نراقيان : ستارگان درخشان سپهر نجوم (1)
در اسلام فرهيختهگانى اينگونه دانشور، متخلق به اخلاق الله، سالك، مجاهد جامع علوم عقلى و نقلى، دريايى مواج از علوم و فنون، نادر الوجودند.
برگزارى يادمان و كنگرهها و احياى شخصيت و آثار آنان گامى بلند و خدمتى ارجمند به جهان دانش و پژوهش است، چنان كه جناب مولااحمد در طاقديس سروده است:
از راه وفا گاه زما ياد توان كرد
گاهى به نگاهى دل ماشاد توان كرد
مستم زمى عشق چنان كز پى مرگم
صد ميكده از خاك من آباد توان كرد
نگارنده تنها به يك بعد از ابعاد ياد شده اين دو شخصيتشاخص و برجسته، يعنى هيئت و نجوم بسنده مىكند; زيرا ساير رشتههاى دانش اين دو قله فرازمند مسلما مورد كاوش قرار گرفته است.
ملامحمدمهدى نراقى در زمينه هيئت و نجوم چند اثر با ارزش از خود بهيادگار گذاشته است از جمله: «المستقصى» ، «محصل الهيئة» ، «معراج السماء» و... وى در «المستقصى» با الهام از آيات قرآن ضمن خطبهاى دلنشين، جذاب و زيبا اشاره مىكند كه نجوم چراغهاى فروزان آسمان و مايه زينت آسمان دنيا شدهاند، پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم قطب فلك رسالت و مركز دايره جلالت است و خاندان او ستارگان سپهر ولايت و ماه كامل فلك هدايتاند.
در اينجا بر خود لازم مىدانم نگرش نراقى به آيات قرآن در زمينه هيئت و نجوم را باز كاويم و ره آورد شكوهمند آن را از منظر ساير منجمان مسلمان به نظاره بنشينم.
ديدگاه قرآن
«فلا اقسم بمواقع النجوم و انه لقسم لو تعلمون عظيم» . (1)
2. نجوم، نشانههايى ارزنده و بسيار بزرگ برعظمت آفرينش، قدرت خداوند و خلقت روز به شب، آسمان، زمين، انسان، حيوان و جماد است و تدبر و پژوهش درآن نشانه شكوفايى عقل مىباشد:
«و سخر لكم الليل و النهار و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره، ان فى ذلك لآيات لقوم يعقلون» . (2)
3. نجوم، تقويم سال و روز شمار است «الشمس و القمر بحسبان» (3) خورشيد و ماه بر حسابى روانند «لتعلموا عدد السنين و الحساب» (4) تا شماره سالها و حساب عمرها را بدانيد.
4. نجوم، وسيله هدايت و راهيابى در جغرافيا (خشكى و دريا) است «و هو الذى جعل لكم النجوم لتهتدوا بها فى ظلمات البر و البحر..» . (5) او است كسى كه ستارگان را براى شما قرار داد تا به وسيله آنها در تاريكىهاى خشكى و دريا راه يابيد، «و علامات و بالنجم هم يهتدون» (6) و نشانههاى ديگر نيز قرار داد و آنان به وسيله ستاره (قطبى) راهيابى مىكنند.
5. نجوم، نشانه زيور زينت ناظران زمين هستند: «و لقد جعلنا فى السماء بروجا و زيناها للناظرين» (7) به يقين ما در آسمان برجهايى قرار داديم و آن را براى تماشاگران آراستيم.
6. نجوم و اجرام فضايى از مواد درسى و آموزشى كيهانشناسى به حساب مىآيند و دركنار آنها نكات دقيق، سودمند و برجسته خاطر نشان شده مانند اشاره به حدود فضا طول و عرض آسمان، پيدايش فصول چهارگانه و... «تبارك الذى جعل فى السماء بروجا و جعل فيها سراجا و قمرا منيرا» (8) فرخنده و بزرگوار است آن كسى كه در آسمان برجهايى برافراشت، و در آن چراغ (خورشيد) و ماهى نوربخش قرار داد.
امام صادق عليه السلام در تفسير آيه مىفرمايد: «بروج» همان اختران هستند برجهاى بهار و تابستانى عبارتاند از: حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله [برابر و مقارن با فروردين، اردىبهشت، خرداد، تير، مرداد، شهريور] برجهايى كه به پاييز و زمستان تعلق دارند عبارتاند از: «ميزان، عقرب، قوس، جدى، دلو و قوت (9) [برابر و مقارن با مهر، آبان، آذر، دى، بهمن، اسفند] .
خداوند، خلقت چو آغاز كرد خرد آفريد و جهان باز كرد زد و دو بخار و يكى در سبز جهان را پى افكند زيبا و نغز به شش روز خلقتبه پايان رسيد ز ناهيد و تير و ز بهرام و شيد زبرجيس و كيوان و گردون سپهر ز گاو و بره، شير و ميزان و مهر هم عيوق و پروين پرديس چهر نشسته به تخت نو عروس سپهر شباهنگ و شعرى و دبران و ماه همه سر به سر شاه را چون سپاه.
7. در آيات نجومى قرآن، نشانههايى است از گرانش عمومى (قانون جاذبه عمومى) كه اساس هيئت جديد يعنى مدل خورشيد مركزى را تشكيل داده است: «الله الذى رفع السماوات بغير عمد ترونها ثم استوى على العرش و سخر الشمس و القمر كل يجرى لاجل مسمى» (10) خداوند همان كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت; آنگاه بر عرش استيلا يافت، و خورشيد و ماه را رامگردانيد، و هر كدام براى مدتى معين به سير خود ادامه مىدهند، «خلق السماوات بغير عمد ترونها» . (11)
گروهى از مفسران همچون علامه طباطبايىقدس سره معتقداند اين آيات اشاره به قانون جاذبه عمومى دارند.
براين اساس، خورشيد ميليونها بل ميلياردها سال است در مركز منظومه شمسى قرار گرفته و به نظر ما مىرسد هر روز از مشرق طلوع مىكند و در مغرب ناپديد مىشود; چنانكه ماه نيز در همين مدت گرد كره زمين مىگردد، و هر دو در پيرامون خورشيد مىگردند.
زمين با طول خط شعاع متوسط 150 ميليون كيلومتر فاصله گرفته و نيروى عظيم جاذبه ( F = G.Mm/1o2 ) سبب مىشود مدار زمين بيضوى و شتاب آن به جانب خورشيد 59% سانتىمتر در ثانيه باشد، يعنى زمين در هر ثانيه با شتاب 59% سانتىمتر به سوى خورشيد مىافتد» و نيروى گريز از مركز تجاوز بيش از اين رقم را جلوگيرى مىكند.
همچنين ماه با شعاع متوسط 000/384 كيلومتر مسيرى تقريبا دايره شكل را طى مىكند و نيروى جاذبه زمين آن را به سوى خود مىكشد، و تعادلى دقيق بين نيروى گرانش زمين و بين فرار از مركز ماه برقرار است كه اين چنين گردش زيبا و منظم را در برابر ديد همگان قرار داده است «ذلك تقدير العزيز العليم» (12) اين اندازهگيرى خداوند تواناى دانا است.
به هر روى، در قرآن بيش از 150 آيه درباره هيئت و نجوم نازل شده كه اين رقم نسبتبه كل آيات قرآن نسبتى بزرگ مىنمايد و عظمت اين دانش را خاطر نشان مىسازد.
براين پايه بسيارى از احكام عبادى و غير عبادى اسلام به هيئت و نجوم پيوند ناگسستنى دارند، از جمله، نماز، روزه، وقتشناسى (فلق، ظهر، عصر، مغرب، عشاء، شفق، نيمه شب) جهتيابى هنگام اوقات شرعى، قبلهشناسى و دانستن جغرافياى زمين و فضا، هلالشناسى، هلال يابى (استهلال و استحباب آن) ذبحهاى شرعى، كسوف، خسوف، احكام محتضر، دفن اموات، شكل دهى قبرها، و... حرمت رو به قبله وپشتبه قبله نشستن هنگام تخلى، و استحباب قرائت قرآن روبه قبله و...
نجوم از منظر روايات
1. حضرت سجاد عليه السلام مىفرمايد: حركتخورشيد، ماه، نجوم و كواكب و گردش آنها در مدار و فلك مشخص همه به تقدير خداوند و به كمك فرشتگان و ماموران الهى صورت مىپذيرد (13) ;
2. امام باقر عليه السلام: خورشيد داراى لايههايى و طبقاتى است. (14) اين سخن امروزه ثابتشده است;
3. پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم: اگر نور ماه همچون نور خورشيد بود روز از شب تشخيص دادهنمىشد، نماز و روزه مردم از بين مىرفت و مردم در شناختسالها در اشتباه مىافتادند; (15)
4. امام اميرالمؤمنين عليه السلام: تاريكىهايى كه روى كره ماه مشاهده مىشود. يك مسئله پيچيده و مشكلى است كه [امروزه زمان آن حضرت] فهم آن آسان نيست; (16)
5 . علىبن ابىطالب عليه السلام: آسمانها از دود و بخار آب آفريده شدهاند; (17)
6. پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم: در آسمانها، آب فراوان وجود دارد، چنانكه در زمان حضرت نوح عليه السلام درهاى آسمان باز شد و باران قوم نوح را غرق كرد. (18) درياهايى به مراتب بيش از درياهاى كره زمين در آسمانها وجود دارد، چنان كه ابزار و آلات نجومى كنونى از آن خبر داده است;
7. اميرالمؤمنين عليه السلام: نجوم، توسط يك عمود نورى به هم ديگر پيوسته و ارتباط دارد، (19) شايد مراد آن حضرت بيان جاذبه عمومى باشد و يا خبر از قانون يا قوانين ديگر داده است;
8 . امام صادق عليه السلام: آفريدههاى ديگرى نيز در آسمانها وجود دارد; (20)
9. امام صادق عليه السلام: برخى از ستارگان از مركز فلك خود جدا نمىشوند و دسته جمعى حركت مىكنند [منظومه وار] و برخى از آنها به تنهايى حركت دارند; (21)
10. افلاك و نجوم توسط اسمى از اسماء الله در حركتند; (22)
11. اجرام فلكى نخستبسته بودند، سپس باز شدند. (23) اين يك نظريه در كيهانشناختى امروزه به شمار مىرود;
12. سياراتى هستند كه حركتهاى بازگشتى (رجعى) دارند; چنانكه اميرالمؤمنين عليه السلام ذيل آيات « فلا اقسم بالخنس الجوار الكنس » مىفرمايد : منظور پنجسياره زحل، عطارد، مشترى، بهرام - مريخ، و زهرهاند; (24)
13. سياره زحل (كيوان) در چند روايتبه نام نجم اميرالمؤمنين عليه السلام ياد شده و جالب اين كه امام صادق عليه السلام مىفرمايد: خداوند جنس اين سياره را از يخ و آب سرد قرار داده است. (25) امروزه ثابتشده است كه جنس سياره كيوان از يخ منجمد و ساير گازهاى سبك است; بنابراين، اگر اين سياره به درياهاى كره زمين سقوط كند روى آب مىماند.
در اين روايات و روايات ذكر نشده، نكات جالبى از فواصل سيارات و ستارگان، نورشناسى و... وجود دارد;
14. امام كاظم عليه السلام: حق تعالى نجوم را ستايش كرد و اگر دانش صحيحى نبود مدح نمىكرد پيامبران الهى همه به اين دانش عالم بودند حضرت ابراهيم عليه السلام عالم به نجوم بود; چنان كه قرآن مىفرمايد: « فنظر نظرة فى النجوم فقال انى سقيم» (26) .
و اگر به اين دانش آگاه نبود در نجوم نظر نمىافكند و نمىگفت من بيمارم. همچنين حضرت ادريس عليه السلام در زمان خود به دانش نجوم از همه مردم داناتر بود. همچنين «ذوالقرنين» در اين علم ماهر بود. خداوند در قرآن به اين دانش قسم ياد كرده است: «فلا اقسم بمواقع النجوم» بعد از علم قرآن هيچ علمى شريفتر از نجوم نيست، اين دانش از علوم پيامبران، اوصيا، و وارثان پيامبران است; (27)
15. پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم: اين علم را فراگيريد تا در تاريكى بيابان و دريا راهنمايتان باشد. نجوم، دانش حضرت آدم است «النجوم هى علم آدم» (28) ;
16. امام صادق عليه السلام: با منجم يمنى گفتارى زيبا پيرامون نورشناسى و تفاوت ميان درجههاى نور مشترى، ماه، عطارد دارد، سپس به تاثير نورستارگان برموجودات زمين از جمله برشتران، گاوان، سگان و...; (29)
17. گفتمان شگفتانگيز اميرالمؤمنين و دهقان منجم درباره احكام نجوم و محاسبات نجومى، همچون تاثير آنها در نوزادان و مردن انسانها و اشاره نمودن به جاسوسى كه در لشگر او بود، و در جا سكته كردن جاسوس به توهم لو رفتن خود; (30)
18. گفتو گوى امام صادق عليه السلام و زنديق درباره حركت دقيق و منظم نجوم در افلاك و مدارات خود بدون اين كه لحظهاى از مقدار حركتخود بكاهند و سستى كنند، و نهى از شنيدن و ترتيب اثر دادن به گفته منجمان يعنى آن دسته منجمانى كه تاثير كواكب را از خداوند ندانسته و همه را به فلك منسوب مىدانستهاند; از اين رو صدوق رحمه الله مىگويد: منجم ملعون كسى است كه فلك را قديم مىشمرد و خداوند فلك آفرين را قديم نمىداند «هو الذى يقول بقدم الفلك و لا يقول بمفلكه و خالقه - عز وجل - » (31) ;
19. مىدانيم خاندان «نوبخت» بيشترين منجم و دانشمند را تربيت كرده است، دو نفر از اين خاندان به نام «محمد و هارون» فرزندان «ابوسهل» به حضرت صادق عليه السلام نامهاى نگاشته و در آن خاطرنشان ساختهاند: پدران و نياكان ما همه منجم بودهاند، آيا براى ما صحيح است در اين فن نظر داشته باشيم و كاوش به عمل آوريم؟ امام صادق عليه السلام در پاسخ مىنويسند: آرى صحيح است تا وقتى از توحيد خارج نگرديد; (32)
20. امام صادق عليه السلام: نجوم از دانشهاى پيامبران است و اميرالمؤمنين عليه السلام اعلم الناس به نجوم بوده است; (33)
21. امام باقر عليه السلام: نبوت حضرت نوح از طريق علم نجوم به دست آمد; (34)
22. امام صادق عليه السلام: آبستن شدن مادر حضرت موسى و به دنيا آمدن موسى را منجمان به فرعون خبر دادند; (35)
23. برخى از منجمان يهود بعثتحضرت محمد صلى الله عليه و آله وسلم را خبر دادند; (36)
24. امام صادق عليه السلام: خبر شكست لشگر يزدگرد و پيروزى مسلمان از راه نجوم بود; (37)
25. دلالت نجوم بر ولادت حضرت مهدى عليه السلام و امامت او; (38)
26. امام صادق عليه السلام به عبدالرحمان سيابه مىفرمايد: دانش نجوم به دين هيچ كس زيان وارد نمىسازد; (39)
27. امام صادق عليه السلام به «هشام خفاف» فرمود: اصل محاسبات نجومى و دانش نجوم حق است جز اين كه مردم از آن بهره چندانى ندارند; اما افرادى كه دستى در وحى و الهام دارند و ويژگى هاى مواد و استعداد و قابليت افراد را مىشناسند اين علم را دارا هستند. (40)
پی نوشت ها :
1. واقعه (56) آيه 75، 76.
2. نحل (16) آيه 12.
3. الرحمن آيه 5.
4. اسرا (17) آيه 12.
5. انعام (6) آيه 97.
6. نمل (27) آيه 16.
7. حجر (15) آيه 16.
8. فرقان (25) آيه 61.
9. سيد محمدحسين طباطبائى، الميزان، ج 15، ص 237، به نقل از تفسير قمى.
10. رعد (13) آيه 2.
11. لقمان، (31) آيه 10.
12. انعام (6) آيه 96.
13. بحارالانوار، (چاپ، آخوندى) ج 58، ص 88، 90، 93، 104، 146، 155، 158، 159.
14. همان.
15. همان.
16. همان.
17. همان.
18. همان.
19. همان.
20. همان، ج 58، ص 97.
21. همان، ج 58، ص 99.
22. همان، ج 58، ص 102.
23. همان، ص 105.
24. همان، ص 108.
25. همان، ص 108.
26. صافات (37) آيه 89 و 90.
27. بحارالانوار، ج 58، ص 245، 253.
28. همان، ص 275.
29. همان، ص 219.
30. همان، ص 221، 229، 232.
31. همان، ص 226.
32. همان، ص 251.
33. همان، ص 235.
34. همان، ج 58، ص 235- 241.
35. همان.
36. همان.
37. همان.
38. همان.
39. همان.
40. همان، ص 244.
ادامه دارد...