجنون و هفت پيکر دنبال شده و در اين منظومه دوگاني (شرفنامه و اقبالنامه) به مقصد نهايي رسيده بود، بدين معني که مدينة فاضله اي که او از عهد مخزن الاسرار تا دوران اسکندرنامه در گذرگاه مرکب ذوالقرنين، مجال ظهور و شهود پيدا کرد و با ورود به دروازة آن، همة جستجوهاي شاعر گنجه به هدف رسيد... (زرين کوب، پيرگنجه، ص33).
اجزاء خمسه نظامي
خمسه نظامي مشتمل بر پنج مثنوي است به شرح زير:
1ـ مخزن الاسرار: نخستين مثنوي از پنج گنج يا خمسة نظامي است که حدود 2400 بيت دارد و مشتمل بر بيست مقالة داستاني است و در سال561 يا 571 هـ .ق، در سن سي و هفت سالگي شاعر، در بحر سريع مسدس مطوي (: مفتعلن مفتعلن فاعلان) سروده شده است و از امهّات مثنويات ادب تعليمي فارسي است، پيش از نظامي هيچ مثنوي مستقلي به اين وزن سروده نشده بود و مضمون و موضوع آن نيز کاملاً بکر و تازه است و به قول نظامي در آن عاريت کسي پذيرفته نشده است. برخي معتقدند که نظامي در اين مثنوي در تحت تأثير سنايي است و خود نظامي هم در مقدمة مخزن الاسرار بدين امر اشاره کرده است.
به قول يان ريپکا: «ميان مخزن الاسرار و حديقه از لحاظ مطالب مشابهتي وجود دارد ولي از لحاظ شکل و يا فرم اين دو کاملاً از يکديگر متفاوتند زيرا «ملکه و طبع و نيروي شعري نظامي بسيار عالي و قوي بود» (الدسوقي، ص153).
اما برخي از محققان تأثير حديقه بر مخزن الاسرار را رد کرده و نوشته اند: علي رغم آنکه نظامي با حديقه آشنا بود، مخزن الاسرار او از تقليد مبراست زيرا که شيوه بيان سنايي مرموز و پيچيده است حال آنکه بيان نظامي شاعرانه تر و روشن تر مي باشد و به قول استاد عبدالنعيم حسنين، نظامي شناس معروف عرب، شيوة سنايي در حديقه مبتني بر عقل است در حالي که شيوه نظامي در مخزن الاسرار مبتني بر عشق و دل است (همانجا، ص155). حديقه پايان کار سنايي بود و مخزن الاسرار ابتداي راه نظامي. (همانجا) و يا به قول هرمان اته، پايان دورة زندگاني خشک و بي نشاط نظامي و طليعه کارهاي خلاق و سبک و هنر اختصاصي او (هرمان اته، ص72). استاد زرين کوب معتقدند با آنکه مخزن الاسرار در مجموع تقليدي از سنايي به نظر مي رسيد و از همه حيث اصالت نداشت و پژواک غريب و پرطنطنه يي از حديقه سنايي بود اما «بحر سريع» آن آهنگ تازه اي داشت و آن را از «بحر خفيف» خالي از طنطنه و عاري از شور حديقه، متمايز مي ساخت و تحرک و شور خاصي به کلام نظامي مي داد و در مرتبه خود شاهکاري در شيوة تحقيق و بنايي استوار، در زمينة شعر تعليمي بود که در عين حال معايب جامعة عصري و تصوير اوضاع و احوال روزگار نظامي را هم نشان مي داد اما در همه حال شيوة قصه پردازي نظامي در مخزن الاسرار، در مقايسه با آنچه در خسرو و شيرين و ليلي و مجنون و ديگر قصه هاي پنج گانه خود ارائه مي دهد غريب و متفاوت به نظر مي رسد و مثال بارزي از «شعر تحقيق» است که با قالب قصه هاي کوتاه تمثيلي و تصوير و توصيفات شاعرانه همراه است (زرين کوب، پيرگنجه، ص57).
2ـ خسرو و شيرين: دومين مثنوي خمسة نظامي است که يک سال پس از نظم مخزن الاسرار، از سال573 آغاز و در 576 هـ .ق، به پايان رسيده است و داراي 65000 بيت در بحر هزج مسدس مقصور (مفاعيلن مفاعيلن مفاعيل) مي باشد و منظومه اي است غنايي و عاشقانه که از داستان هاي اواخر دورة ساساني است و داستان عشق خسرو پرويز، شاه ايران و شيرين شاهزاده ارمني را شرح مي دهد. وزن اين منظومه قبلاً به وسيله فخرالدين اسعد گرگاني در ويس و رامين به کار گرفته شده بود. داستان خسرو و شيرين، بازتاب نفوذ فرهنگ ايراني را در اران و آذربايجان روزگار نظامي، نشان مي دهد و نظامي که با شاهنامه انس بسيار داشت، مي خواست تغافل فردوسي را در نقل داستان هاي عشق خسرو و شيرين، جبران کند و داستان هاي اين دو دلداده را آن چنان که در گنجه و در عصر نظامي روايت مي شد، به نظم درآورد و براي پرهيز از تقليد شاهنامه، وزن شاهنامه را که مناسب داستان هاي غنايي نبود، رها کرد و منظومه اي مستقل پرداخت که جنبه هاي داستاني و محلي و سبکي خود را هم حفظ مي کرد. برتلس و ريپکا عقيده دارند که قصد نظامي از نظم اين داستان، بيان سعادت و ناکامي زن جوان خود نظامي است که آفاق نام داشت و جوانمرگ شد، ولي اته نظم داستان خسرو و شيرين را نتيجة تغيير جهت فکري نظامي از شعر تعليمي به غنايي و بزمي مي داند که سبب شد نظر او نسبت به هنر دگرگون شود و به فرهنگ ايران پيش از اسلام بازگردد و منظومه هاي رمانتيک را به وجود آورد (اته، ص73) و به ميداني که براي جولان افکار او سازگارتر بود، گام نهد و در همان رشته کارهاي خود را ادامه دهد. ناگفته نگذريم که در اين امر، نظم ليلي و مجنون، استثنايي است که توجه نظامي را به داستان هاي تازي، نشان مي دهد.
3ـ ليلي و مجنون: سومين مثنوي خمسة نظامي است که شاعر، آن را در سال584 هـ .ق، در 4700 بيت و در مدتي کمتر از چهار ماه سروده است. اين منظومه در بحر هزج مسدس اخرب (مفعول مفاعلن مفاعيلُن) ساخته شده است که خاقاني قبل از نظامي آن را در تحفه العراقين به کار گرفته بود و برعکس خسرو و شيرين مأخوذ از ادب عرب است و داستان عشق نامراد ليلي و مجنون را مطرح مي کند و جامعه اي را به تصوير مي کشد که هرگز عدول از سنت هاي قبيله اي را نمي پذيرد، دنياي ظالمي که بايد از آن گريخت و آداب و رسوم مرده ريگ آن را فرو شکست (زرين کوب، ص133). ريپکا عقيده دارد که نظامي مضمون کهنه و عاميانه ليلي و مجنون را با اکراه و به اصرار شروان شاه سروده است ولي عملاً شاهکاري عالي پديد آورده است که از لحاظ ساختمان و دقايق روان شناسي بي عيب و نقص است (ريپکا، ص333). در اين منظومه شاعر توانسته است قدرت خود را در شاعري و داستان سرايي به نيکي نشان دهد و سخن شناسان را به اعجاب وادارد، به ويژه که او اين داستان را با ايجازي دل انگيز و زيبا و خواندني مي پردازد و چنان صحنه هاي زندگي صحرا و باديه را با مهارت و قدرت به تصوير مي کشد که روح و حيات و شور و احساس شاعرانه خود را به نحو حيرت انگيز به تماشا مي گذارد، آن چنان که هيچ يک از مقلدان ليلي و مجنون نتوانسته اند همچون او، شور واقعي عاشقانه به داستان و صحنه هاي محلي و بومي آن را حفظ کنند و به تصوير درآورند.
4ـ هفت پيکر: مثنوي هفت پيکر يا بهرام نامه يا هفت گنبد، چهارمين مثنوي نظامي است که در سال593 در 5136 بيت در بحر خفيف مسدس مخبون مقطوع (فاعلاتن مفاعلن فعلان) سروده شده است، وزن اين داستان، پيش از نظامي به وسيله سنايي در حديقه الحقيقه به کار گرفته شده بود. اين منظومه که سومين شاهکار رمانتيک نظامي به شمار مي آيد، يک داستان قديم ايراني از دورة بهرام گور (جلوس388، وفات399 ميلادي) است که در روايات عاميانه ايراني قهرماني مطلوب است و به لحاظ مضامين، تنوع هنري و صحنه آرايي ها و ابداعات شاعرانه، بهترين اثر غنايي نظامي شمرده مي شود و ريپکا آن را عالي ترين اثر ادبيات جهان مي خواند (مقالات، 253/1).
هفت پيکر مشتمل است بر هفت داستان عاشقانه خيال انگيز و چند قصه فرعي که نه تنها در ميان آثار نظامي، بلکه در بين تمام آثار مشابه آن نيز، بي همتاست. زيبايي و لطافتي که در سراسر داستان و در لحن بيان شاعر وجود دارد، تصاوير خيال انگيز، صحنه پردازي هاي استوار منظومه، آن چنان تعادل و تناسب بي مانندي را به آن مي بخشد که هفت پيکر را تا حد يک شاهکار هنري تعالي مي بخشد و بعضي از محققان، آن را از حيث دقت در تصويرپردازي و هماهنگي لفظ و معنا حتي در مقياس ادبيات جهاني يافته اند و هفت داستان اين منظومه را که نظامي آنها را از قول هفت عروس حصاري و به شيوه داستان در داستان، بيان مي دارد، نمونه تعادل و تناسب عالي شعر بزمي و غنايي در سراسر ادبيات فارسي دانسته اند (زرين کوب، ص166) که علاوه بر ويژگي هاي خاص هنري، آموزنده و سازنده و حتي اخلاقي است و مهارت فني در ايجاد ارتباط ميان اجزاء قصه، به طرزي است که قدرت داستان پردازي نظامي را کم نظير يا تقريباً بي نظير جلوه مي دهد (همانجا).
5ـ اسکندرنامه: پنجمين مثنوي خمسة نظامي است که مجموعاً داراي حدود 10500 بيت در بحر متقارب مثمن مقصور يعني وزن شاهنامه (مفعولن فعولن فعلون فعول).
1) شرفنامه يا شرفنامه خسروان يا اسکندرنامه يا اسکندرنامه برّي که پس از سال 593 ه. ق، که نظم هفت پيکر به پايان رسيده بود، ساخته شده است و نيمي از داستان اسکندر را دربردارد و مشتمل بر 6836بيت است و اسکندر را در نقش يک فرمانرواي بزرگ به تصوير مي کشد و بيشتر جنبه تاريخي دارد.
2) اقبالنامه که به خرانامه يا خردنامه اسکندري يا اقبالنامه سکندري يا اسکندرنامه بحري نيز معروف است و در سال 599 ه. ق، به پايان رسيده و داراي 3684 بيت مي باشد و اسکندر را در سيماي يک فيلسوف فرمانروا و يک پيامبر دعوتگر (زرين کوب، پيرگنجه، ص170) نشان مي دهد و بيشتر جنبه عرفاني و اخلاقي دارد. اين دو منظومه جداگانه و در عين حال به هم پيوسته، مجموعاً اسکندرنامه را به صورت اثري مستقلاً چاپ و منتشر کرده است و مثنويات نظامي را به شش رسانيده است اما ديگران، اين دو اثر را دو بخش از يک منظومه دانسته اند.
خمسه سرايي پس از نظامي
تأثير عميق و قاطع نظامي در ادب فارسي به دليل خمسه سرايي او بود زيرا هر يک از منظومه هاي نظامي بلافاصله پس از سرايش، مورد توجه شاعران ديگر قرار مي گرفت آن چنان که شمس قيس رازي داراي تقريباً پنجاه سال پس از مرگ نظامي مي نويسد:
«دوستي از اهل طبع که در نظم و نثر دستي داشت و از آواز خوش نصيبي، بيتي چند از خسرو و شيرين نظامي برخواند» (گنجه گنجوي، ص ص) صد سال پس از مرگ نظامي، اميرخسرو دهلوي به نظم خمسة خود در هند دست زد و نظيره سازي از خمسة نظامي را در هند رواج داد و اين نفوذ گسترده سبب شد تا شاعران توانمند و سرشناس تقليد و پيروي از نظامي را به عنوان ورود به سبکي خاص و عرض اندام در يک عرصة هنري زنده و پويا، که مؤيد ذوق و تسلط آنان بر شعر و شاعر مي تواند بود، بشناسند و اين کار را با سرافرازي و به اميد کسب شهرت و افتخار به انجام برسانند و به هيچ وجه از ستايش و مدح اين استاد بزرگ دريغ نکنند و چنان شيفته او شوند که در برابر عظمت مقام او، مقام و مرتبه ديگر استادان سخن را يکباره انکار کنند (صفا، ص809/2).
به قول يان ريپکا: تعداد مقلدان نظامي در ايران و قلمرو نفوذ فرهنگ ايران يعني ترکيه و آسياي مرکزي و هندوستان از حد افزون است، اينان از لحاظ صورت و انتخاب مضامين و پروراندن همان موضوعات نظامي يا مشابه آن از او اقتفا مي کنند و حتي رغبتي تام دارند که عدد پنج را نيز از او تقليد کنند (ريپکا، ص335) مرحوم وحيد دستگردي مي نويسد:
در کتب خانه هاي مختلف، تاکنون بيش از صد خمسه و خمسه سرا به نظر ما رسيده است و البته اگر تمام کتب خانه ها را مي توانستيم پژوهش کنيم، شايد هزار خمسه از هزار شاعر ديده مي شد (گنجه گنجوي، ص صب).
موضوع هاي خلق شدة وي را در آثار خود نقل کرده اند، اما برخي هم خود داستان هاي تازه اي را به نظم درآورده اند. بلند آوازه ترين و موفق ترين پيروان نظامي عبارتند از: اميرخسرو دهلوي، خواجوي کرماني، مکتبي شيرازي و جامي.
پيروان نظامي را مي توان به سه دسته تقسيم کرد که در طول قرون و در مناطق گوناگون و به زبان هاي مختلف مثنوي سرايي کرده اند:
الف) آنان که همة خمسه را تقليد کرده اند.
ب) آنان که بر تعداد خمسه افزوده اند و مثنويات شش گانه يا هفت گانه سروده اند.
ج) آنان که فقط از يک يا چند مثنوي از مثنويات نظامي اقتفا کرده اند.
الف) خمسه سرايان پس از نظامي
اينان گروه عظيمي از شاعران بزرگ هستند که ما در اينجا فقط به 20 خمسه سراي معروف اشاره مي کنيم (رادفر، 205 به بعد)
1ـ اميرخسرو دهلوي (متوفي 725 هـ .ق) که پنج منظومه مطلع الانوار، شيرين و خسرو، مجنون و ليلي، آئينه اسکندري و هشت بهشت را در قرن هفتم و هشتم سروده است.
2ـ خواجوي کرماني (762 تا 689) سراينده منظومه هاي پنج گانة هماي و همايون، گل و نوروز، کمال نامه روضه الانوار و گوهرنامه. در قرن هشتم هجري.
3ـ آهي مشهدي سرايندة خمسة آهي در قرن نهم.
4ـ خمسة الهي مشهدي در قرن نهم.
5ـ خمسه درويش اشرف در قرن نهم مشتمل بر مثنويات منهج الابرار، شيرين و خسرو يا رياض العاشقين، ليلي و مجنون، هفت اورنگ و ظفرنامه.
6ـ خمسه کاتبي ترشيزي، در قرن نهم مشتمل بر مجمع البحرين، بهرام و گلندام، حسن و عشق، ناظر و منظور، محب و محبوب.
7ـ خمسة مکتبي شيرازي در قرن نهم.
8ـ خمسة هاتفي خرجردي در قرن نهم و دهم.
9ـ خمسة ضميري اصفهاني در قرن دهم.
10ـ خمسة عرفي شيرازي در قرن دهم.
11ـ خمسة شيخ يعقوب صرفي در کشمير در قرن دهم و يازدهم.
12ـ خمسة فيضي دکني در قرن يازدهم.
13ـ خمسة نرگسي، شاعر فارسي زبان يوگسلاوي (متوفي 1042 هـ .ق).
14ـ خمسة ابجدي شاعر قرن دوازدهم.
15ـ خمسة ملااشرف بلبل از شاعران قرن دوازدهم در کشمير.
16ـ خمسة ملا بهاءالدين بها، شاعر قرن دوازدهم و سيزدهم در کشمير.
17ـ پنج گنج نامي يا نامي نامه از ميرزامحمدصادق نامي اصفهاني شاعر قرن دوازدهم.
18ـ خمسة حسيني از محمدحسين قزويني شيرازي «شامل: الهي نامه، اشترنامه، وامق و عذرا، يوسف و زليخا».
19ـ خمسه به زبان ترکي در برابر خمسة نظامي از عارف چلبي از معاصرين سلطان سليمان قانوني در سده15 و16 ميلادي.
20ـ خمسة ملاحامد شاه آبادي از شاعران کشمير (رادفر، ص208) معروفترين خمسه سرايان هند، اميرخسرو دهلوي و فيضي دکني و در ترکيه و آسياي صغير و عثماني، اميرعلي شيرنوائي و بيش از بيست شاعر ديگرند. (مقالات نظامي، 296/3).
ب) سته سرايان يا سرايندگان مثنوي هاي شش گانه
1ـ ستة امير حسيني که مجموعه شش مثنوي است از عارف و شاعر قرن هشتم، امير حسيني هروي که عبارتند از طرب، مجالس، نزهه الارواح، زادالمسافرين، کنزالرموز، پنج گنج و سي نامه.
2ـ ستة داعي، منظومه اي مشتمل بر 6 مثنوي از شاه داعي شيرازي شاعر و عارف قرن نهم هجري که عبارتند از مشاهده، گنج روان، چهل صباح، چهار چمن، چشمه زندگاني و عشق نامه.
سبعه سرايان يا هفتگانه سرايان: وحيد دستگردي مصحح معروف آثار نظامي، خود نظامي را سبعه سرا مي داند. (گنجه گنجوي، ص260) اما معروفترين کساني که پس از نظامي سبعه سرايي کرده اند عبارتند از: جامي و زلالي خوانساري.
1ـ هفت اورنگ جامي (898 تا 817 هـ .ق) شامل سلسله الذهب، سلامان و ابسال، تحفه الاحرار، سبحه الابرار، يوسف و زليخا، ليلي و مجنون و خردنامه اسکندري.
2ـ سبعة سياره مجموعه هفت مثنوي از زلالي خوانساري شاعر قرن يازدهم شامل: آذر و سمندر، حسن گلوسوز، محمود و اياز، شعلة ديدار، ميخانه، ذره و خورشيد و سليمان نامه (رادفر، 206 و207).
ج) کساني که به بخشي از آثار نظامي اقتفا کرده اند، اينان تقليد از يک يا چند مثنوي نظامي را خوش داشته اند و نظيره هايي بر آنها ساخته اند که ذيلاً به برخي از آنها اشاره مي شود:
1ـ پيروي کنندگان از مخزن الاسرار: عبارتند از اميرخسرو دهلوي در قران السعدين و مطلع الانوار خواجوي کرماني در روضه الانوار، عماد فقيه در صفانامه يا مولن الاحرار، گلشن ابرار کاتبي ترشيزي. سليمي در قرن نهم در منبع الاطوار، عبدي بيگ شيرازي در جوهر فرد و مظهرالاسرار، وحشي بافقي در خلد برين و... (آقاي دکتر رادفر از 80 مثنوي که به تقليد از مخزن الاسرار ساخته شده است، نشان داده اند) (رادفر، ص208 تا216).
2ـ به پيروي از ليلي و مجنون، بيش از صد منظومه پرداخته شده است که دکتر رادفر به 66 مورد آن اشاره کرده اند. (رادفر، ص216 تا222) که در آن ميان ليلي و مجنون مکتبي، اميرخسرو و عبدي بيگ شيرازي و فضولي و قاسمي گنابادي و فيضي دکني به فارسي و ليلي و مجنون ترکي از چند شاعر چون، سنان، بهشتي و سليمان چلبي، جليلي بعد سالي و حمداله آقا شمس الدين و اميرعلي شير نوايي (رادفر، ص216 تا222) از ديگران معروف تر است و 15 شاعر پنجابي هم ليلي و مجنون را به زبان پنجابي (رادفر ـ همانجا) معروفتر از ديگران است. احمدي خاني، فردوسي کردان، شاعر کرد قرن يازدهم هجري نيز به تقليد از نظامي و ليلي و مجنون او، منظومه اي تدوين کرده است که به لهجه کردي باديني است (مقالات نظامي، ص21).
3ـ به تقليد از خسرو و شيرين نظامي نيز بسياري منظومه سرايي کرده اند که آقاي دکتر ابوالقاسم رادفر از 60 مورد آن در کتابشناسي نظامي، نشان داده اند که به زبان هاي فارسي و ترکي است (رادفر، ص232 تا224) به علاوه خانا ياشاقبادي منظومه اي کردي به تقليد از خسرو و شيرين نظامي دارد که به لهجه کردي گوراني (اورامي) سروده شده است. (مقالات، ص21) در زبان پنجابي هم چند منظومه به تقليد از خسرو و شيرين ساخته شده است (مقالات نظامي، ص420/1). دکتر نورمحمدخان و عارف نوشاهي از نظيره سازي هايي از خسرو و شيرين به زبان اردو سخن گفته اند (مقالات نظامي، جلد سوم، ص373 و400) و مجموعاً مهم ترين نظيرسازان خسرو و شيرين به فارسي عبارتند از: سلمان ساوجي (مهر و مشتري) کاتبي ترشيزي (بهرام و گل اندام)، اهلي شيرازي و عارف اردبيلي (فرهادنامه) سليمي جروني (شيرين و فرهاد)... .
4ـ تقليد از هفت پيکر به وسيلة شاعراني چون اميرخسرو دهلوي، خواجوي کرماني، شاه داعي شيرازي، جامي، عبدي بيگ شيرازي، هلالي جغتايي، فيضي، محمدشريف شيرازي (رادفر، ص234 تا232).
5ـ اسکندرنامه که به وسيله بسياري از شاعران ايراني و هندي مورد تقليد قرار گرفته است که معروف ترين آنان عبارتند از: اميرخسرو دهلوي، خواجوي کرماني، شاه داعي شيرازي، جامي، عبدي بيگ شيرازي، ضميري اصفهاني، شيخ يعقوب صرفي کشميري، زلالي خوانساري، ارادت خان واضح، قانع تتوي و رضاقلي خان هدايت (رادفر، 236).
منابع:
1ـ اته، هرمان (Hermann Ethe: 1844 تا 1917ميلادي)، تاريخ ادبيات فارسي، ترجمه با حواشي دکتر رضازاده شفق، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران1351.
2ـ اميرخسرو دهلوي (651 تا 725 هـ .ق)، گزيدة آثار، به قلم دکتر روان فرهادي، کابل1353، سه جلد.
3ـ اميرخسرو دهلوي (651 تا 725 هـ .ق)، شيرين و خسرو، غضنفر علي يف، سلسله آثار ملي خاور، مسکو، 962.
4ـ اميرخسرو دهلوي (651 تا 725 هـ .ق)، قران السعدين، احمد حسن داني، مرکز تحقيقات فارسي ايران و؟، اسلام آباد، 1355 و مجنون و ليلي، به تصحيح احمد اوغلي محرم اوف، مسکو.
5ـ انزابي نژاد، رضا، پردة سحر سحري، گزيدة مخزن الاسرار، جامي، تهران، 1375.
6ـ براون، ادوارد (1862 تا 1926 ميلادي: Browne, EG) تاريخ ادبيات ايران از سنايي تا سعدي، ترجمه غلامحسين صدري افشار، انتشارات مرواريد، تهران1357.
7ـ براون، ادوارد، از سعدي تا جامي، ترجمه و حواشي از علي اصغر حکمت شيرازي، ابن سينا، تهران، 1399.
8ـ خواجوي کرماني (689 تا 762 هـ .ق) ديوان کامل، با مقدمه مهدي افشار، انتشارات زرين ـ تهران.
9ـ خواجوي کرماني، خمسة خواجوي کرماني، به تصحيح سعيد نياز کرماني، دانشگاه شهيد باهنر کرمان، 1370.
10ـ خيام پور، ع، فرهنگ سخنوران، شرکت سهامي چاپ کتاب، تبريز، آبان ماه، 1340.
11ـ دولتشاه سمرقندي، تذکره الشعرا، محمد رمضاني، کلاله خاور، تهران1338.
12ـ رادفر، ابوالقاسم، کتاب شناسي نظامي، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي، تهران، 1371.
13ـ رستگار فسايي، منصور، انواع شعر فارسي، انتشارات نويد شيراز، چاپ دوم، 1380.
14ـ ريپکا، يان (1886 تا 1970، RYPAK, Yan) و چند تن ديگر، تاريخ ادبيات ايران از دوران باستان تا قاجاريه، ترجمه عيسي شهابي، ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1354.
15ـ ريپکا، يان و چند تن ديگر، تاريخ ادبيات ايران، ترجمه کيخسرو کشاورزي، گوتمبرگ، تهران، 1370.
16ـ زرين کوب، عبدالحسين، با کاروان حله، انتشارات علمي، تهران، 1373.
17ـ زرين کوب، عبدالحسين، پير گنجه در جستجوي ناکجاآباد، انتشارات سخن، تهران، 1372.
18ـ زرين کوب، عبدالحسين، سيري در شعر فارسي، انتشارات نوين، تهران، 1363.
19ـ سليمي جروني، مثنوي شيرين و فرهاد، تصحيح نجف جوکار، مرکز نشر ميراث مکتوب، تهران، 1382.
20ـ شبلي نعماني، شعرالعجم، ترجمه سيدمحمدتقي فخر داعي گيلاني، کتابفروشي ابن سينا، جلد اول، چاپ دوم، تهران، 1335.
21ـ صديق، ح (مترجم) زندگي و انديشة نظامي، به قلم مبارز، قلي زاده، سلطانوف، قوس، تهران، 1360.
22ـ صفا، ذبيح اله، تاريخ ادبيات در ايران، جلد دوم، ابن سينا، تهران، 1339.
23ـ صفا، ذبيح اله، مختصري در تاريخ تحول نظم و نثر فارسي، اميرکبير، تهران،، 1353.
24ـ عارف اردبيلي، فرهادنامه، به کوشش دکتر عبدالرضا آذر، بنياد فرهنگ ايران، تهران، 1355.
25ـ عماد فقيه کرماني، پنچ گنج، به اهتمام رکن الدين همايون فرخ، انتشارات دانشگاه ملي ايران، 1357.
26ـ عماد فقيه کرماني، ديوان غزليات، قصايد و مخمسات، به تصحيح و اهتمام رکن الدين همايون فرخ، تهران، 1348.
27ـ غلامرضايي، محمد، داستان هاي غنايي منظوم، انتشارات فردابه، تهران، 1370.
28ـ فروزانفر، بديع الزمان، سخن و سخنوران، شرکت سهامي انتشارات خوارزمي، تهران، 1358.
29ـ گلچين معاني، احمد، تاريخ تذکره هاي فارسي، کتابخانه سنايي، تهران، 1363.
30ـ مجموعه مقالات کنگره بين المللي نظامي گنجوي، به اهتمام و ويرايش دکتر منصور ثروت، سه جلد، دانشگاه تبريز، 1372.
31ـ مؤتمن، زين العابدين، شعر و ادب فارسي، انتشارات زرين، چاپ دوم، تهران، 1364.
32ـ نظامي گنجوي، مخزن الاسرار، به تصحيح وحيد دستگردي، مؤسسه مطبوعاتي علمي، تهران، 1343.
33ـ نظامي گنجوي، خسرو و شيرين، به تصحيح وحيد دستگردي، مؤسسه مطبوعاتي علمي، تهران، 1343.
34ـ نظامي گنجوي، ليلي و مجنون، به تصحيح وحيد دستگردي، مؤسسه مطبوعاتي علمي، تهران، 1343.
35ـ نظامي گنجوي، هفت پيکر، به تصحيح وحيد دستگردي، مؤسسه مطبوعاتي علمي، تهران، 1343.
36ـ نظامي گنجوي، شرفنامه، به تصحيح وحيد دستگردي، مؤسسه مطبوعاتي علمي، تهران، 1343.
37ـ نظامي گنجوي، اقبالنامه، به تصحيح وحيد دستگردي، مؤسسه مطبوعاتي علمي، تهران، 1343.
38ـ نظامي گنجوي، اقبالنامه، به کوشش تأليف و تصحيح وحيد دستگردي، انتشارات مير (گوتنبرگ)، تهران، 1363.
39ـ نفيسي، سعيد، ديوان قصايد و غزليات نظامي گنجوي، شرح احوال و آثار نظامي، کتابفروشي فروغي، تهران.
40ـ وحيد دستگردي (1298 هـ .ق تا 1321 هجري شمسي)، گنجه گنجوي يا دفتر هفتم حکيم نظامي گنجوي، علمي، تهران.
نشريه پايگاه نور شماره 28



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط