مناسبات مصر و اسرائيل در سه دهه اخير (1)
نويسنده: صبري انوشه*
چكيده
سفر انور سادات رئيس جمهوري مصر به فلسطين اشغالي نقطه عطفي در تاريخ منازعه اعراب و صهيونيست ها بوده است. اين سفر بستر ساز يك تحول تاريخي در منطقه خاورميانه بود ونقطه آغاز مناسبات قاهره و تل آويو محسوب مي شود. مقاله فوق تلاشي است در جهت شناخت روند روابط ميان دو بازيگر مهم اين منطقه. بررسي مسير و چگونگي اين مناسبات پس از سي سال در ابعاد مختلف و از جهات متفاوت حائز اهميت است. تجزيه و تحليل دستاوردهاي سياسي، اقتصادي و امنيتي اين روابط از اين لحاظ پُر اهميت است كه برخي از محافل مناسبات مصر و اسرائيل را به عنوان الگو و مدل مناسب مطرح كرده و آن را از تبعات مثبت روند صلح خاورميانه قلمداد مي كنند. مناسبات مصر و اسرائيل پس از سه دهه هنوز حتي در سطح دولتي و رسمي در حال ترديد و تشكيك به سر مي برد و هنوز ديپلمات هاي اسرائيل مقيم مصر حيات عادي ندارند و از يك انزواي كامل و افسردگي محيطي رنج مي برند. ملت و دولت مصر هنوز رژيم اشغالگر را به رسميت نشناخته است.
مقدمه
در روز عرفه نهم ذي حجه 1397 ه.ق برابر با شنبه 19 نوامبر 1977 زماني كه مسلمانان احساسات ديني و ايماني و دلهايشان را به اماكن مقدسه مكه مكرمه، به كوه عرفات و به مشعر الحرام پيوند زده بودند، انورسادات رئيس جمهوري مصر و دشمن اول اسرائيل وارد قدس شريف شد. صهيونيست ها كه مزه تلخ شكست جنگ ششم اكتبر 1973 را چشيده بوده و هنوز خاطرات پيروزي سربازان قهرمان مصري را در اذهان داشته در استقبال سادات صف آرايي كرده بودند. مناخيم بگين نخست وزير، موشه دايان وزير دفاع، آرييل شارون، اسحاق شامير رئيس كنيست اسرائيل و گلدماير نخست وزير سابق اسرائيل همگي در اين استقبال حضور داشتند. گلدماير با تعجب و شادي وصف نشدني به ميهمانان تاريخي اسرائيل گفت باور كردني نيست؟!!! نخست وزير اسبق اسرائيل راست گفت اين رخداد تاريخي باوركردني نبود و هنوز مورخان و سياسيون منطقه و جهان پس از سي سال از گذشت اين واقعه، روند اين تحول را تجزيه و تحليل مي كنند.
سادات كه مدال افتخارات پيروزي جنگ اكتبر 1973 را بر سينه داشت در مجلس خلق مصر (پارلمان) در نهم نوامبر 1977 اعلام كرد كه به خاطر صلح حاضر است به اسرائيل برود و رفت ولي اكنون پس از سي سال غزه در محاصره اسرائيل است و مردم آن آماج توپ ها و موشك هاي كينه صهيونيست هاست. سادات در بيستم نوامبر 1977 در كنيست اسرائيل اعلام كرد كه جنگ تعطيل است ولي صهيونيست ها جنگ و كينه را تعطيل نكرده و هنوز در سرزمين هاي منطقه بذر ويراني و دشمني مي كارند و درختان زيتون و انجير را از بن مي كنند و اركان قدس شريف و اماكن مقدس آن را در معرض سيل و طوفان نفرت و ويراني قرار مي دهند.
