کسائي و خوسفي

کسائي مروزي به عنوان يکي از پيش کسوتان شعر مذهبي، و ابن حسام خوسفي به عنوان يکي از برجسته ترين سرايندگان اشعار حماسي مذهبي، از جهات گوناگون با يکديگر شباهتهايي دارند که از آن جمله است: مناعت طبع، گرايش به سرودن شعر مذهبي، شيفتگي به اهل بيت (ع) و از همه برجسته تر، نوآوري در شيوه ي شاعري و مضامين شعري روزگار خود.
يکشنبه، 21 آذر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کسائي و خوسفي

کسائي و خوسفي
کسائي و خوسفي


 

نويسنده:دکتر مهدي علائي حسيني*




 

چکيده
کسائي مروزي به عنوان يکي از پيش کسوتان شعر مذهبي، و ابن حسام خوسفي به عنوان يکي از برجسته ترين سرايندگان اشعار حماسي مذهبي، از جهات گوناگون با يکديگر شباهتهايي دارند که از آن جمله است: مناعت طبع، گرايش به سرودن شعر مذهبي، شيفتگي به اهل بيت (ع) و از همه برجسته تر، نوآوري در شيوه ي شاعري و مضامين شعري روزگار خود.
ميان شاعران شيعي مذهب فارسي، کسائي مروزي و ابن حسام خوسفي، علي رغم حدود چهارصد و چهل سال اختلاف زماني، از نظر فکر و انديشه شباهتهايي زيادي با هم دارند.
مي دانيم که در سپيده دم سخن پارسي، پيش از آن که فردوسي چون آفتابي درخشان از مشرق شعر ايران برآيد، ميان ده ها شاعري که در قرن چهارم زندگي مي کردند، سه تن از همه معروف تر بوده اند؛ نخست رودکي که در سايه قدرت سخن و فراواني آثار نغز، پيشرو و سرآمد ديگران بود، دوم دقيقي که با سرودن بخشي از شاهنامه، مقام والايي يافته بود و سوم کسائي مروزي که هم به سبب هنر شاعري و هم از اين روي که راه نوي در پيش گرفته و قسمتي از شعر خود را در راه تبليغ سياسي و فکري و مذهبي به کار انداخته، زندگي و سخنش درخور بررسي قرار گرفته است.
کسائي در سال 341در مرو - که در آن زمان بهشت اهل ذوق و تحقيق بود - به دنيا آمد. دوران زندگي او مصادف با سالهايي بود که آفتاب بخت ايراني ساماني در سراشيب غروب بود. دوره ي شاعري او با ايام ضعف ساماني و سلطنت چهار تن آخرين پادشاهان آن خاندان هم زمان بود. کسائي شاعر اين روزگار پر آشوب بود و مثل هر ايراني به سامانيان که در برابر خلافت بغداد و عمال آن از يک سو و ترکان متعصب نومسلمان از سوي ديگر در فشار و کشاکش بودند، اميد بسته بود و طبعاً اشعاري در مدح پادشاهان و رجال آن خاندان مي سرود. اما بعدها، يعني بعد از انقراض سامانيان که روزگار حال و هواي ديگري يافت، او هم در مسير فکري ديگري افتاد؛ از کار گذشته ي خود اظهار پشيماني کرد و چنين گفت:

به مدحت کردن مخلوق روح خويش بشخودم
نکوهش را سزاوارم که جز مخلوق نستودم

از سوي ديگر، شاعر ديگر ما، ابن حسام قهستاني يا خوسفي که نام کامل او، شمس الدين محمد بن حسام الدين است، در حدود سال 782ه.ق. در خوسف قهستان، که اکنون از نواحي بيرجند، است، به دنيا آمد و در همان جا به تحصيل مقدمات علوم پرداخت. به گفته مولانا حسامي واعظ در مزارنامه، پدران وي اهل علم و حديث بودند و در آن ناحيه به زهد و تقوا شهرت داشتند. از دوران جواني و چگونگي تحصيلات او اطلاعي در دست نيست. تنها، حسامي واعظ مي گويد که وي نزد امير سيد محمد شيرازي که از دانشمندان آن روزگار بوده است، به تحصيل علم پرداخته و از او «رخصت حديث» يافته است (1). وي مردي آزاد وارسته بوده و روزگار را به زراعت مي گذارنيده است (2). به قول دولتشاه سمرقندي در تذکره الشعراء(3) وي «از دهقنت نان حاصل حاصل کردي و گاو بستي و صباح که به صحرا رفتي تا شام اشعار خود را بر دسته ي بيل نوشتي» و از همين رو با آن که در قصيده سرايي بسيار توانا بوده، به مدح سلاطين و حکام زمان نپرداخته و قصايدش کلاً در ستايش بزرگان دين و مدح و ثناي خاندان نبوت است.
کسائي نيز بر طبق آنچه محمد عوفي در لباب الالباب (4) و عبدالجليل قزويني رازي در النقض (5) مي گويند بيشتر اشعار ديوان او در زهد و وعظ و مناقب اهل بيت نبوت بوده و ظاهراً اين اشعار را بيشتر در اواخر عمر خود سروده است.
در اين که کسائي شيعه دوازده امامي بوده ترديدي نيست و به طور کلي مرو، زادگاه او، از همان آغاز ورود مسلمانان از مراکز مخالفان حکومت بوده و نفرت از اعراب بني اميه و بني عباس در آن قلمرو ريشه هاي کهن داشته و به دلايل مختلف تمايل به تشيع فراوان بوده است. گروههاي فراواني از مردم اين سامان از راه همدردي با خاندان علي (ع) که مورد ظلم خلفاي دمشق و بغداد قرار گرفته بودند، به تشيع متمايل شدند. حتي مأمون خليفه عباسي نيز اين تمايلات را دريافته بود و شايد علت تصميمش در انتخاب حضرت رضا (ع) به وليعهدي با ملاحظه ي اين تمايلات و به منظور برخورداري از پشتيباني مردم شيعه ي مرو و خراسان بوده است.
ديوان اشعار کسائي تا قرن ششم موجود بوده و بعدها از ميان رفته است و از ميان آن همه اشعار، تنها حدود 350بيت باقي مانده است. البته اين اشعار تنها به مدايح و مناقب اهل بيت منحصر نيست و وي با تشبيهات ساده و لطيف در توصيف طبيعت و حالات مختلف آدمي در طول حيات، اغتنام فرصت و ديگر مسائل زندگي انسانها، داد سخن داده است. به قول استاد فروزانفر (6): «کسائي از شعراي بزرگ ايران است و به همين مايه اندک که از اشعارش باقي است، اندازه و وسعت فکر و دقت خيال و حسن بلاغت و براعت طبع او را مي توان دانست. اشعار کسائي به لطافت و دقت تشبيه ممتاز است و در اين فن عده ي کمي به پايه ي او مي رسند».
در زمينه وصف طبيعت نيز به قول دکتر شفيعي کدکني: «از نظر صور خيال و انواع تصوير به ويژه در زمينه ي طبيعت، شعر کسائي بهترين شعري است که از گويندگان قرن چهارم در دست داريم»(7).
کسائي مروزي نخستين سوگنامه ي فارسي موجود را در مرو سروده است و اين جاي شگفتي نيست، زيرا مي دانيم که سنت سوگنامه سرائي در فرهنگ ايراني مردم خراسان و ماوراءالنهر، سابقه ي ديرپايي داشته و از داستانهاي ملي و اساطير باستاني سرچشمه مي گرفته است(8).
کسائي در چنان محيطي و به تأثير نياز زمان و بر پايه ي سنت ملي سوگنامه سرايي را آغاز کرده و قدم در راهي نهاد که در اين هزار سال بعد از او، گويندگان بسياري راه او را ادامه داده اند.
اما سوگنامه او در مقايسه با آثاري چون ترکيب بند معروف دوازده قطعه اي محتشم کاشاني، شعري خام، ناپخته و ابتدايي است. در قياس با ديگر آثار معروف خود او هم ضعيف و يا متوسط است و شايد يکي از عللي که موجب از ياد رفتگي اين اشعار شده، همين باشد. البته اگر کسائي در سرودن اين اشعار بدان مايه که در اوصاف طبيعت و تغزلهاي او مي بينيم توفيق نيافته، علتش اين است که در اين جا شاعر نخستين گام را در راهي نارفته و ناهموار برداشته و در دوره ي او روايات مربوط به واقعه کربلا هنوز سادگي و بي پيراگي اوليه را داشته و نهال نورسته اي بوده که شاخ و برگ چنداني نداشته است. ديگر اين که او اين اشعار را براي عامه مردم و مطابق فهم و پسند آنها ساخته است و حتي انتخاب وزن چهار پاره براي غمنامه ي خود شايد براي اين بوده که آن را در ايام سوگواري به طور دست جمعي مي خوانده اند؛ در حالي که اشعار معروفش را براي محافل علمي و فرهنگي و طبقات فرهيخته آن عصر سروده است.
اين سوگنامه قصيده اي در 50 بيت با اين مطلع است:

باد صبا درآمد، فردوس گشت صحرا
آراست بوستان را نيسان به فرش ديبا

در واقع قصيده با توصيف زيباييهاي طبيعت شروع مي شود و تا بيت بيست و سوم اين توصيفها ادامه دارد و از بيست و چهارمين بيت مي بينيم که شاعر طبيعت و نوبهار را تيره و تار مي بيند و برائت و بيزاري خود را از پياله و مي و لاله اعلام مي دارد؛ زيرا به قول او اکنون زمان پرداختن به واقعه ي کربلا و سخن گفتن از شهيدان آن ديار است:

بيزارم از پياله وز ارغوان و لاله
ما و خروش و ناله کنجي گرفته مأوا

دست از جهان بشويم، عز و شرف نجويم
مدح و غزل نگويم، مقتل کنم تقاضا

ميراث مصطفي را، فرزند مرتضي را
مقتول کربلا را، تازه کنم تولا

غير از سوگنامه، کسائي دو قطعه شعر ديگر در مدح ستايش حضرت علي (ع) دارد که اولي با اين مطلع شروع مي شود:

مدحت کن و بستاي کسي را که پيمبر
بستود و ثنا کرد و به او داد همه کار

و دومي با اين مطلع:

فهم کن گر مؤمني فضل امير المؤمنين
فضل حيدر، شير يزدان، مرتضاي پاکدين

اما با نظري به آثار ابن حسام خوسفي، درمي يابيم که وي نيز چون کسائي، از شيفتگان اهل بيت و از سرايندگان مناقب خاندان پيامبر بوده است. آثار عمده ابن حسام در چهار عنوان بدين شرح خلاصه مي شود:
1-ديوان اشعار، که شامل، غزليات و انواع ديگر نظم چون ترجيع بند، ترکيب بند، مخمّس، مثمّن. مربّع، ملمع و نغز است. موضوع اشعار او غالباً حمد خداوند و نعت رسول اکرم (ص) و منقبت علي بن ابي طالب(ع) و فرزندان اوست. در قصايد بسيار به شرح واقعه کربلا، شهادت حسين بن علي (ع) قساوت دشمنان اهل بيت و موضوعات مشابه پرداخته است. در قصيده سرايي از شيوه سخن سرايان بزرگ چون انوري و خاقاني و کمال الدين اسماعيل و ظهير فارياني و سلمان ساوجي پيروي و در موارد بسيار اشعار آنان را اقتفا و تضمين کرده است. آوردن تلميحات مناسب، درج آيات و احاديث، اشاره به اشخاص و وقايع تاريخي و استفاده از نکات علمي و ادبي، از خصوصيات شعر اوست. در به کار بردن قوافي و رديف هاي مشکل، التزامهاي دشوار و اشکال شعري غريب، توانايي خاص دارد. قصيده موشح او به نام «سحريه» در نعت رسول اکرم (ص)مشحون به انواع صنايع بديعي است. از ابيات آن اوزان مختلف استخراج مي شود و از حروف اول ابيات نيز سه بيت مستقل به وزن ديگر به دست مي آيد. (9)
2- خاورنامه يا خاوران نامه، منظومه اي است بر وزن متقارب و به تقليد از شاهنامه فردوسي که نظم آن در 830ه.ق. به پايان رسده است. موضوع خاورنامه شرح غزوات علي بن ابي طالب (ع) و دلاوريهاي او و اصحاب اوست و همچون ساير منظومه هاي حماسي و ديني، ترکيبي است از وقايع تاريخي و افسانه هاي عاميانه. اين منظومه از بهترين نمونه هاي حماسه ديني است و شاعر در نظم آن، چنان که خود مي گويد، به کتابي که به زبان عربي بوده نظر داشته است و به سبب سرودن اين منظومه، ابن حسام را «فردوسي ثاني» لقب داده اند (10). خاوران نامه در سده 11ه.ق. به دست شاعري دکني متخلص به «رستمي» براي خديجه سلطان شهربانو، همسر محمد عادل شاه دکن به زبان دکني ترجمه شد(11). اين کتاب چندين بار در ايران و هند به چاپ رسيده است.
3-نظم نثر اللآلي، ترجمه منظوم شماري از کلمات قصار حضرت علي (ع) است. شاعر در اين کار به رساله ي معروف رشيدالدين و طواط، نثر اللآلي من کلام اميرالمؤمين علي، نظر داشته و هر «کلمه» را در يک بيت به نظم آورده است.
4-دلائل النبوه و نسب نامه، منظومه اي است و در ذکر دلايل نبوت پيامبر اکرم که در پي آن نسب نامه آن حضرت تا حضرت آدم (ع) به نظم درآمده و در ضمن ديوان او به طبع رسيده است.

 

پی نوشت ها :
 

* استاديار دانشگاه پيام نور مشهد
1-محمد حسين آيتي: بهارستان در تاريخ و تراجم رجال قاينات و قهستان، ص220.
2-همان، ص252.
3-دولتشاه سمرقندي، تذکره الشعراء،ص3300.
4-محمد عوفي: لباب الالباب، ص270.
5-عبدالجليل قزويني: النقض، ص252.
6-فروزانفر: سخن و سخنوران، ص38.
7-شفيعي کدکني: صور خيال، ص342.
8-مسکوب: سوگ سياوش، صص80-88.
9-صفا: تاريخ ادبيات در ايران، ج4،صص175-184.
10-اته Ethe) 2،560)
11-همان.
 

منابع:
-آيتي، محمدحسين: بهارستان در تاريخ و تراجم رجال قاينات و قهستان، تهران 1327.
-ابن حسام خوسفي، محمد: ديوان به کوشش احمد احمدي بيرجندي و محمدتقي سالک، مشهد، 1366.
-دولتشاه سمرقندي، تذکره الشعراء، تهران، 1328.
-رياحي، محمد امين: کسائي مروزي، زندگي، انديشه و شعر او. تهران، 1367.
-شفيعي کدکني، محمدرضا: صور خيال در شعر فارسي، تهران، 1350.
-صفا: تاريخ ادبيات در ايران، جلد چهارم، تهران، 1363.
-عوفي، سديدالدين محمد: لباب الالباب، به کوشش سعيد نفيسي، تهران، 1335.
-فروزانفر، بديع الزمان، سخن و سخنوران، تهران، 1350.
-قزويني رازي، عبدالجليل النقض، به کوشش جلال الدين ارموي (محدث)، تهران، 1331.
-مسکوب، شاهرخ: سوگ سياوش در مرگ و رستاخيز، تهران 1352.
-هاشم پورسبحاني، توفيق: فرخي سيستاني و کسائي مروزي، از انتشارات دانشگاه پيام نور، تهران 1368.
Ethe ,Hermann ,Cataloguc of persian Manuscripts in the Library of the of the India Officc ,Oxford. 1903.
 پايگاه نور- ش 15



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط