اظهار محبّت نسبت به حضرت مهدي(عج)
پيک مسيحا دم جانان آمد
گفت برخيز که آرامِ دم و جان آمد
اين نسيم ملکوتي ز کدامين چمن است
که چو انفاس سحر غاليه افشان آمد
مي کند مرغ سحر زمزمه بر شاخه ي گل
که زنرجس ثمره ي پاک به دوران آمد
سحر از پرده نشينان حريم ملکوت
نغمه برخاست که آن خسرو خوبان آمد
خفتگان را رسد اين طرفه بشارت ز سروش
که سحرگاه شب نيمه ي شعبان آمد
چهره، اي زُهره بپوشان که ز بام ملکوت
زهره ي فاطمه با چهره ي تابان آمد
شهسواريست که با صولت و شمشير عليّ(ع)
از پي کشتن کفّار به ميدان آمد
مظهر صلح حسن(ع) اوست که وجه حسن
پي آرامش دل هاي پريشان آمد
آن که اندر رگ او خون حسين بن عليّ است
پي خونخواهي سالار شهيدان آمد
در ره زهد و عبادت چو عليّ بن حسين
پي خوانخواهي سالار شهيدان آمد
علم باقر(ع) همه در اوست که با مثل علم
رهبر جامعه بي سر و سامان آمد
تا زناپاک کند مذهب صادق(ع) را پاک
با دلي روشن و آکنده ز ايمان آمد
همچو کاظم که بود قبله ي حاجات و مراد
دردمندان جهان را پي درمان آمد
چون رضا تا که کند تکيه بر او رنگِ علوم
وارث افسر سلطان خراسان آمد
اوست سرچشمه ي تقوي و فضيلت چو جواد(ع)
منبع فيض و جوانمردي و احسان آمد
هادي وادي حق کز پي ارشاد بشر
با چراغ خرد و دانش و عرفان آمد
يادگار حسن عسگري(ع) پاک سرشت
که جهان را کند از عدل گلستان آمد
قائم آل محمّد(ص) شه اقليم وجود
که به فرماندهي عالم امکان آمد اي
شه منتظر از منتظران چهره مپوش
که دگرجان به لب از محنت هجران آمد
همه گويند که مفتاح فرج صبر بود
صبر نَتوان که دگر عمر به پايان آمد
/خ