محافل صهيونيستي از جمله انستيتو مطالعات خاور نزديك واشنگتن به مناسبت سي امين سالگرد سفر تاريخي سادات جشن گرفتند و سايت عربي وزارت خارجه اسرائيل به همين مناسبت مقالاتي درج نموده ولي اعراب به ويژه مصريان اين رخداد تاريخي را از ابعاد مختلف قرائت كرده و نتايج و تبعات آن را تجزيه و تحليل كردند و در نهايت به ماهيت و اهداف صهيونيست ها پي برده و نيات خصمانه آنها را فاش ساختند.(1)
اغلب شخصيت هاي مصري و عربي بر اين باور هستند كه اهداف سياسي و انگيزه هاي باطني سادات از اين سفر تاريخي محقق نشده، سرزمين هاي اعراب هنوز در اشغال اسرائيل است و حتي منطقه سينا به طور كامل به سرزمين و حاكميت مصر بازگشته است.(2) دكتر پطرس غالي(3) رئيس شوراي ملي حقوق بشر مصر و دبير كل اسبق سازمان ملل در اين خصوص مي گويد «ديدار انورسادات از قدس شريف بزرگ ترين رخداد حيات سياسي او بوده و اولويت هاي اين سفر صلح و ثبات براي مصر و منطقه و تسويه عادلانه قضيه فلسطين بوده است». وزير مشاور امور خارجه وقت مي افزايد: «ولي نتايج و اهداف سفر كه پايان بخشيدن به جنگ ميان اعراب و اسرائيل و اشغالگري سرزمين هاي عربي و احقاق حق فلسطيني ها بوده، محقق نشد».(4)
به نظر اسرائيلي ها، سفر سادات به قدس شريف يك تحول راهبردي در سياست خارجي مصر بوده كه باعث شد مصر را از چرخه منازعات اعراب و اسرائيل خارج كند. حسين عبدالواحد سردبير روزنامه «اخبار اليوم» چاپ مصر اين نظريه را رد مي كند و مي گويد: «به نظرم سفرسادات به قدس شريف تاكتيك بود و فرصتي براي استراحت و تألم پس از چهار جنگ ميان طرفين بوده است و دليل اين امر بقاي نزاع عربي ــ اسرائيلي، رد روند عادي سازي ميان مصر و اسرائيل از سوي قاطبه مردم مصر، منزوي بودن سفير اسرائيل در قاهره، فعاليت جاسوسي شبكه هاي اطلاعاتي و موساد در مصر و تداوم به جا آوردن نماز «صلاه مصرايم»(5) از سوي برخي اسرائيلي ها مي باشد.
نمايندگان فاروق پادشاه مصر (1936 ــ 1952) با نمايندگان رژيم صهيونيستي در شهر لوزان سوئيس ملاقات ها و مذاكراتي داشتند و اين مذاكرات سري ميان طرفين در دوران ناصر و سادات با تشويق آمريكا و همكاري برخي از كشورهاي منطقه مانند ايران سابق و مراكش تكرار شد ولي سياست هاي پيچيده و مانورهاي فريبكارانه صهيونيستي مانع از رسيدن طرفين به نتايج مرضي طرفين بوده است. پس از جنگ اكتبر 1973 و در پي سيزده روز مذاكرات سري ميان نمايندگان سادات و بگين نخست وزير اسبق رژيم صهيونيستي مصر و اسرائيل تحت چتر وساطت آمريكا به توافق رسيدند كه قرارداد صلحي را امضا كنند و روابط ميان دو كشور برقرار كنند. در كمپ ديويد (هشتاد كيلومتري واشنگتن) در هفدهم سپتامبر 1978 دو قرارداد ميان سادات و بگين امضا شد به گفته جيمي كارتر رئيس جمهوري آمريكا كه نقش ميانجي را ميان مصر و اسرائيل به عهده داشت، اين دو قرارداد راه استقرار صلح و ثبات در خاورميانه را باز مي كند. كارتر به عنوان شاهد اين قرارداد را نيز امضا كرد. قرارداد اول كه مربوط به صلح ميان دو كشور بود امضا شد و به موجب آن صلح نهايي ميان مصر و اسرائيل برقرار و اسرائيل تعهد كرد صحراي سينا را تا آوريل 1982 از نيروهاي نظامي خود تخليه كند و پس از آن ميان طرفين روابط ديپلماتيك برقرار مي شود.
قرارداد دوم مربوط به صلح عمومي در منطقه خاورميانه بود و طي پنج سال آينده يك حكومت خودمختار در غرب اردن و غزه به وجود مي آيد. به موجب اين قرارداد نيروهاي اسرائيلي از بخش اعظم سرزمين هاي اشغالي خارج شده و نمايندگان مصر، اسرائيل، اردن و فلسطين در مورد استقرار صلح تصميم خواهند گرفت.
به موجب قراردادهاي كمپ ديويد قضيه بيت المقدس به آينده موكول مي گردد.(7) نه قرارداد كمپ ديويد و نه قرارداد اسلو ميان فلسطيني ها و اسرائيلي ها و نه قرارداد وادي عربه ميان اردني ها و اسرائيلي ها صلح و ثبات به منطقه نياوردند و به جنگ و كشتار پايان نداد.(8) قتل فلسطين هاي بي گناه به بهانه حمايت از قوم يهود و دفاع از انسان اسرائيلي طي پنجاه سال گذشته هنوز متوقف نگشته است.
درباره قرارداد نُه ماده اي كمپ ديويد و دستاورهاي آن طي سه دهه اخير مقالات و كتب فراواني نوشته شده و بسياري از پژوهشگران آن را به زبان اعراب به طور كلي و مصر به طور ويژه اي دانسته اند. دستاوردهاي قرارداد كمپ ديويد براي مصر به عنوان نمونه به طور خلاصه به شرح ذيل است:
1.انزواي مصر در منطقه: مصر پس از امضاي قرارداد كمپ ديويد در 17 سپتامبر 1978 دو قرارداد صلح با اسرائيل در 26 مارس 1979 از سوي اعراب تحريم و منزوي گشت. اجلاس سران عرب در بغداد اين تحريم را قانوني و مشروع ساخت و نهادهاي اتحاديه عرب از قاهره به تونس مستقل شد، مردم و دولت مصر از 1979 تا 1989 زيان هاي اين تحريم ها را تحمل كردند. در اين امر نه تنها مصر ضرر ديد بلكه كل اعراب با فقدان مهم ترين كشورشان «مصر» زيان كلان ديدند. اين انزوا در ابعاد مختلف زيان هاي متعددي در پي داشته است.
2.منطقه سينا به طور كامل به حاكميت مصر بازنگشت و شهر طابا را پس از چانه زني هاي فراوان به خاك مصر بازگرداند.
3.با برقراري روابط ميان مصر و اسرائيل، تل آويو بسترهاي مساعدي جهت ايجاد روابط با جهان عرب به دست آورد. بسياري از كشورهاي آفريقايي دگربار مناسبات خود را با اسرائيل برقرار كردند و اسرائيل از حلقه انزوا خارج گشت.
4.قدرت نظامي و مانورهاي سياسي مصر در محيط منطقه اي و جهاني در پرتوي انعقاد قرارداد صلح با اسرائيل محدود و كاهش يافت.
5.جايگاه و نقش بازيگري قاهره در منطقه تنزل يافت.(9)
6.مصر از برقراري روابط با رژيم صهيونيستي به منافع راهبردي و كلاني نرسيد و انعقاد قرارداد صلح با اين رژيم هيچگاه باعث كاهش هزينه هاي امنيتي و بودجه دفاعي مصر نگرديده است.
7.مناسبات قاهره و تل آويو پس از گذشت سه دهه هنوز شرايط عادي نداشته و همواره تحت تأثير منازعه اعراب و اسرائيل بوده است. رژيم صهيونيستي طي سي سال گذشته به طور زيان آوري روي مناسبات قاهره ــ واشنگتن و قاهره ــ اتحاديه اروپا تأثير گذاشته است. تنش اخير در روابط ميان قاهره و آمريكا(10) و اتحاديه اروپا(11) تحت تأثير توطئه هاي اسرائيل بوده است.
8.هزينه هاي امنيتي به ويژه نهادهاي اطلاعاتي و ضد جاسوسي مصر به دليل افزايش فعاليت هاي جاسوسي اسرائيل افزايش يافته است. اسرائيل با استفاده از ابزارهاي مختلف قصد تشكيل شبكه هاي جاسوسي در مناطق حساس مصر را دارد. كشف شبكه هاي جاسوسي و دستگيري اعضاي آن شاهد بارزي بر اين مدعاست.
ادامه دارد...
/ع
سفر انور سادات رئيس جمهوري مصر به فلسطين اشغالي نقطه عطفي در تاريخ منازعه اعراب و صهيونيست ها بوده است. اين سفر بستر ساز يك تحول تاريخي در منطقه خاورميانه بود ونقطه آغاز مناسبات قاهره و تل آويو محسوب مي شود. مقاله فوق تلاشي است در جهت شناخت روند روابط ميان دو بازيگر مهم اين منطقه. بررسي مسير و چگونگي اين مناسبات پس از سي سال در ابعاد مختلف و از جهات متفاوت حائز اهميت است. تجزيه و تحليل دستاوردهاي سياسي، اقتصادي و امنيتي اين روابط از اين لحاظ پُر اهميت است كه برخي از محافل مناسبات مصر و اسرائيل را به عنوان الگو و مدل مناسب مطرح كرده و آن را از تبعات مثبت روند صلح خاورميانه قلمداد مي كنند. مناسبات مصر و اسرائيل پس از سه دهه هنوز حتي در سطح دولتي و رسمي در حال ترديد و تشكيك به سر مي برد و هنوز ديپلمات هاي اسرائيل مقيم مصر حيات عادي ندارند و از يك انزواي كامل و افسردگي محيطي رنج مي برند. ملت و دولت مصر هنوز رژيم اشغالگر را به رسميت نشناخته است.
مقدمه
در روز عرفه نهم ذي حجه 1397 ه.ق برابر با شنبه 19 نوامبر 1977 زماني كه مسلمانان احساسات ديني و ايماني و دلهايشان را به اماكن مقدسه مكه مكرمه، به كوه عرفات و به مشعر الحرام پيوند زده بودند، انورسادات رئيس جمهوري مصر و دشمن اول اسرائيل وارد قدس شريف شد. صهيونيست ها كه مزه تلخ شكست جنگ ششم اكتبر 1973 را چشيده بوده و هنوز خاطرات پيروزي سربازان قهرمان مصري را در اذهان داشته در استقبال سادات صف آرايي كرده بودند. مناخيم بگين نخست وزير، موشه دايان وزير دفاع، آرييل شارون، اسحاق شامير رئيس كنيست اسرائيل و گلدماير نخست وزير سابق اسرائيل همگي در اين استقبال حضور داشتند. گلدماير با تعجب و شادي وصف نشدني به ميهمانان تاريخي اسرائيل گفت باور كردني نيست؟!!! نخست وزير اسبق اسرائيل راست گفت اين رخداد تاريخي باوركردني نبود و هنوز مورخان و سياسيون منطقه و جهان پس از سي سال از گذشت اين واقعه، روند اين تحول را تجزيه و تحليل مي كنند.
سادات كه مدال افتخارات پيروزي جنگ اكتبر 1973 را بر سينه داشت در مجلس خلق مصر (پارلمان) در نهم نوامبر 1977 اعلام كرد كه به خاطر صلح حاضر است به اسرائيل برود و رفت ولي اكنون پس از سي سال غزه در محاصره اسرائيل است و مردم آن آماج توپ ها و موشك هاي كينه صهيونيست هاست. سادات در بيستم نوامبر 1977 در كنيست اسرائيل اعلام كرد كه جنگ تعطيل است ولي صهيونيست ها جنگ و كينه را تعطيل نكرده و هنوز در سرزمين هاي منطقه بذر ويراني و دشمني مي كارند و درختان زيتون و انجير را از بن مي كنند و اركان قدس شريف و اماكن مقدس آن را در معرض سيل و طوفان نفرت و ويراني قرار مي دهند.
محافل صهيونيستي از جمله انستيتو مطالعات خاور نزديك واشنگتن به مناسبت سي امين سالگرد سفر تاريخي سادات جشن گرفتند و سايت عربي وزارت خارجه اسرائيل به همين مناسبت مقالاتي درج نموده ولي اعراب به ويژه مصريان اين رخداد تاريخي را از ابعاد مختلف قرائت كرده و نتايج و تبعات آن را تجزيه و تحليل كردند و در نهايت به ماهيت و اهداف صهيونيست ها پي برده و نيات خصمانه آنها را فاش ساختند.(1)
اغلب شخصيت هاي مصري و عربي بر اين باور هستند كه اهداف سياسي و انگيزه هاي باطني سادات از اين سفر تاريخي محقق نشده، سرزمين هاي اعراب هنوز در اشغال اسرائيل است و حتي منطقه سينا به طور كامل به سرزمين و حاكميت مصر بازگشته است.(2) دكتر پطرس غالي(3) رئيس شوراي ملي حقوق بشر مصر و دبير كل اسبق سازمان ملل در اين خصوص مي گويد «ديدار انورسادات از قدس شريف بزرگ ترين رخداد حيات سياسي او بوده و اولويت هاي اين سفر صلح و ثبات براي مصر و منطقه و تسويه عادلانه قضيه فلسطين بوده است». وزير مشاور امور خارجه وقت مي افزايد: «ولي نتايج و اهداف سفر كه پايان بخشيدن به جنگ ميان اعراب و اسرائيل و اشغالگري سرزمين هاي عربي و احقاق حق فلسطيني ها بوده، محقق نشد».(4)
به نظر اسرائيلي ها، سفر سادات به قدس شريف يك تحول راهبردي در سياست خارجي مصر بوده كه باعث شد مصر را از چرخه منازعات اعراب و اسرائيل خارج كند. حسين عبدالواحد سردبير روزنامه «اخبار اليوم» چاپ مصر اين نظريه را رد مي كند و مي گويد: «به نظرم سفرسادات به قدس شريف تاكتيك بود و فرصتي براي استراحت و تألم پس از چهار جنگ ميان طرفين بوده است و دليل اين امر بقاي نزاع عربي ــ اسرائيلي، رد روند عادي سازي ميان مصر و اسرائيل از سوي قاطبه مردم مصر، منزوي بودن سفير اسرائيل در قاهره، فعاليت جاسوسي شبكه هاي اطلاعاتي و موساد در مصر و تداوم به جا آوردن نماز «صلاه مصرايم»(5) از سوي برخي اسرائيلي ها مي باشد.
تبعات قرارداد كمپ ديويد
نمايندگان فاروق پادشاه مصر (1936 ــ 1952) با نمايندگان رژيم صهيونيستي در شهر لوزان سوئيس ملاقات ها و مذاكراتي داشتند و اين مذاكرات سري ميان طرفين در دوران ناصر و سادات با تشويق آمريكا و همكاري برخي از كشورهاي منطقه مانند ايران سابق و مراكش تكرار شد ولي سياست هاي پيچيده و مانورهاي فريبكارانه صهيونيستي مانع از رسيدن طرفين به نتايج مرضي طرفين بوده است. پس از جنگ اكتبر 1973 و در پي سيزده روز مذاكرات سري ميان نمايندگان سادات و بگين نخست وزير اسبق رژيم صهيونيستي مصر و اسرائيل تحت چتر وساطت آمريكا به توافق رسيدند كه قرارداد صلحي را امضا كنند و روابط ميان دو كشور برقرار كنند. در كمپ ديويد (هشتاد كيلومتري واشنگتن) در هفدهم سپتامبر 1978 دو قرارداد ميان سادات و بگين امضا شد به گفته جيمي كارتر رئيس جمهوري آمريكا كه نقش ميانجي را ميان مصر و اسرائيل به عهده داشت، اين دو قرارداد راه استقرار صلح و ثبات در خاورميانه را باز مي كند. كارتر به عنوان شاهد اين قرارداد را نيز امضا كرد. قرارداد اول كه مربوط به صلح ميان دو كشور بود امضا شد و به موجب آن صلح نهايي ميان مصر و اسرائيل برقرار و اسرائيل تعهد كرد صحراي سينا را تا آوريل 1982 از نيروهاي نظامي خود تخليه كند و پس از آن ميان طرفين روابط ديپلماتيك برقرار مي شود.
قرارداد دوم مربوط به صلح عمومي در منطقه خاورميانه بود و طي پنج سال آينده يك حكومت خودمختار در غرب اردن و غزه به وجود مي آيد. به موجب اين قرارداد نيروهاي اسرائيلي از بخش اعظم سرزمين هاي اشغالي خارج شده و نمايندگان مصر، اسرائيل، اردن و فلسطين در مورد استقرار صلح تصميم خواهند گرفت.
به موجب قراردادهاي كمپ ديويد قضيه بيت المقدس به آينده موكول مي گردد.(7) نه قرارداد كمپ ديويد و نه قرارداد اسلو ميان فلسطيني ها و اسرائيلي ها و نه قرارداد وادي عربه ميان اردني ها و اسرائيلي ها صلح و ثبات به منطقه نياوردند و به جنگ و كشتار پايان نداد.(8) قتل فلسطين هاي بي گناه به بهانه حمايت از قوم يهود و دفاع از انسان اسرائيلي طي پنجاه سال گذشته هنوز متوقف نگشته است.
درباره قرارداد نُه ماده اي كمپ ديويد و دستاورهاي آن طي سه دهه اخير مقالات و كتب فراواني نوشته شده و بسياري از پژوهشگران آن را به زبان اعراب به طور كلي و مصر به طور ويژه اي دانسته اند. دستاوردهاي قرارداد كمپ ديويد براي مصر به عنوان نمونه به طور خلاصه به شرح ذيل است:
1.انزواي مصر در منطقه: مصر پس از امضاي قرارداد كمپ ديويد در 17 سپتامبر 1978 دو قرارداد صلح با اسرائيل در 26 مارس 1979 از سوي اعراب تحريم و منزوي گشت. اجلاس سران عرب در بغداد اين تحريم را قانوني و مشروع ساخت و نهادهاي اتحاديه عرب از قاهره به تونس مستقل شد، مردم و دولت مصر از 1979 تا 1989 زيان هاي اين تحريم ها را تحمل كردند. در اين امر نه تنها مصر ضرر ديد بلكه كل اعراب با فقدان مهم ترين كشورشان «مصر» زيان كلان ديدند. اين انزوا در ابعاد مختلف زيان هاي متعددي در پي داشته است.
2.منطقه سينا به طور كامل به حاكميت مصر بازنگشت و شهر طابا را پس از چانه زني هاي فراوان به خاك مصر بازگرداند.
3.با برقراري روابط ميان مصر و اسرائيل، تل آويو بسترهاي مساعدي جهت ايجاد روابط با جهان عرب به دست آورد. بسياري از كشورهاي آفريقايي دگربار مناسبات خود را با اسرائيل برقرار كردند و اسرائيل از حلقه انزوا خارج گشت.
4.قدرت نظامي و مانورهاي سياسي مصر در محيط منطقه اي و جهاني در پرتوي انعقاد قرارداد صلح با اسرائيل محدود و كاهش يافت.
5.جايگاه و نقش بازيگري قاهره در منطقه تنزل يافت.(9)
6.مصر از برقراري روابط با رژيم صهيونيستي به منافع راهبردي و كلاني نرسيد و انعقاد قرارداد صلح با اين رژيم هيچگاه باعث كاهش هزينه هاي امنيتي و بودجه دفاعي مصر نگرديده است.
7.مناسبات قاهره و تل آويو پس از گذشت سه دهه هنوز شرايط عادي نداشته و همواره تحت تأثير منازعه اعراب و اسرائيل بوده است. رژيم صهيونيستي طي سي سال گذشته به طور زيان آوري روي مناسبات قاهره ــ واشنگتن و قاهره ــ اتحاديه اروپا تأثير گذاشته است. تنش اخير در روابط ميان قاهره و آمريكا(10) و اتحاديه اروپا(11) تحت تأثير توطئه هاي اسرائيل بوده است.
8.هزينه هاي امنيتي به ويژه نهادهاي اطلاعاتي و ضد جاسوسي مصر به دليل افزايش فعاليت هاي جاسوسي اسرائيل افزايش يافته است. اسرائيل با استفاده از ابزارهاي مختلف قصد تشكيل شبكه هاي جاسوسي در مناطق حساس مصر را دارد. كشف شبكه هاي جاسوسي و دستگيري اعضاي آن شاهد بارزي بر اين مدعاست.
پي نوشت ها :
*کارشناس مسائل آفريقا و خاورميانه.
ادامه دارد...
/ع