اسرائيل و منطقه مغرب عربي (1)

از آغاز تأسيس رژيم صهيونيستي در فلسطين اشغالي، رهبران اين رژيم در انديشه توسعه نفوذ خود در منطقه مغرب عربي بوده و حضور اقليت يهودي در برخي از كشورهاي اين منطقه از جمله تونس و مراكش، يكي از ابزارهاي اجرايي اين سياست بوده است. عوامل و انگيزه هاي متفاوت در بسترسازي روند عادي سازي روابط ميان رژيم صهيونيستي و
سه‌شنبه، 28 دی 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اسرائيل و منطقه مغرب عربي (1)

اسرائيل و منطقه مغرب عربي (1)
اسرائيل و منطقه مغرب عربي (1)


 

نويسنده: صبري انوشه*




 
چكيده
از آغاز تأسيس رژيم صهيونيستي در فلسطين اشغالي، رهبران اين رژيم در انديشه توسعه نفوذ خود در منطقه مغرب عربي بوده و حضور اقليت يهودي در برخي از كشورهاي اين منطقه از جمله تونس و مراكش، يكي از ابزارهاي اجرايي اين سياست بوده است. عوامل و انگيزه هاي متفاوت در بسترسازي روند عادي سازي روابط ميان رژيم صهيونيستي و كشورهاي اين منطقه دخالت مستقيم و غيرمستقيم دارند. در اين مقاله، سعي بر آن است تا گوشه اي از حضور يهوديان به عنوان يك اقليت در كشورهاي منطقه و روند عادي سازي ميان موريتاني و صهيونيست ها به عنوان مطالعه موردي، تشريح گردد. جنبش صهيونيست هاي منطقه شمال، نقش مهمي در گسترش اين جنبش و تأسيس دولت صهيونيستي داشته است.
مقدمه
در شرايطي كه كشور ليبي در پي عادي سازي روابطش با غرب است، در روزهاي سي و يكم مي و اول ژوئن 2007، در لندن از سوي يهوديان ليبي همايش آكادمي درباره تاريخ يهوديان ليبي، برگزار شد.
در اين همايش كه شخصيت هاي سياسي و آكادمي اروپايي و آفريقايي هم چون نخست وزير ايتاليا و تام لانتوس(1) سناتور دموكرات آفريقا، شركت داشت يهوديان ليبي از دولت ليبي خواستند تا زيان ها و شايعاتي كه يهوديان اين كشور در جريان مهاجرت دسته جمعي آن ها به فلسطين اشغالي متحمل شده اند، را جبران كند.(2)
در كازابلانكا سيمون ليفي، مدير موزه يهوديان مغرب در اين شهر، از دولت مراكش خواست تا اهميت نقش يهوديان در تاريخ اين كشور در كتاب هاي درسي مراكش تدوين شود. در پاريس ميني گابريل، رئيس اتحاديه از حقوق حركيون(3) از ساركوزي، رئيس جمهوري فرانسه، خواست فشارهاي زيادي به حكومت الجزاير وارد كند تا زيان هايي كه اعضاي اين اتحاديه متحمل شده اند را جبران كند.
در نواكشوت پس از انتخابات رياست جمهوري هنوز سرنوشت موضوع مناسبات موريتاني با رژيم اشغال گر قدس، مشخص نيست. از ديدگاه رئيس جمهور موريتاني، ادامه يا قطع روابط با صهيونيست ها به نتايج اقدامات اخير اتحاديه عرب بستگي دارد.
وزيران خارجه اردن و مصر به نمايندگي از كشورهاي اتحاديه عرب، وارد يك دوره مذاكرات با رژيم صهيونيستي شدند تا روند صلح اعراب و اسراييل احيا و صلح پايدار را در منطقه خاورميانه بر پايه طرح اعراب برقرار كنند. سرنوشت اين مذاكرات و آينده روند صلح در خاورميانه، هنوز به دليل سياست هاي مبهم رژيم صهيونيستي در هاله اي از ابهام است. مقاله حاضر، سعي دارد تا خلاصه اي از تاريخ حضور يهوديان در منطقه شمال آفريقا و تلاش رژيم صهيونيستي براي توسعه نفوذ در اين منطقه را بيان كند.

اقليت هاي يهودي در كشورهاي مغرب عربي
 

درباره تاريخ و فرهنگ يهوديان مغرب عربي، كتاب ها و مقالات زيادي نگاشته شده است. صموئيل أيتنجر جزء سوم در كتاب (1) خود «يهوديان در كشورهاي اسلامي»(4) به زندگي و فرهنگ يهوديان مغرب عربي اختصاص داده است. او روند نوگرايي جامعه كليمي در منطقه را بررسي كرده و موضوع مهاجرت آن ها را به فلسطين اشغالي و فرانسه پس از استقلال كشورهاي اين منطقه از استعمار فرانسه و ايتاليا به تفضيل تشريح مي كند. نويسنده كتاب، نقش استعمار فرانسه در ارتقاي جايگاه يهوديان را تجزيه و تحليل مي كند و اهميت همكاري يهوديان منطقه با نهادهاي استعماري را تبيين مي كند. تاريخ و جمعيت يهوديان كشورهاي منطقه شمال آفريقا به شرح زير است.
موريتاني
اطلاعات و گزارش هاي پيرامون تاريخ يهوديان در اين سرزمين، اندك است. اين سرزمين به دليل كويري بودن و نداشتن ويژگي هاي شهرنشيني، زمينه مناسبي براي اقامت يهوديان نداشته است.
مراكش
بر اساس آمار جمعيتي سال 1997، در اين كشور تنها 7500 يهودي زندگي مي كنند. اين اقليت، جايگاه ممتازي در سياست و اقتصاد كشور دارد. در سال 1993، يهوديان مراكش چهار نماينده در پارلمان و 330 كرسي داشتند. از سال 1948 تا سال 1997، حدود 677، 215 يهودي مراكشي(5) به فلسطين اشغالي مهاجرت كردند. اين اقليت اكنون نقش مؤثري در روند عادي سازي روابط ميان رباط و تل آويو، بازي مي كند. اين اقليت ميان طايفه و فرقه مذهبي «يهود بربر، اشكناز و سفارديم» گروه بندي مي شود.
الجزاير
يهوديان اين كشور از تبار يهوديان اندلس و ايتاليا مي باشند. آن ها در اقتصاد اين كشور جايگاه ممتازي داشته و با استعمار فرانسه 130 همكاري فعالي داشتند. يهوديان الجزايري هم چون يهوديان مراكش و تونس، نقش مؤثري در تكوين و تشكيل احزاب چپ و كمونيستي داشتند. بر اساس آمار سال 1997، تنها پنجاه يهودي در اين كشور زندگي مي كنند. از سال 1948 تا استقلال الجزاير، حدود 681، 25 يهودي به فلسطين اشغالي مهاجرت كردند.
تونس
اغلب يهوديان تونس از اندلس و ايتاليا آمدند و كنيست غريبه جزيره جربه تونس، قديمي ترين معبد يهوديان منطقه شمال آفريقاست و هر ساله هزاران يهودي از اين كنيست ديدن مي كنند. جمعيت اين اقليت در سال 1948، 150 هزار نفر بوده، ولي بر اساس آمار 2003، جمعيت آن ها به 1500 نفر رسيد. يهوديان تونس در پرتو روند عاديسازي روابط تونس ــ تل آويو توانستند در اكتبر 1999، نهادي به نام «كميته يهوديان تونسي» تشكيل دهند. در پي انفجار تانكر گاز در نزديكي كنيست غريبه در جربه در 11 آوريل 2002، هفده نفر كشته شدند.(6)
ليبي
يهوديان ليبي اغلب از تبار مهاجران يهوديان اندلس و ايتاليا هستند. برخي از آن ها از نسل يهوديان دوران حاكميت يونانيان و رومي ها بر ليبي مي باشند. جمعيت اين اقليت در سال 1911، بالغ بر 4 درصد كل جمعيت ليبي بوده است. در سال 1942، يهوديان اين سرزمين تحت ستم نازي هاي آلمان بودند(7) در دوران حاكميت انگليس ها و نظام سلطنتي ليبي اين اقليت جايگاه خوبي داشته است. در پي جنگ هاي اعراب در سال هاي 1948، 1956، 1967 و تشديد افكار عمومي ملت ليبي عليه صهيونيست ها و اسراييل، يهوديان ليبي آسيب ديده و تحت اين شرايط و تحريك صهيونيست ها، آن ها به طور دسته جمعي به فلسطين اشغالي، مهاجرت كردند. رينزو دي فيليچي در كتابش، «يهود در سرزمين عربي»(2)، كه در سال 1978 به زبان ايتاليايي منتشر شده، مي گويد: ليللو اربيبا، رهبر يهوديان ليبي، در پي تشديد هيجانات ملت ليبي عليه اسراييل از دولت حسين مازق در روز 17 ژوئن 1967 خواست به يهوديان اجازه مهاجرت به فلسطين اشغالي دهد و دولت ليبي در 20 ژوئن 1967 با خواسته او موافقت كرد.
سرزمين ليبي از ديدگاه رهبران جنبش صهيونيستي، يكي از گزينه هاي ت تشكيل دولت صهيونيستي بود و براي تمهيدات آن از سوي جريانات صهيونيستي، اقداماتي شد.(8) جمعيت يهوديان ليبي در زمان به قدرت رسيدن سرهنگ قذاني در سپتامبر 1969، فقط صد نفر بودند كه اين رقم در سال 1974، به بيست نفر كاهش يافت و اكنوون فقط يك نفر يهودي در ليبي زندگي مي كند. رافائل لوزون، رهبر يهوديان ليبي كه مقيم ايتاليا مي باشد، در كنفرانس قبطيان مصري كه در 16 نوامبر 2005 در واشنگتن برگزار شد، از دولت ليبي خواست تا زيآن هاي يهوديان ليبي كه دسته جمعي از كشورشان به زور اخراج شده اند را جبران نمايد.

