نراقيان : ستارگان درخشان سپهر نجوم (3)
منجمان مسلمان و مؤلفان نجوم
ما هم در اين نوشته به پيروى از اين دو بزرگوار آنچه را ذكر كردهاند به اختصار مىنگاريم; زيرا داراى نكات علمى فراوان و از تجربههاى سودمند سرشار است.
1. «حسن بن موسى نوبختى» (م 302 يا 310ق) بزرگترين شخصيتشيعه در نجوم، فلسفه، كلام اماميه و از اركان ترقى فكرى و علمى عصر خود به شمار رفته است، به گفته سيدبن طاووس او عالم به دانش نجوم، و در اين علم امام و پيشوا بوده و كتاب «الرصد على بطليموس» را به نگارش آورده است. (56)
2. «موسى بن حسن نوبختى» كه چهرهاى درخشان در نجوم است. (57)
3. ابراهيم بن حبيب بن سليمان فزارى» (م 161ق) «فزارى» از اصحاب امام صادق و كاظم عليهما السلام به عنوان منجم بزرگ شيعه نخستين دانشمند مسلمانى است كه دستبه ساخت اسطرلاب زد و قبل از او در اسلام كسى به چنين توفيقى نايل نيامده بود او قصيدهاى در اخترشناسى سروده و يكى از كتابهاى او «تسطيح الكره» است كه به گفته «قفطى» همه دانشمندان اسلام از آن استفاده بردهاند. (58)
4. «جابربن حيان» جابر يكى از برجستهترين شاگردان امام صادق عليه السلام است كه امروزه او را «پدر شيمى» مىخوانند وى غير از تاليفات فراوان در علم شيمى كتابهايى نيز در هيئت، نجوم و رياضى از خود به يادگار گذاشتهاست، از جمله كتابهاى: «الشمس، القمر، السماء، روحانيت عطارد، المريخ، الزحل و عطارد» . جابر مقالات زيادى در زمينه تاثير كواكب و افلاك و بروج بر عالم ماده و طبيعت (كون و فساد) و تاثير ورود هر سياره به برجهاى فلكى را بر جهان ماده; همانند: ميوهها، نوزادان، خشكسالى، آبسالى بادهاى سوزان، بادهاى سرخ و زرد، پيدايش معادن كبريت و ياقوت، داروها و عقاقير را ياد آور شده است. (59)
5. «محمدبن ابراهيم فزارى» (م 181ق) استاد نجوم بوده چنان كه جعفر بن يحيى بن خالد برمكى در حق او گفته است: وى كسى است كه تاكنون مانند او در نجوم يافت نشده. (60)
6. «احمدبن محمدبن خالد برقى» (م حدود 274) از موثقين معاصر امام جواد و هادى عليهما السلام بوده و مهارت شگفتى در عربيت داشته است. (61)
7. «احمد بن محمدبن طلحه» او را «عاصمى» نيز گفتهاند. او كوفى بوده در حديث موثق به شمار آمده و در بغداد زيسته و از بهترين مؤلفات او كتاب نجوم و «مواليد ائمه عليهم السلام» است. (62)
8 . «جلورى بصرى» .
9. «محمدبن ابى عمير» (م 217ه.) موثقترين راوى نزد عامه و خاصه، جليل القدر، يگانه عصر خود و از اصحاب امام موسى بن جعفر، امام رضا، و امام جواد عليهم السلام است. وى داراى 94 كتاب در رشتههاى مختلف علوم اسلامى و يكى از آنها نجوم است. (63)
10. «فضل بن ابىسهل نوبختى» بنا به نوشته سيدبن طاووس و صاحب جواهر، «فضل» كسى بود كه خطاى اخترشناسان را به مامون عباسى خبر داد و گفت: ساعتى كه براى ولايتعهدى حضرت رضا عليه السلام انتخاب كردهاند، اشتباه است و اين كار به سامان نمىرسد مامون او را از اين سخن منع كرد و گفت: مبادا به كسى اين راز را فاش سازى و گرنه در امان نخواهى بود فضل فهميد كه منجمان به فرمان مامون اين ساعت را عمدا برگزيدهاند. (64)
11. «حسن بن سهل نوبختى» وى در نجوم كتاب «الانواء» را نوشت. (65)
12. «محمدبن مسعود عياشى» وى مردى موثق، عادل و در دانش از چشم و چراغهاى شيعه به شمار رفته است، وى تاليفاتى در علم رجال، نجوم، طب از خود به يادگار گذاشته است. (66)
13. «على بن حسن علوى» معروف به «ابن اعلم» (324- 375ق) وى از دانشمندان نامى فلك، نجوم و اخترشناسى است ابن اعلم در هندسه، سير كواكب، و موسيقى به روش «فيثاغورث» استاد مسلم است و زيج او در نجوم به زيج «ابن اعلم» شهرت يافت. (67)
14. «على بن حسين مسعودى» (م حدود 345ه) صاحب تاريخ معروف «مروج الذهب» و رسالهاى به نام «اثبات الوصية لعلى بن ابيطالب» . (68)
15. «ابو خالد سجستانى» كسى بود كه علم نجوم او را به شهادت حضرت موسىبن جعفر عليه السلام راهنمايى كرد و او را واداشت از واقعيت دستبرداشت. (69)
16. «فضل بن سهل نوبختى» فضل وزير مامون و اخترشناسى چيرهدستبود، وى هنگام جنگ بين امين و مامون به مامون گفت: پيروزى از آن تواست در اثناى پيكار عرصه بر لشگر مامون تنگ آمد و مامون آهنگ فرار كرد، اما «فضل» او را دلدارى داد و گفت: پيروزى قطعا با تواست، و اندكى تامل كن. در اين وقتبود كه لشگر مامون به فرمان «طاهر» با يورشى همه جانبه تومار لشگر امين را در هم پيچيده پيروز شدند و پس از ساعتى سر فرمانده لشگر امين را نزد مامون آوردند. (70)
17. گروه ديگرى از منجمان و مؤلفان نجوم كه سيدبن طاووس و سپس صاحب جواهر از آنان نام به ميان آورده و تاليفاتشان را ذكر كرده عبارتاند از «يحيى برمكى» ، «جعفر برمكى» ، «پوران متيه» و... . (71)
18. «ابوريحان بيرونى» (362- 440) يكى از برجستهترين دانشمندان فن هيئت و نجوم به شمار مىرود و تاليفات بسيار مهم و سودمندى از خود به يادگار گذاشت همانند: «مقاليد الهيئة» ، «اسطرلاب كرى» ، «التفهيم لاوائل صناعة التنجيم» ، «قانون مسعودى» ، «استيعاب الوجوه الممكنه» ، «فى صنعة الاسطرلاب» او در اين كتاب اخير بيشتر اقسام و انواع اسطرلابها را نام مىبرد و مخترع و كيفيتساختن و عمل كردن هر يك از آنها را با قواعد علمى و عملى بسيار دقيق شرح داده است.
از جمله در باب اسطرلاب «زورقى» كه مخترعش «ابو سعيد احمد بن عبدالجليل سجزى» ، معاصر عضدالدوله ديلمى است. او چون معتقد به حركت زمين بوده است، اين اسطرلاب را براساس حركت وضعى زمين ساخته است و مىگويد: «و قدرايت لابى سعيد السجزى اصطرلابا من نوع واحد بسيط غير مركب من شمالى و جنوبى سماه الزورقى فاستحسنته جدا لاختراعه اياه على اصل قائم بذاته مستخرج مما يعتقده بعض الناس من ان حركة الكلية المرئية الشرقيه هى للارض دون الفلك...» . (72)
گفتنى است، ابو ريحان به وزان و تقليد مجسطى (ترتيب، تصنيف حساب) تاليف بطلميوس، كتاب «قانون مسعودى» را به نگارش آورد مجسطى در توصيف آسمان، مدارات نجوم، تقويم شمسى، حركات آفتاب و ماهتاب و راههاى حساب آنها، مواضع نجوم، برهان بركروى بودن زمين و آسمان، ميل فلك البروج، اختلاف عرض شهرها و... گفت و گو مىكند. اين كتاب در زمان هارون الرشيد به عربى ترجمه شد، و در زمان مامون نيز دوباره ترجمه گشت و تعداد فراوانى از منجمان برآن شرح، حاشيه، تحرير، و نقد نوشتند شمارى از آنان در ذيل مىآيد: ابوالعباس فضل بن حاتم نيريزى، محمدجابر بتانى، محىالدين، حكيم مغربى (م680ه) و احمد بن كثير فرغانى، ليكن بهترين تحرير از خواجه نصيرالدين طوسى رحمه الله به نام «تحرير مجسطى» است.
19. «ابوسعيد، عبدالجليل سجزى» (م 414ه) او مدتى در دربار احمدبن محمدسيستانى از بقاياى امراى صفارى كه در سيستان حكومت داشت، زيست و مدتى در شيراز در دستگاه عضدالدوله ديلمى بود.
وى مخترع نوعى از اسطرلاب به نام «زورقى» است كه بر مبناى حركت وضعى زمين ساخته شد و ابوريحان بيرونى آن را بسيار تحسين و تمجيد نمود. (73)
سجزى با اين اسطرلاب عملا خط بطلان بر «هيئتبطلميوس» كشيد و زمين را از سكون و عدم حركتبيرون آورد و ديگر در مركز عالم ساكن نگه نداشت، آنسان كه بطلميوس و پيروان او مىپنداشتند. جالب اين كه بيرونى نيز او را در اين فكر و كار تشويق و تمجيد نموده است.
20. «ابن هيثم، ابوعلى، حسن بن حسن بصرى» از هم روزگاران ابوريحان و از نوابغ بزرگ و دانشمندان رياضى است كه مخصوصا در هندسه و مناظر و مرايا تاليفات بىنظير دارد و يكى از سرمايههاى بزرگ علوم و معارف جديد همان تاليفات ابن هيثم است. ساخت و اختراع عدسى محدب ذرهبين از جمله مخترعات ابن هيثم است وى مىگفت: خروج شعاع از جسم مبصر است (بفتح صاد جسم ديده شده) به مبصر (بكسر صاد بيننده) نه برعكس (چنان كه گروهى از حكماى طبيعى معتقد بودند) . و همين عقيده ابن هيثم مورد توجه علماى امروزى است. (74)
21. گروه بزرگ ديگرى از منجمان، مؤلفان نجوم و صاحبان رصد كه آثار آنان در سرتاسر جهان منتشر شد و برخى از آنها به زبانهاى زنده دنيا ترجمه گرديد و تحولى شگرف در پيشبرد نجوم پديد آورد، عبارتاند از:
«يعقوب بن طارق» (م 178ه) وى از نجوميان دربار منصور بود و كتاب «سند هند» را از هندى به عربى ترجمه و كتابهايى در تعيين وقت، جداول فلكى به نگارش آورد.
«على بن عيسى» ملقب به «اسطرلابى» . وى اسطرلاب را شرح و تفصيل كرد.
«خالد بن عبدالملك» او در دمشق خورشيد را رصد كرد.
«محمدبن خالد بن عبدالملك» وى كتابى به نام «اسطرلاب مسطح» و چند جدول فلكى تدوين كرد.
«ابو سعيد ضرير» كتابى در چگونگى رسم خط زوال، خط شمال و جنوب تاليف نمود.
«عباس بن سعيد جوهرى» ايشان از اصحاب رصد «شماسيه» بغداد بود، و «زيج جوهرى» را تاليف نمود ديگر همكاران او به اين ترتيب بودند: سند بن على، خالدبن عبدالملك مروزى، يحيى بن ابى منصور، اين گروه نخستين افرادى هستند كه در جهان اسلام رصدخانه برپا كردند.
«ابو العباس، احمد بن محمد فرغانى» از زمان مامون تا زمان متوكل عباسى را درك كرد و تعداد زيادى تاليفات نجومى از خود به يادگار گذاشت، مانند «الحركات السماوية و جوامع علم النجوم» اين كتاب مهم در قرن دوازده ميلادى به لاتين ترجمه و در قرن 15 و 16 در اروپا چاپ گرديد و در شمار يكى از مراجع مهم كتابهاى درسى فلكى نجومى اروپا در آمد.
«احمد بن عبدالله حبش مروزى» از فلكىهاى مشهور زمان مامون است. او داراى سه تاليف مهم «الزيج الدمشقى» ، «الزيج المامونى» و «العمل بالاسطرلاب» است.
«يحيى بن ابى منصور» (م 230ه) ايرانى تبار و از مشهورترين اصحاب رصد «شماسيه» و نخستين كسى است كه هر درجه را به شش صورت تقسيم نمود تا حسابها كاملا دقيق باشند.
«محمدبن موسى خوارزمى» (م 235ه) از منجمان بسيار بزرگ و داراى چند زيج و كتابهاى ديگر در زمينههاى اسطرلاب، و صاحب كتاب رياضى مشهور «جبر و مقابله» ... است.
«بنوشاكر» فرزندان موسى شاكر - يعنى محمد، احمد و حسن - محمد در ميان اين سه برادر سر آمد بود.
«حسين كرمانى» او در زمان مامون دستبه تاليف «الزيج المامونى» زد و جداول «تقريبات الميل» را تاليف نمود.
«بنو صباح» فرزندان صباح، محمد، ابراهيم و حسن، محمد كتابى به نام «صنعة الاسطرلاب» تاليف كرد; اما ابراهيم آن را به اتمام رسانيد، و حسن، دانشمند هيوى و هندسى بود و كتاب «العمل بذات الحلق» يا «الزيج المخترع» را به نگارش در آورد.
«ابوالفضل، فضل بن حاتم نيريزى» دانشمند بزرگ نجوم و هيئت و صاحب كتابهاى متعدد از جمله «الزيج الكبير» ، «الزيج الصغير» ، «الاسطرلاب الكرى» و «الزيج معتضدى» است كه به نام معتضد عباسى تاليف نمود. (75)
22. «خواجه نصيرالدين طوسى» (597- 672ق) وى ملقب به «استاد البشر و عقل حادى عشر» از سرآمدان دانشمندان جامع معقول و منقول ايران به حساب مىآيد. وى نخستبه دربار «ناصر الدين عبدالرحيم» ، حكمران قهستان راه يافت و «اخلاق ناصرى» را به نام او تدوين كرد، ناصر چندى بعد او را به قلعه الموت نزد «علاءالدين محمد» هفتمين خليفه حسن صباح برد و چون هلاكوخان مغول عزم تسخير قلعههاى اسماعيليه كرد خواجه به دربار هلاكو راه يافت و از مقربان و معتمدان وى گشت او در سال 657ق به بناى رصدخانه مراغه مشغول شد و به فرمان هلاكو جميع اوقاف ممالك ايلخانى تحت اختيار او قرار داده شد و بدين وسيله هزينه رصدخانه تامين گشت. او ابزار و آلات رصدخانه را تهيه كرد و خلاصه اعمال و رصدهاى خود و ياران خويش را در كتاب «زيج ايلخانى» تدوين نمود همچنين كتابخانه بزرگى برپا كرد و كتابهاى فراوانى كه در معرض دستبرد تاتار و در شرف تلف شدن بود فراهم آورد بدين نحو حدود چهارصدهزار (000/400) كتاب در آن جا جمع كرد.
خواجه كتابهاى فراوانى در زمينههاى نجوم، ستارهشناسى، هيئت، تقويم، اسطرلاب، هندسه، رياضى، مناظر و مرايا، نورشناسى، قبلهشناسى، معدنشناسى، اخلاق، فلسفه، كلام، فقه، عروض، عرفان و... به نگارش در آورد كه در اين ميان يكى از مهمترين كارهاى خواجه «تحرير مجسطى» است. (76)
پی نوشت ها :
56. فرج المهموم، جواهر الكلام و فلاسفه شيعه، عبدالله نعمه، ترجمه غضبانص 179 (انتشارات آموزش انقلاب اسلامى 1367ش) .
57. همان.
58. همان، ص 109.
59. تاريخ التنجيم عند العرب (مؤسسه عزالدين 1414ه) ص 347.
60. همان، ص 177.
61. روضات الجنات (نشر اسماعيليان، قم) ج 1، ص 44.
62. موسى زنجانى، الجامع فى الرجال (چاپ پيروز، قم) ص 157; فلاسفه شيعه، ص 89 .
63. تسترىقاموس الرجال (نشر الكتاب 1387) ج 8، ص 8 .
64. جواهر الكلام، ج 22، ص 107 به بعد; سيدمحسن امين، اعيان الشيعه، ج 2، ص 93.
65. فرج المهموم، ص 121 به بعد.
66. تسترى، قاموس الرجال، ج 8، ص 376.
67. فلاسفه شيعه، ص 311.
68. قاموس الرجال، ج 6، ص 469.
69. فرج المهموم، باب 5، ص 121.
70. همان، ص 133.
71. فرج المهموم، باب 5 و جواهرالكلام، ج 22، ص 106 به بعد.
72. التفهيم لاوائل صناعه التنجيم، به كوشش همايى (انتشارات بابك 1362ش) ص 297.
73. التفهيم، مقدمه، ص 78.
74. همان، ص 83، 97.
75. ر.ك: تاريخ التنجيم عند العرب، ص 176 به بعد و فرج المهموم، باب 5.
76. ر.ك: دهخدا، لغت نامه، ماده نصير.
ادامه دارد...