من چشم به راه ام
نويسنده:علي خيري
انتظار همواره درآدمي حسي دوگانه مي آفريند واو را در ميان اين دوحس بي قرار مي کند؛احساس بيم و اميد.ازيک سو دلش درآرزوي ديدار يار سفرکرده مي تپد وهيجان سراسر وجودش را متلاطم مي کند وازديگرسو،نگران است مبادا مسافرش ازراه نيايد،دير بيايد يا بيايد واو آماده نباشد.ازاين رو،انسان منتظر،خواب و خوراک ندارد؛آرام وقرار ندارد؛چشمش به پيچ کوچه است و گوشش به آواز در،که چه هنگام دق الباب شود و يار درآيد.يک پايش درخانه است وپاي ديگرش در کوچه وگذر.
انتظار تعبيري کودکانه براي خواب هاي پريشان نيست،انتظاررؤيايي براي دل خوش بودن بيچارگان وستم ديدگان دنيا نيست،انتظار نشستن ودست بردست ساييدن براي ظهور انساني خارق العاده نيست بلکه راهي براي رفتن و انگيزه اي براي حرکت است تاآدمي خود را از زيربارطاغوت ها برهاند وبا خود سازي وخدا باوري ،زنجيرهاي ستم را ازدست وپاي خود وجامعه خود بگسلاند و زمينه رويش درخت ايمان وعدالت را در زمين انسانيت فراهم آورد.
آدم منتظرچگونه مي تواند بيکاروبي تفاوت باشد؟آيا رواست تنها به دعا وادعا،به اشک وناله بسنده کندوآرام باشد ،وقتي پيرامونش لبريزازبيداد وستم است؟امام صادق(ع)مي فرمايند:«بايد هر يک ازشما،اگرچه يک تيربراي قيام قائم آماده کنيد».(1)
نمي توان سر در گريبان خود فرو برد و براي برآورده شدن مدينه فاضله،کاري نکرد واين همه را وظيفه يک تن دانست که بايد از آسمان برايد وکاري کند.نمي توان مانند قوم بني اسراييل،پاروي پا انداخت و همه بارها را بردوش موسي و خدايش گذاشت.«گفتند:اي موسي!تاوقتي آنان درآن شهرند،ما هرگزپادرآن ننهيم،تووپروردگارت برو وجنگ کنيد،ما همين جا مي نشينيم ».(2)
فرهنگ انتظار هيچ نسبتي با نشستن وگريستن يالاابالي گري وبي تفاوتي ندارد.انتظار،جامه اي است که برقامت مجاهدين دوخته شده است.امام خميني (ره)مي گويد:«بعضي ها انتظار فرج را به اين مي دانند که درمسجد،در حسينيه ودر منزل بنشينندو دعا کنندو فرج امام زمان(عج)را ازخدا بخواهند...فکر اين که يک کاري بکنند،نبودند.بعضي هم مي گفتندبايد عالم پراز معصيت شود تا حضرت بيايد.ما نبايد نهي ازمنکر کنيم .امربه معروف هم نکنيم تامردم هرکاري مي خواهند بکنندبايد گناهان زياد بشودتا فرج نزديک شود.يک دست از اين هم بالاتر مي گفتند:بايد دامن زد به گناهان،دعوت کرد مردم را به گناه ،تا دنيا پرازظلم وجور شودو حضرت زودتر تشريف بياورد...».(3)
انتظار،مدالي است برسينه آنان که وضع موجود را بر نمي تابندو پنجه در پنجه ستم گران و کژانديشان مي افکنند وموعود را،نه براي هواهاي دنيايي خود،که براي کمال ايمان خود وجامعه انساني مي خواهند و مي دانند که با بي تفاوتي راه به جايي نخواهند بردو هر روز به بيدادي تازه تن خواهند داد.
امام علي(ع)در وصيت نامه خويش مي فرمايند:«امربه معروف ونهي ازمنکر را ترک نکنيدکه در اين صورت ،اشرار شما قدرت را به دست مي گيرند،آن گاه هرچه عليه آنان دعا کنيد،به اجابت نمي رسد».(4)
اينکه در روايت داريم:«برترين اعمال امت من،انتظارفرج است»نشان مي دهد انتظار بي عملي و بي تفاوتي نيست،که عمل است و جنبه ايجابي و فعال دارد.ظهور حضرت هم چون قله اي سر به فلک کشيده است که براي فتح آن بايد رنج بردو عرق ريخت،بايد حرکت کرد تا به آن دست يافت.اين ماييم که بايد بالابرويم ،وگرنه قله پايين آمدني نيست.هيچ انقلابي بزرگ تر ودامنه دار تراز انقلاب جهاني نيست و هرچه اين انقلاب بزرگ تروآرمان هايش فراگيرتروجهان شمول تر،سخت تر وپررنج تر.
بايد به گونه اي زيست کنيم که دراين راه،آماده گذشتن ازجان ومال وآبرو در يک کلمه ايثارگر باشيم.بايد دانست مهم ترين ثمره ظهور،تغيير واصلاح در همه زمينه هاست؛در زمينه ديني،اجتماعي ،اقتصادي،سياسي،فرهنگي ودرهمه زواياي زندگي.بنابراين ،انسان منتظرنمي توانددر جهت اين تغيير بنيادين کاري نکند ورنجي نبردو حرکتي نکندو تنها به ادعاي زباني بسنده کند.راه هميشه هست،آن چه کمياب است،رهروست.کارهاي بزرگ،مردان بزرگ مي خواهد.
هر کس مي خواهد دل به دريا بزندو تن به امواج خروشان آب بسپارد،بايد دل از همه چيز بکند و سبک بار شودکه هر چه در آب،عريان ترو بي تعلق تر باشي،کم تربه رنج مي افتي وپرشتاب تر به ساحل امن مي رسي.دريايي شدن،خيس شدن دارد،رفتن و شکستن دارد،غرق شدن دارد.
امام باقر(ع)در پاسخ کسي که مي گفت،مردم بر اين باورند در وقت ظهورمهدي(عج)،همه چيز خود به خود درست وروبه راه مي شود،فرمود؛«به خدايي که جانم درقبضه قدرت اوست،چنين نيست.اگر بنا بود مشکلات فراروي مهدي،بدون هزينه و رنج برطرف شود،اين امربراي رسول خدا(ص)که سرآمد همه بندگان است ،تحقق مي يافت،در حالي که دندان هاي مبارک پيامبرباضربه هاي دشمن شکست و ازپيشاني مبارکش خون جاري شد».(5).
پيشينيان باما
درکاراين دنيا چه گفتند؟
گفتند:بايدسوخت
گفتند:بايدساخت
گفتيم :بايدسوخت،
امانه بادنيا که دنيارا!
گفتيم:بايد ساخت،
امانه با دنيا
که دنيا را!
(قيصرامين پور)
انتظار تعبيري کودکانه براي خواب هاي پريشان نيست،انتظاررؤيايي براي دل خوش بودن بيچارگان وستم ديدگان دنيا نيست،انتظار نشستن ودست بردست ساييدن براي ظهور انساني خارق العاده نيست بلکه راهي براي رفتن و انگيزه اي براي حرکت است تاآدمي خود را از زيربارطاغوت ها برهاند وبا خود سازي وخدا باوري ،زنجيرهاي ستم را ازدست وپاي خود وجامعه خود بگسلاند و زمينه رويش درخت ايمان وعدالت را در زمين انسانيت فراهم آورد.
آدم منتظرچگونه مي تواند بيکاروبي تفاوت باشد؟آيا رواست تنها به دعا وادعا،به اشک وناله بسنده کندوآرام باشد ،وقتي پيرامونش لبريزازبيداد وستم است؟امام صادق(ع)مي فرمايند:«بايد هر يک ازشما،اگرچه يک تيربراي قيام قائم آماده کنيد».(1)
نمي توان سر در گريبان خود فرو برد و براي برآورده شدن مدينه فاضله،کاري نکرد واين همه را وظيفه يک تن دانست که بايد از آسمان برايد وکاري کند.نمي توان مانند قوم بني اسراييل،پاروي پا انداخت و همه بارها را بردوش موسي و خدايش گذاشت.«گفتند:اي موسي!تاوقتي آنان درآن شهرند،ما هرگزپادرآن ننهيم،تووپروردگارت برو وجنگ کنيد،ما همين جا مي نشينيم ».(2)
فرهنگ انتظار هيچ نسبتي با نشستن وگريستن يالاابالي گري وبي تفاوتي ندارد.انتظار،جامه اي است که برقامت مجاهدين دوخته شده است.امام خميني (ره)مي گويد:«بعضي ها انتظار فرج را به اين مي دانند که درمسجد،در حسينيه ودر منزل بنشينندو دعا کنندو فرج امام زمان(عج)را ازخدا بخواهند...فکر اين که يک کاري بکنند،نبودند.بعضي هم مي گفتندبايد عالم پراز معصيت شود تا حضرت بيايد.ما نبايد نهي ازمنکر کنيم .امربه معروف هم نکنيم تامردم هرکاري مي خواهند بکنندبايد گناهان زياد بشودتا فرج نزديک شود.يک دست از اين هم بالاتر مي گفتند:بايد دامن زد به گناهان،دعوت کرد مردم را به گناه ،تا دنيا پرازظلم وجور شودو حضرت زودتر تشريف بياورد...».(3)
انتظار،مدالي است برسينه آنان که وضع موجود را بر نمي تابندو پنجه در پنجه ستم گران و کژانديشان مي افکنند وموعود را،نه براي هواهاي دنيايي خود،که براي کمال ايمان خود وجامعه انساني مي خواهند و مي دانند که با بي تفاوتي راه به جايي نخواهند بردو هر روز به بيدادي تازه تن خواهند داد.
امام علي(ع)در وصيت نامه خويش مي فرمايند:«امربه معروف ونهي ازمنکر را ترک نکنيدکه در اين صورت ،اشرار شما قدرت را به دست مي گيرند،آن گاه هرچه عليه آنان دعا کنيد،به اجابت نمي رسد».(4)
اينکه در روايت داريم:«برترين اعمال امت من،انتظارفرج است»نشان مي دهد انتظار بي عملي و بي تفاوتي نيست،که عمل است و جنبه ايجابي و فعال دارد.ظهور حضرت هم چون قله اي سر به فلک کشيده است که براي فتح آن بايد رنج بردو عرق ريخت،بايد حرکت کرد تا به آن دست يافت.اين ماييم که بايد بالابرويم ،وگرنه قله پايين آمدني نيست.هيچ انقلابي بزرگ تر ودامنه دار تراز انقلاب جهاني نيست و هرچه اين انقلاب بزرگ تروآرمان هايش فراگيرتروجهان شمول تر،سخت تر وپررنج تر.
بايد به گونه اي زيست کنيم که دراين راه،آماده گذشتن ازجان ومال وآبرو در يک کلمه ايثارگر باشيم.بايد دانست مهم ترين ثمره ظهور،تغيير واصلاح در همه زمينه هاست؛در زمينه ديني،اجتماعي ،اقتصادي،سياسي،فرهنگي ودرهمه زواياي زندگي.بنابراين ،انسان منتظرنمي توانددر جهت اين تغيير بنيادين کاري نکند ورنجي نبردو حرکتي نکندو تنها به ادعاي زباني بسنده کند.راه هميشه هست،آن چه کمياب است،رهروست.کارهاي بزرگ،مردان بزرگ مي خواهد.
هر کس مي خواهد دل به دريا بزندو تن به امواج خروشان آب بسپارد،بايد دل از همه چيز بکند و سبک بار شودکه هر چه در آب،عريان ترو بي تعلق تر باشي،کم تربه رنج مي افتي وپرشتاب تر به ساحل امن مي رسي.دريايي شدن،خيس شدن دارد،رفتن و شکستن دارد،غرق شدن دارد.
امام باقر(ع)در پاسخ کسي که مي گفت،مردم بر اين باورند در وقت ظهورمهدي(عج)،همه چيز خود به خود درست وروبه راه مي شود،فرمود؛«به خدايي که جانم درقبضه قدرت اوست،چنين نيست.اگر بنا بود مشکلات فراروي مهدي،بدون هزينه و رنج برطرف شود،اين امربراي رسول خدا(ص)که سرآمد همه بندگان است ،تحقق مي يافت،در حالي که دندان هاي مبارک پيامبرباضربه هاي دشمن شکست و ازپيشاني مبارکش خون جاري شد».(5).
پيشينيان باما
درکاراين دنيا چه گفتند؟
گفتند:بايدسوخت
گفتند:بايدساخت
گفتيم :بايدسوخت،
امانه بادنيا که دنيارا!
گفتيم:بايد ساخت،
امانه با دنيا
که دنيا را!
(قيصرامين پور)
پی نوشت ها :
1.غيبت نعماني،ص320،ح10.
2.مائده:24.
3.صحيفه نور،ج20،صص 196-197.
4.نهج البلاغه،نامه47.
5.بحارالانوار،ج52،ص358.