جنبش صهيونيستي درشمال آفريقا
 

يهوديان در طول تاريخ اسلامي در كنف مسلمانان، نسبتاً زندگي آسوده اي داشته و همواره جهان اسلام پناهگاه اقليت هاي يهودي بوده كه در زير يوغ و فشار جهان مسيحيت كاتوليك رنج ها، مرارت ها چشيدند. با خروج مسلمانان از اندلس، يهوديان اين منطقه تحت تعقيب كاتوليك ها بودند؛ از اين رو مجبور به ترك ديار خود شده و به جوامع اسلامي مغرب عربي پناه بردند و در سايه تعاليم اسلامي به آرامش نسبي رسيدند. در جامعه اسلامي آن ها به تعالي و ترقي اقتصادي و علمي رسيدند و ابن ميمون (3)، فيلسوف يهودي، يكي از اين يهوديان بوده است.(9) در قرن هفدهم و هجدهم، يهوديان ايتاليا و فرانسه و مالت تحت تعقيب كاتوليك ها قرار گرفته و به ليبي، تونس و الجزاير مهاجرت كردند.
با رشد جنبش هاي صهيونيستي در جوامع اروپايي(10)، هسته هاي اوليه جنبش صهيونيستي در تونس، الجزاير و مراكش پديد آمدند. در تونس الفرد والنزي، فيليكس علوش و ريني كوهن، نقش مهمي در توسعه و رشد جنبش صهيونيستي داشته و در كنگره صهيونيست ها در 1897 در شهر بال سوئيس، نقش كليدي داشتند. جنبش صهيونيستي در تونس از اواخر قرن نوزدهم تا آستانه جنگ جهاني دوم، سي نشريه داشته كه اغلب مقالات آن ها به زبان فرانسه بوده است. صهيونيست هاي تونس هم چون ساير صهيونيست هاي الجزايري و مراكشي نقش مؤثري در پايه گذاري جريانات سياسي و سنديكا ليستي چپ فرانسه داشتند. در دهه 30 در فرانسه جريان چپ به رهبري جبهه خلق به قدرت رسيد و ليون بلوم، رهبر كمونيست هاي فرانسه به مقام نخست وزيري رسيد. او عضو بارز آژانس جهاني يهوديان بود. اغلب صهيونيست هاي تونس پس از جنگ جهاني دوم و استقلال تونس در 1956، به فلسطين اشغالي مهاجرت كردند و عده اي نيز در تونس ماندند. برخي در احزاب چپ تونس مانند حزب كمونيست تونس و سنديكاي كارگري تونس فعال شدند و برخي به جريان ليبرالي تونس پيوستند. هر دو جريان، طرفدار تقسيم فلسطين و هوادار طرح هاي سازش اعراب رژيم صهيونيستي بودند. حزب كمونيست تونسي كه برخي از يهوديان تونسي نقش مؤثري در رهبري آن دارند، از توافق اوسلو كه توسط عرفات و اسحاق را بين در سيزدهم سپتامبر 1993، امضا شد، حمايت كردند. اين حزب به مناسبت برقراري روابط ميان تونس و تل آويو در 1996، بيانيه داده و از اقدام دولت حمايت كردند. در مراكش بزرگ ترين اقليت يهودي منطقه با مسلمانان زندگي مسالمت آميز داشتند. با تسط استعمار فرانسه بر مراكش در سال 1912، در روند اين همزيستي اختلالاتي به وجود آمد.(11)
صهيونيست هاي مراكش نقش اساسي در بنيه صهيونيست هاي شاخه سفارديم دارند.(12)
در سال 1893 دكتر زيميغ سيبوكوف،(13) از رهبران صهيونيستي روسيه، وارد مراكش شد. تلاش هاي او در سازماندهي يهوديان مراكش، نقش مؤثري در فعال شدن جنبش صهيونيستي مراكش در سال 1900 داشت. وعده بلفور، وزير خارجه انگليس، به تأسيس دولت صهيونيستي در فلسطين وكنفرانس سان ريمو، نقش مهمي در رشد و توسعه دامنه فعاليت صهيونيستي هاي مراكش داشت. آن ها با جمع آوري اعانه و تشويق يهوديان مراكش به مهاجرت به فلسطين اشغالي، نقش كليدي در پايه گذاري رژيم اشغال گر قدس داشتند. جنبش هاي صهيونيستي مراكش در سال 1926 از مرحله مخفيانه به مرحله علني و آشكارا انتقال يافت و در اين مرحله، دامنه فعاليت و تلاش آن گسترش يافت. در دوران جنگ جهاني دوم و حاكميت رژيم ويشي، محافل يهودي در مراكش دچار آسيب شديدي شدند. با ورود ارتش آفريقا به مراكش در 8 نوامبر 1940، جنبش هاي صهيونيستي تجديد حيات نمود و فعاليت خود را دو چندان كرد. اين جنبش ها نقش مؤثري در مهاجرت 272 هزار يهودي مراكشي به فلسطين اشغالي داشتند.(14) پس از استقلال مراكش از فرانسه، نقش رهبران يهودي مراكش در سياست و اقتصاد مراكش كاهش نيافت. در الجزاير نيز جنبش ها و انجمن هاي صهيونيستي، نقش مؤثري در توسعه جنبش بين المللي صهيونيسم داشتند. فعاليت و تلاش هاي اين حركت هاي سياسي، ميزان نفرت مسلمانان نسبت به يهوديان همشهري خود را افزايش داد و تحت اين شرايط باز هم يهوديان زندگي نسبتاً آسوده اي در جامعه الجزايري داشتند. اخيراً، يكي از نويسندگان آفريقا در كتابي با عنوان «AmoNg The RigHTEus» اعتراف مي كند كه چگونه مسلمانان الجزايري يهوديان را از فشار نازي هاي آلمان و رژيم ويشي حاكم بر فرانسه و مستعمرات آن نجات دادند. نويسنده تأكيد مي كند كه علماي مسلمان الجزاير مبني بر تحريم مصادره اموال و املاك يهوديان فتوا صادر كرده اند. روبرت ساتلوف، نويسنده كتاب، از مصاديق زيادي در زمينه رفتار مسلمانان الجزاير نسبت به يهوديان در كتاب استفاده مي كند. كه چگونه آن ها يهوديان را از كوره هاي آدم سوزي هيتلر نجات دادند. جنبش صهيونيستي هم چنين در ميان اقشار يهودي ليبي فعال بوده و با آغاز قرن بيستم و اشغال كشور توسط ليبي رشد و نمو داشته است. با به قدرت رسيدن فاشيسم به رهبري موسوليني، يهوديان ليبي دچار تضييقات و فشارهاي گوناگون از سوي سلطه استعماري ايتاليا در ليبي شدند. در پايان جنگ جهاني دوم و شكست ايتاليا در اين جنگ و ورود نيروهاي مشترك آمريكا و انگليس به خاك ليبي، انجمن ها و جمعيت هاي يهودي و صهيونيستي احيا شدند.(15) در سال هاي 1956، 1945، 1948 و 1967 ميان مسلمانان ليبي و يهوديان آن، كشورحوادث خونيني تكرار شد و صهيونست ها از اين شرايط كامل بهره برداري مي كنند و يهوديان را تشويق به مهاجرت به فلسطين اشغالي و ايتاليا مي كنند.(16)

پي نوشت ها :
 

1.كتاب مزبور شامل 445 صفحه مي باشد و جزء سوم آن، حاوي 170 صفحه است.
2.EBRI IN UN PAEAE ARABO
3.ابن ميمون فيلسوف يهودي هم تراز ابن رشد، انديشمند معروف مغرب عربي، است.
*محقق مسايل آفريقا و خاورميانه.
 

منبع:پایگاه نور35
ادامه دارد...



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط