پديده ي قرض گيري در زبان

زبان به عنوان اصلي ترين وسيله ارتباط اجتماعي انسان و در مقام يکي از عناصر اصلي فرهنگ جوامع بشري داراي تاريخي کهن است و همساز و همراه با نوع ابزارها و سکون ها و حرکت ها و اسارت و پيروزي هر قومي سيري پرماجرا و پويا داشته و تکامل خاص خود را پيموده است. در اين ميان، پديده ي قرض گيري يکي از ويژگي هاي طبيعي زبان قلمداد مي
يکشنبه، 21 آذر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پديده ي قرض گيري در زبان

پديده ي قرض گيري در زبان
پديده ي قرض گيري در زبان


 

نويسنده:دکتر علي عليزاده*




 

 

چکيده
 

زبان به عنوان اصلي ترين وسيله ارتباط اجتماعي انسان و در مقام يکي از عناصر اصلي فرهنگ جوامع بشري داراي تاريخي کهن است و همساز و همراه با نوع ابزارها و سکون ها و حرکت ها و اسارت و پيروزي هر قومي سيري پرماجرا و پويا داشته و تکامل خاص خود را پيموده است. در اين ميان، پديده ي قرض گيري يکي از ويژگي هاي طبيعي زبان قلمداد مي شود که در چارچوب آن سخنگويان يک زبان در صورت لزوم و به منظور پرکردن خلأهاي واژگاني به زبان هاي ديگر مراجعه مي کنند و کلماتي از اين زبان ها را در گفتار خود وارد مي نمايند. پرواضح است که بکارگيري روز افزون و استفاده ي غير معقول از واژه هاي بيگانه در زبان فارسي مي تواند اصالت و غناي اين زبان را تحت الشعاع خود قرار دهد، و بخصوص اين باور را در اذهان عموم جاي دهد که زبان فارسي در ارائه مفاهيم علمي و تخصصي ناتوان است. در اين مقاله، ضمن توصيف پديده ي قرض گيري و عوامل مؤثر در آن سعي بر اين است که روش هاي مختلف واژه گزيني در زبان فارس و نقاط ضعف و قوت هر يک از آنها مورد بررسي قرار گيرد. با بررسي اين روش ها نشان خواهيم داد که اگر قرض گيري واژگاني به شيوه اي درست و اصولي به انجام رسد در پاره اي از موارد مي تواند غناي واژگاني زبان فارسي را نيز به دنبال داشته باشد.

مقدمه
 

نظام زبان يکي از پيچيده ترين نظام هايي است که بشر در طول زندگي خود با آن سر و کار دارد. بدين معني که انسان مي تواند با تعداد معدودي قاعده زباني و نيز واژگان محدودي که در ذهن خود جاي داده و بخشي از دانش يا توانش زباني (Language Competence) او را تشکيل مي دهند تعداد بيشماري جمله توليد کند و آنها را در شرايط مختلف بکار ببندد و به همين ترتيب، جمله هايي را که ديگر سخنگويان توليد مي کنند شنيده و ادراک نمايد. (کنش زباني) (Language Perormance) بديهي است که اين نظام پيچيده داراي ويژگي هاي خاص خود مي باشد که آن را از ساير نظام هاي ارتباطي بشر متمايز ساخته و در جايگاه برتر خود قرار مي دهد. از جمله اين ويژگي ها، مي توان به فرآيند (Language change) اشاره نمود. منظور از اين فرآيند اين است که بخش هاي مختلف زبان از قبيل بخش آوايي يا تلفظ، بخش واژگاني و حتي بخش نحوي دستخوش تغييرات موجود در زبان مي گردند. البته، چنان که ملاحظه مي شود اين تغييرات بيشتر در سطح واژگان اتفاق مي افتد و همواره کلماتي در زبان خلق شده و به فهرست واژگان آن زبان اضافه مي گردند در حالي که بعضي از کلمات با گذشت زمان از اين فهرست حذف مي شوند. امروزه، واژه هايي همچون داروغه، گزمه، آجودان، بلديه و... ديگر در زبان فارسي بکار نمي روند زيرا تقريباً معادل آن ها در فرهنگ جوامع فارسي زبانان به فراموشي سپرده شده است. اين در حالي است که واژه هايي چون پليس، سينما، رستوران، کافه و غيره به فهرست واژگان اضافه شده است. دليل اين واقعيت را مي توان در اين امر جستجو کرد که واژه هاي زبان فارسي انعکاسي از پديده ها و عناصر مادي و غيرمادي فرهنگ جامعه ي سخنگويان اين زبان هستند. با ايجاد يک مقوله يا عنصر فرهنگي واژه اي به آن افزوده و با حذف يک عنصر فرهنگي واژه معادل آن در زبان فارسي نيز از بين خواهد رفت. بنابراين، تأثير عوامل اجتماعي و فرهنگي بر چگونگي سير و تکامل زبان امري اجتناب ناپذير است. در بسياري از موارد، فارسي زبانان براي حل اين مشکل به زبان هاي ديگر مراجعه کرده در صورت لزوم به منظور پر کردن خلأهاي واژگاني کلماتي را از اين زبان ها در گفتار خود وارد مي نمايند. اين پديده را در اصطلاح قرض گيري زبان (Language Borrowing) مي نامند. قرض گيري زباني به معني انتقال بعضي از عناصر زباني بخصوص واژگان از يک زبان به زبان ديگر است. به عبارت ديگر، هر زبان در صورت لزوم ممکن است بعضي از عناصر زباني را از ساير زبانها به عاريه گرفته و در اختيار سخنگويان خود قرار دهد. هاگن (1)(1950) قرض گيري زباني را دوباره سازي الگوهاي يک زبان در زبان ديگر مي داند و بنابر تعريف آرلاتو (2)(1972) قرض گيري زباني روندي است که طي آن يک زبان يا گويش عناصري از يک زبان يا گويش ديگر در خود مي پذيرد. به نظر هارتمن و استورک (3)(1972)قرض گيري زباني عبارت است از رواج عناصري از يک زبان يا گويش ديگر از طريق برخورد يا تقليد. چنانکه خواهيم ديد معمول ترين نوع قرض گيري، قرض گيري واژگاني است که بيشتر به عنوان راه حلي براي ناميدن پديده هاي قرضي فرهنگي به کار گرفته مي شود، يعني هنگامي که يک پديده ي جديد مادي و غيرمادي وارد فرهنگي مي شود لزوم نامگذاري آن نيز مطرح مي گردد. (4)

قرض گيري در سطح واژگان و عوامل مؤثر در آن
 

امروزه زبان فارسي در معرض هجوم انبوهي از واژگان بخصوص از زبان هاي اروپاي غربي مي باشد و تقريباً در تمام جمله هايي که به کار مي بريم مي توان رد پايي از حداقل چند کلمه ي خارجي به ويژه از زبان انگليسي و ساير زبان ها از جمله زبان آلماني، فرانسوي، و نيز عربي پيدا کرد. در اين ميان سؤال اصلي اين است که آيا قرض گيري واژه ها از ساير زبانهاي بيگانه و استفاده فراوان از آن ها در متون علمي و تخصصي و حتي محاوره اي روزانه مي تواند کمکي براي وضعيت حال زبان فارسي باشد يا خير. مسلماً، براي پاسخ به اين سؤال بايد پديده ي قرض گيري را بهتر شناخت و تمام جنبه ها و ابعاد آن و نيز عوامل مختلفي را که مي توانند باعث بروز اين پديده در زبان فارسي گردند مد نظر قرار داد.
پرواضح است که بکارگيري روز افزون و استفاده ي غير معقول واژه هاي بيگانه در زبان فارسي مي تواند اصالت و غناي اين زبان را تحت الشعاع خود قرار داده، و بخصوص اين باور را در اذهان عموم جاي دهد که زبان فارسي در ارائه مفاهيم علمي و تخصصي ناتوان است و ما همچنان مجبور به استفاده از واژه هاي خارجي در زبان هستيم. متأسفانه، امروزه عده زيادي از مردم بر اين باورند که با رشد سريع علم و صنعت در غرب و به دليل پيشرفت فزاينده ي فن آوري ارتباطات، براي ما که هر روز شاهد ورورد انبوهي از ابزارها و کالاها از چنين کشورهايي هستيم راهي جز عاريه گرفتن کلمات و عناوين اين کالاها وجود ندارد و در اين ميان فارسي را ناتوان تر از آن مي دانند که بتواند نظام واژگاني خود را با اين پيشرفت روزافزون علم و فن آوري در غرب همگام سازد. البته بايد اذعان داشت که قرض گيري عناصر واژگاني از ساير زبان ها امري است طبيعي و تقريباً همه زبان هاي دنيا به صورتهاي مختلف کلماتي را از ديگر زبان ها گرفته و در صورت لزوم آن را به فهرست واژگان خود مي افزايند که البته اين پديده دليلي بر ضعف ساختاري زبان قرض گيرنده و يا برتري زبان قرض دهنده نيست (5). براي مثال، اگر چه فارسي زبانان کلمات زيادي را از زباني مانند انگليسي در گفتار خود بکار مي گيرند، انگليسي نيز کلماتي را از فارسي در خود دارد که امروزه بخشي هر چند اندک از واژگان اين زبان را تشکيل مي دهند. واژه اي چون (Paradise) از کلمه ي «پرديس» در زبان فارسي به معني «بهشت» گرفته شده است و يا واژه اي چون (orange) همان واژه ي (نارنج) در زبان فارسي است.
همان طور که پيشتر گفته شد، براي شناخت بهتر پديده ي قرض گيري و آگاهي از تأثيرات مثبت يا منفي آن بر زبان قرض گيرنده لازم است آن را از ابعاد مختلف مورد بررسي قرار داده و عوامل مؤثر در آن را بهتر شناخت. دلايل عمده اي که موجب بروز اين پديده مي گردند عبارتند از:

1- نياز و ضرورت استفاده از واژه هاي قرضي در زبان قرض گيرنده
 

همه ما بر اين امر واقف هستيم که امروزه کشور ما در آستانه ي حرکتي سازنده به سوي رشد و توسعه قرار دارد و متخصصان ما در راه نيل به خودکفايي در تمام زمينه هاي علمي و صنعتي به پيش مي روند. در اين ميان، برخورد و تماس با مجموعه اي از واژه هاي فني و تخصصي که غالباً به زبان لاتين يا انگليسي مي باشند امري است اجتناب ناپذير. يکي از دلايل نسبتاً منطقي و قابل قبول براي بکارگيري کلمات خارجي نيازي است که متخصصين کشور ما در زمينه هاي مختلف علمي به اين واژگان دارند. هنوز بسيارند کلماتي که معادل دقيق و صحيح در زبان فارسي براي آنها جايگزين نشده است و حداقل در شرايط کنوني ما همچنان ناچار به استفاده از معادل هاي آنان در زبان هاي لاتين و يا انگليسي هستيم. معهذا، دليل منطقي که در اين زمينه وجود دارد قرض گيري و استفاده از اين واژه ها را در زبان فارسي توجيه پذير مي سازد.

2-تداخل و روابط مختلف، اجتماعي و فرهنگي بين جوامع انساني
 

هنگامي که دو قوم يا دو جامعه با زبان هاي متفاوت و به دلايل مختلف تاريخي، سياسي، فرهنگي و يا حتي نظامي در تماس با يکديگر قرار گيرند انتقال عناصر زباني از يک جامعه به جامعه ديگر و بالعکس، امري اجتناب ناپذير خواهد بود. (6) تاريخ پرماجراي بشر نشان مي دهد همواره اقوام و ملل مختلف به سرزمين هاي خاص تسلط يافته و اين امر باعث شده است که عناصر زباني از زبان جامعه ي غالب در فهرست واژگان جامعه ي سخنگويان آن سرزمين وارد شده و مدتهاي مديدي توسط اهالي آن سرزمين مورد استفاده قرار گيرد. امروزه با رشد فن آوري ارتباطات، جوامع انساني در معرض تماس هر چه بيشتر با يکديگر قرار دارند و به دليل روابط مختلف تجاري، سياسي و فرهنگي زبان هاي آنان نيز در ارتباط تنگاتنگ با هم قرار مي گيرند و همواره بر هم تأثير گذاشته و يا از همديگر تأثير مي پذيرند.
البته پر واضح است که ورود واژه هاي فراوان به زبان فارسي به دليلي که در بالا گفته شد امري طبيعي و شايد غير قابل اجتناب باشد. براي مثال، مراجعه به تاريخ زبان فارسي نشان مي دهد که به جهت نفوذ فرهنگ غني اسلام در ايران و از آنجا که زبان عربي زبان نزول قرآن کريم بوده است، لذا اين زبان در بين ايرانيان از قداست خاصي برخوردار شده و همواره در طول تاريخ واژه هاي فراواني از آن اقتباس گرديده و با توجه به علاقه فراوان ايرانيان به دين مبين اسلام و به دليل سهولت در خواندن متون مذهبي و اسلامي، بخش وسيعي از واژگان زبان فارسي را به خود اختصاص داده است.
همان طور که گفته شد، همواره و در زمان هاي مختلف براي زبان هاي بشري چنين امري صورت گرفته است و تأثيرگذاري فرهنگ هاي مختلف جوامع انساني بر همديگر ورود واژه هاي قرضي بيگانه را به اين زبان ها موجب گرديده است. (7) لازم به توضيح است که براي بسياري از عناصر فرهنگي که برابر آن در زبان فارسي موجود است بهتر است از بکارگيري کلمات خارجي اجتناب شود و بجاي آن استفاده از کلمات اصيل زبان فارسي توصيه مي گردد. از آنجا که امروز متأسفانه کشور ما به دليل توطئه هاي مختلف در معرض تهاجم فرهنگي از سوي غرب قرار گرفته است نمي توان انتظاري غير از اين داشت که انبوهي از واژگان غربي همراه با ابزارها و کالاهاي مختلف وارد اين مرز و بوم شوند، با وجود اين، با مقابله ي صحيح و همه جانبه با اين تهاجم شايد بتوان جلوي ورود بسياري از اين واژه ها را گرفت و با مراجعه به گذشته زبان فارسي و اتخاد شيوه هاي درست، براي بسياري از پديده ها و عناصر فرهنگي جديد که ضرورت استفاده از آنها بر همگان روشن است کلمات اصيل فارسي خلق کرد و در مواقع لازم نيز بکار بست.

3-متأسفانه بسياري از واژگان دخيل قرضي در زبان فارسي که بخصوص در محاوره هاي روزانه توسط سخنگويان فارسي زبان بکار گرفته مي شوند به هيچ يک از اين دلايل نسبتاً منطقي که در بالا اشاره شد به فارسي وارد نشده اند.


بسياري از فارسي زبانان ترجيج مي دهند به هنگام سخن گفتن يا نوشتن، تعدادي از واژه هاي خارجي را بخصوص از زبان هاي اروپايي و نيز زبان عربي بکار گيرند. همه ي ما آگاهانه يا ناآگاهانه به هنگام صحبت کردن، چند واژه انگليسي را بدون هيچ دليلي بجاي معادل هاي فارسي آن استفاده مي نماييم و اين در حالي است که هيچ نيازي به استفاده ي از آنها در گفتار ما نيست و براي آنها معادل هاي بسيار مناسب و زيبا در زبان فارسي موجود است. سخنگويان فارسي زبان با افزودن چند واژه ي انگليسي در گفتار خودآگاهانه سعي بر اين دارند که به مخاطب يا مخاطبين خود نشان دهند که آنها به اصطلاح زبان انگليسي را که يک زبان بين المللي است مي دانند و يا حداقل داراي تحصيلات عاليه دانشگاهي مي باشند. استفاده از واژگاني چون Discipline بجاي «نظم و تربيت» و يا cotact بجاي «برخورد» نمونه اي بارز از اين گونه به اصطلاح «فخر فروشي ها» است.
متأسفانه بسيارند از ادبا و اهل قلم در کشور ما که با افزودن چند واژه کلاسيک عربي در گفتار يا نوشته هاي خود به اصطلاح سعي دارند که به کلام خود اعتبار و نفوذ ادبي ببخشند و به اعتقاد آنها وجود چند واژه ي عربي از اين نوع حکايت از معلومات وسيع و آشنايي آنها با ادبيات عرب دارد. بايد اذعان داشت که تنها دليلي که اقتباس واژه هاي خارجي را در فارسي توجيه پذير مي سازد همان نياز و ضرورت بکارگيري آنها در بعضي حوزه هاي علمي و تخصصي است که هنوز کلمات دقيق و مناسبي به عنوان معادل و جايگزين آن در فارسي خلق نشده است و شايد بتوان گفت که به هر دليل ديگر بکار گيري واژگان خارجي که نيازي به استفاده از آنها در فارسي نيست گناهي است نابخشودني و در واقع نوعي بي مهري است به زبان مادري - زبان فارسي که امروز ما وارث آن هستيم و اين وظيفه اي است بس خطير و گران. بايد اين واقعيت را باور داشت که براي پاسداري از زبان فارسي و مقابله با هجوم واژگان دخيل بيگانه راهي جز خودباوري و مراجعه به اصالت زبان فارسي وجود ندارد. فارسي زباني است توانا و از نقطه نظر زبانشناسي، هيچ زباني به زبان ديگر برتري ندارد. براي مثال، زبان، يک قوم از قايل بدوي آفريقا با چند صد نفر سخنگو از يک طرف و زبان انگليسي از طرف ديگر به عنوان زبان ميانجي (Lingua Franka) جوامع بشري در سطح بين المللي، داراي ارزش زباني يکسان مي باشند. (8)
هر زباني در حد برطرف ساختن نياز اهل خود و سخنگويان آن زبان تواناست و از اين نظر همه زبان هاي بشري کامل و ارزشمندند. وجود چند واژه دخيل خارجي در يک زبان دليلي بر ضعف آن زبان نمي باشد. به عبارت ساده تر، وجود يک يا چند کلمه در يک زبان و فقدان آن در زبان ديگر دليل برتري آن زبان نيست. زبان، برخاسته از نياز سخنگويان خود رشد مي يابد و اگر در جامعه اي بعضي از عناصر فرهنگي وجود نداشته باشد واژه ي برابر آن نيز در زبان آن جامعه وجود نخواهد داشت و در صورت ايجاد يا ورود آن عنصر فرهنگي به جامعه، زبان هم با خلق واژه ي جديد و يا اقتباس آن از ساير زبان ها اين نياز را مرتفع خواهد ساخت. اين وظيفه ي اهل آن زبان است که با پرهيز از بکارگيري واژگان خارجي که معادل آنها در زبان مادري شان موجود است موجبات رشد و تکامل هر چه بهتر و بيشتر زبان فارسي را فراهم سازند. مسلماً در هر زباني تمهيدات و روش هاي وجود دارد که مي توان با توسل جستن به آنها در صورت نياز کلماتي را توليد و به فهرست واژگان آن زبان افزود. به نظر مي رسد که اشاره اي هر چند مختصر به اين روش ها کمکي براي فهم بهتر مطلب باشد.

روش هاي مختلف واژه سازي بر پايه ي قرض گيري
 

همان طور که گفته شد، زبان نظامي است زايا و تمام زبان هاي بشري از جمله زبان فارسي اين توانايي را دارند که با خلق واژه هاي جديد سخنگويان خود را در نامگذاري کالاها و ابزارهاي جديد علمي و صنعتي ياري نمايند. روش هاي مختلف قرض گيري واژگاني که زبان ها مي توانند با بهره جستن از آنها به توليد واژه هاي جديد پرداخته و به هنگام نياز مورد استفاده قرار دهند به شرح زير است. (9)

1-واژه ي قرضي(Loan word)
 

در اين روش، واژه بدون هيچ گونه تغيير و حتي تلفظ اصلي خود از زبان خارجي گرفته شده و در زبان فارسي مورد استفاده قرار مي گيرد. کلماتي چون تلويزيون، راديو، سينما، کافه، رستوران و... بدين گونه وارد زيان فارسي شده اند و امروزه بخش وسيعي از واژگان زبان فارسي را به خود اختصاص مي دهند. اين روش از جمله روش هايي است که استفاده مکرر و فراوان آن مي تواند صدمات جبران ناپذيري به زبان قرض گيرنده وارد آورده و آن زبان را از درون تهي سازد. (10)

2-ترجمه ي قرضي (Loan Translation)
 

در اين روش، با ورود کالاهاي خارجي و فراورده هاي علمي و صنعتي به داخل کشور عناوين و نام آنها در زبان مقصد ترجمه شده و همان ترجمه ي تحت اللفظي آن به عنوان واژه اي جديد در زبان قرض گيرنده مورد استفاده قرار مي گيرد. واژگاني همچون «دوچرخه» بجاي Bicycle، «بلندگو» بجاي Loud speaker و «آسمانخراش» بجاي skyscrapre از اين نمونه مي باشند. البته ميزان استفاده از اين روش با توجه به ساخت و ويژگي زبان ها متغير مي باشد. براي مثال، اين روش واژه سازي در زبان آلماني مورد استفاده بيشتري نسبت به ساير روشها دارد. (11)
در فارسي نيز در موارد معدودي روش ترجمه ي قرضي توسط سخنگويان فارسي زبان بکار رفته است. اما، متأسفانه ميزان استفاده از آن نسبت به روش نخست بسيار اندک بوده است. فارسي از جمله زبان هايي است که تا بحال از روش «واژه ي قرضي» که روشي بسيار ساده و بي دردسر به نظر مي رسد استفاده ي فراواني داشته است. در اين زمينه، زبان عربي الگوي نسبتاً بهتري اتخاذ نموده است. عرب زبانان به هنگام استفاده از واژه هاي خارجي، حداقل شکل و صورت عربي به آن واژه ها بخشيده و به اصطلاح رنگ و بوي عربي به آن مي دهند. کلماتي چون التيليفزون و التلفزون بجاي واژه هاي تلفن و تلويزيون موارد بارزي از اين اقدام بجا و مناسب در زبان عربي است.

3-تغيير قرضي (Loan shift)
 

در اين حالت، واژه مستقيماً از زبان خارجي قرض گرفته نمي شود و ترجمه اي نيز از آن صورت نمي پذيرد. بلکه در اين روش فارسي زبانان تلاش مي کنند که بجاي استفاده از کلمات خارجي براي کالاها و ابزارهاي جديد به گذشته زبان فارسي مراجعه کنند و بعضي از کلمات مناسب را که امروز ديگر در زبان فارسي کاربردي ندارد مجدداً زنده نموده و به عنوان کلمه اي جديد به فهرست واژگان زبان فارسي بيفزايند. براي مثال، هنگامي که وسيله اي به نام Refregirator وارد کشور ما شد سخنگويان فارسي زبان ترجيح دادند که بجاي استفاده از اين کلمه خارجي واژه ي «يخچال» را که از واژگان قديمي زبان فارسي است بکار گيرند. «يخچال» در لغت به معني گودال سرپوشيده يا سردابه اي است که از آب سرد آن در تابستان استفاده مي کرده اند. (12) امروزه پيشنهاد مي شود که به جاي واژه ي «کامپيوتر» از کلمه ي «رايانه» استفاده شود. رايانه واژه اي است متعلق به فارسي ميانه به معني تخمين و محاسبه. البته ممکن است بجاي مراجعه به گذشته زبان فارسي و زنده نمودن واژه هاي قديمي و بکارگيري مجدد آنها در زبان معاصر يکي از کلمات متداول در فارسي را انتخاب کرده و قرار داد نمائيم که اين واژه علاوه بر، به معني موجود خود بر معناي جديدي نيز دلالت کند و به عنوان معادلي براي يکي از واژه هاي بيگانه مورد استفاده قرار گيرد. براي مثال، واژه ي «دفتر» در زبان فارسي با معناي متداول خود وسعت معنايي پيدا کرده و به عنوان معادلي براي واژه ي office در انگليسي به معني «اتاق کار» در اداره ها نيز بکار مي رود. بنابراين، منظور از تغيير قرضي به عنوان روشي جهت قرض گيري واژگاني يکي از دو مورد زير مي باشد:
الف) بکارگيري مجدد واژگان قديمي در زبان فارسي مانند رايانه و يخچال
ب) ايجاد وسعت در يکي از واژگان متداول و گنجاندن معناي دوم در آن، مانند دفتر به نظر مي رسد اين روش بسيار مناسب و ايده آل است و از آنجايي که در آن از خلاقيت زبان فارسي به عنوان ابزار اصلي در توليد کلمات جديد استفاده مي شود مي تواند وسيله اي مفيد در خدمت رشد هر چه بيشتر زبان فارسي باشد. (13) استفاده از واژه ي «يارانه» به جاي «سوبسيد» نمونه ديگري از اين گونه واژه سازي هاست.

4-تعبير قرضي (Loan Interpretation)
 

همان طور که از عنوان آن پيداست، در اين روش با مشاهده ي دقيق شکل و صورت ابزار و کالاهاي خارجي و با توجه به نقش و عملکرد آنها و نوع کاري که انجام مي دهند واژه اي مناسب در زبان فارسي براي آنها توليد مي گردد. به عبارت ديگر، در اين روش، واژه خلق شده نوعي تفسير از شکل و يا عملکرد کالا مي باشد تا بتوان از آن به عنوان نامي براي آن کالا بهره جست. واژه ي «چراغ راهنمايي» به جاي indecator در زبان انگليسي به وضوح نشان دهنده ي اين واقعيت است که در خلق اين واژه مدلول آن کاملاً تعبير شده و سپس اين واژه براي آن مناسب تشخيص داده شده است. کلماتي چون چرخ گوشت، پلوپز، رنده، مخلوط کن و... در زبان فارسي نيز نمونه اي از تعبير قرض به شمار مي روند.

5-ترجمه و تعبير قرضي (Loan Translation and Interpretation)
 

در اين روش، بخشي از واژه خارجي به زبان فارسي ترجمه شده و بخش ديگر واژه نيز تعبير و تفسير مي شود. در واژه ي «فضانورد» به جاي spaceman جزء اول آن يعني spave به معني «فضا» ترجمه شده است و براي جزء دوم، مدول آن (انساني که در فضا راهپيمايي مي کند ) تعبير گرديده و بدين صورت کلمه ي «فضانورد» در زبان فارسي جايگزين واژه ي spaceman شده است. در کلمه ي «هواپيما» به جاي airplane نيز همين روش مورد استفاده قرار گرفته است.
لازم به توضيح است که زبان هاي مختلف با توجه به ساختار خود نسبت به يک يا چند روش از روشهاي فوق گرايش بيشتري دارند. (14) متأسفانه، در اين ميان فارسي نسبت به روش اول گرايش بيشتري داشته و واژه هاي خارجي را عيناً از زبان هاي بيگانه اقتباس نموده است.
البته بسياري از اين واژگان بدون هيچ دليل و تنها آگاهانه و يا ناآگاهانه توسط طبقه ي تحصيل کرده ي خارج از کشور به فارسي انتقال داده شده اند. براي اکثر اين کلمات معادل هاي بسيار مناسبي در زبان فارسي موجود است و اين وظيفه فردفرد ما فارسي زبانان است که نسبت به ورود و بکارگيري اين واژگان حساسيت بيشتري از خود نشان داده و با استفاده صحيح و مناسب از واژه هاي اصيل فارسي فرهنگ و زبان فارسي را پاس بداريم.

 

 

پی نوشت ها :
 

*استاديار زبانشناسي دانشگاه بيرجند
1- Hauguage , e (1950) The Analysis of Linguistic Borrowing. The Ecology of Language , Essays by E.Haugen ed. A Dil , p.81
2-Arlotto,A. (1972)Introduction to Historical Linguistics. Boston: Haughton Mifflin. p.184
3-Hartman ,R. and F.Stork (1972) Dictionary of Language And Linguistics Landon:Applied Science Publishers.p.29
4-مدرسي، يحيي. برخي مسائل نظري در جامعه شناسي زبان، مجله زبانشناسي (1)،ش 1، صص41-51.
5-Fishman J.et al (1971(.Research Outline for Comparative Studies Language Planning can language be planned. eds.g Rubin and B.jernudd.pp.293-305
6-Hidalge A.(1986). language contexts, language Ioyality and language prejudice on the Mexican border ,Language in society (15), No 2, pp.199-220
7-مدرسي، يحيي، جامعه شناسي زبان، تهران، م,سسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي 1368،صص64-65.
8-Artille r.(1972) An Introduction to Historical and Comparative Linguistics, New York :
Macmillan.p.172
9- باطني، محمد رضا، زبان و تفکر، مجموعه مقالات زبانشناسي، تهران، انتشارات فرهنگ معاصر، 1369.
10-حق شناس، علي محمد، وام گيري و پيامدهاي صرفي و واژگاني آن، زبان فارسي زبان علم، مجموعه سخنرانيهاي دومين سمينار نگارش فارسي، تهران مرکز نشر دانشگاهي 1365،صص135-129.
11-Garvin ,P.(1973)Some Comments on Language Planning Language Planning current Issuesand Research eds.J.Rubin and R.shuy. p.24-33
12-لغت نامه دهخدا، تهران، موسسه لغت نامه دهخدا، 1364.
13-صادقي رضا، تجربه هاي زبان فارسي در علم، مجموعه مقالات سمينار زبان فارسي زبان علم، تهران مرکز نشر دانشگاهي، 1372.
14-Rabin , C(1971) A Tentative Classification of Language Planning Aims. Can language be planned? eds.J. Rubin and B.Jernudd.pp.277-79
 

 

منبع: پايگاه نور- ش 15



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط