مناسبات مصر و اسرائيل در سه دهه اخير (4)

قضيه فلسطين و عامل رژيم صهيونيستي نقش مؤثري در روند مناسبات ايران و مصر داشته است. در تاريخ معاصر تنش در مناسبات ميان تهران و قاهره و قطع آن تحت تأثير عامل رژيم صهيونيستي بوده است. در دوران شاه ــ ناصر و دوران ج .ا.ايران ــ سادات روابط دو كشور به دليل سياست هاي دو كشور در قبال اسرائيل قطع شد.
سه‌شنبه، 28 دی 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مناسبات مصر و اسرائيل در سه دهه اخير (4)

مناسبات مصر و اسرائيل در سه دهه اخير (4)
مناسبات مصر و اسرائيل در سه دهه اخير (4)


 

نويسنده: صبري انوشه*




 

تأثير اسرائيل در مناسبات تهران و قاهره
 

قضيه فلسطين و عامل رژيم صهيونيستي نقش مؤثري در روند مناسبات ايران و مصر داشته است. در تاريخ معاصر تنش در مناسبات ميان تهران و قاهره و قطع آن تحت تأثير عامل رژيم صهيونيستي بوده است. در دوران شاه ــ ناصر و دوران ج .ا.ايران ــ سادات روابط دو كشور به دليل سياست هاي دو كشور در قبال اسرائيل قطع شد.
پرده اول: پس از برپايي دولت اسرائيل در سال 1948، ايران در ميان دولت هاي پيشگامي بود كه تنها پس از دو سال از تأسيس اين رژيم با اعزام عباسي صيقل به عنوان نماينده خود اين كشور را در مارس 1950 به صورت دوفاكتو مورد شناسايي قرار داد. علاوه بر آن طي اين دو سال زمينه ها را براي مهاجرت شصت هزار يهودي ايراني به اسرائيل فراهم كرد. سياست شاه در قبال اسرائيل با اعتراضات مردمي ملت ايران روبرو بود و اولين سوء ظن را در جهان عرب عليه شاه ايران به وجود آورد.
پس از روي كار آمدن مصدق باز بودن سفارت اسرائيل در تهران مورد اعتراض بسياري از اقشار مردم قرار گرفت و در اين روند علماي الازهر طي تلگرافي به آيت الله كاشاني خواستار مداخله وي در بازپس گرفتن شناسايي اسرائيل شدند.(36) فتواي آيت الله كاشاني در مه 1951 در كمتر از يك ماه تأثيرگذار بود.
در اين راستا وزارت امور خارجه ايران طي تلگرافي به كنسولگري هاي خود در تل آويو و قدس دستور داد «هر گونه حضور ايران در اسرائيل از امروز ممنوع است».(37) نُه سال پس از بسته شدن كنسولگري هاي ايران در تل آويو و قدس به دستور دكتر مصدق كنسولگري هاي ياد شده در اول مرداد 1339 هـ.ش./ 23 ژوئيه 1960 بازگشايي شد. با فشار اسرائيل براي علني شدن مناسبات تهران ــ تل آويو، گلداماير نخست وزير اسرائيل با معرفي موشه ساسون از تهران تقاضاي پذيرش براي وي كرد تا بتواند رسماً به عنوان سفير اسرائيل در تهران كارخود را آغاز كند شاه ايران نسبت به پيشنهاد اسرائيل اعلام موافقت كرد.
اقدام شاه در بازگشايي كنسولگري هاي ايران در تل آويو و قدس با خشم جمال عبدالناصر رهبر فقيد مصر روبرو گشت به ويژه آنكه تاريخ اين بازگشايي (23 ژوئيه 1960) مصادف با سالروز پيروزي انقلاب مصر در 23 ژوئيه 1952 برگزيده شده بود كه از ديدگاه مصريان و جمال عبدالناصر، كمال توهين به كشور مصر تلقي گرديد. مصري ها در واكنش سخت به اقدام شاه در 26 ژوئيه 1960 روابط ميان تهران و قاهره را قطع كردند.(38) خصومت شاه و ناصر گرچه از سال 1952 با سقوط ملك قاروق(39) و استقبال مصريان از مصدق آغاز شده ولي قطع مناسبات دو كشور اين دشمني و كينه را تشديد كرد.
پرده دوم: ديدار سادات از فلسطين اشغالي و پذيرفتن شاه در مصر زمينه ها را براي قطع روابط ميان تهران و قاهره مساعد ساخت.
كشورهاي عربي در پي ديدار سادات از فلسطين اشغالي و آغاز مذاكره با رژيم صهيونيستي در كنفرانس بغداد در مارس 1979 به سادات ضرب الاجلي سي روزه جهت قطع رابطه خود با مصر تعيين كردند. جمهوري اسلامي ايران مصادف با پايان اين ضرب الاجل به فرمان امام خميني بنيانگذار ج.ا.ايران در روز 11 ارديبهشت 1358 / اول مي 1979 روابط خود را با مصر قطع كرد. ج.ا.ايران در اين اقدام اهداف و انگيزه هاي سياسي داشته است از جمله:
1.استقبال سادات از شاه فراري. او تنها رئيس جمهوري بود كه شاه را پذيرفت.
2.تعلل مصر (به مدت دو ماه) از شناسايي دولت ج.ا.ايران
3.برقراري روابط ميان سادات و اسرائيل، سادات با ديدارش از فلسطين اشغالي روند بسيار خطرناكي در جهان اسلام و عرب ايجاد كرد و زمينه ها را براي شكست انزواي اسرائيل در جهان اسلام و عرب فراهم كرد.
4.اقدام ج.ا.ايران در قطع روابط مصر نوعي همبستگي با جهان عرب براي منزوي ساختن سادات بود.
نقش قضيه فلسطين در مناسبات قاهره ــ تل آويو
طي سه دهه مردم مصرجهت حمايت از مقاومت اسلامي در لبنان و فلسطين صدها كميته وجمعيت فعال پايه گذاري كردند وجوانان رشيد آن تحت تأثير تحولات قضيه فلسطين (مانند سليمان خاطر، ايمن حسن و محمود نورالدين) در عمليات نظامي بيش از يك صد هزار جوان را فداي قضيه فلسطين و آزادي آن كردند. قضيه فلسطين مؤثرترين عامل در روند روابط ميان قاهره و تل آويو بوده است.
قضيه فلسطين جايگاه ممتازي را در سياست خارجي مصر و اولويت هاي آن دارد. ديدگاه رسمي مصر درباره اين قضيه به طور خلاصه به شرح زير است:
1.مصر همواره تأكيد دارد كه قضيه فلسطين مسئله تعهد و سرنوشت و از اين رهگذر قاهره حامي فلسطيني ها جهت استيفاي حقوق حقه فرد مي باشد.
2.به نظر مصر تلاش ها جهت تحقق صلح، امنيت و ثبات درجهان بدون تعامل جدي با قضيه فلسطين و منازعه اعراب و اسرائيل موفقيت آميز نخواهد بود.(40)
3.مصر بر ضرورت تلاش هاي مجدانه براي حل عادلانه و فراگير منازعه اعراب و اسرائيل تأكيد دارد اين تلاش ها به طور مستقيم در خدمت صلح و امنيت جهاني و به ثبات منطقه خاورميانه كمك مي كند.
4.مصر همواره آمادگي خود را جهت كمك به هر گونه تلاش براي حل قضيه فلسطين وتسويه منازعه اعراب و اسرائيل اعلام مي دارد.
5.به نظر مصر چهار امر اساسي به روند صلح خاورميانه كمك مي كند.
الف ــ تعليق ساخت و ساز شهرك هاي صهيونيستي
ب ــ پايان دادن به كانون هاي تنش زدايي شهرك سازي
ج ــ بازگشايي دفاتر فلسطيني ها در قدس شريف (كه در دوران انتفاضه توسط اسرائيل بسته شدند)
د ــ لغو يا محدود سازي در کناره غربي رود اردن.
6.مصر مراجع قانوني زير را براي حل قضيه خاورميانه به رسميت مي شناسد و آن را مشخص مي سازد.
الف ــ قطعنامه هاي شوراي امنيت ذي ربط به شماره1515/338/242
ب ــ اصل زمين در مقابل صلح که چارچوب مورد قبول اعراب جهت برپايي صلح عادلانه، در منطقه است.
ج ــ ابتکار عمل صلح اعراب که براي اسرائيل افق راهبردي روشني مهيا مي سازد.

قضاياي غزه
 

يهودا لنكري نماينده سابق رژيم صهيونيستي در سازمان ملل در سخنان خود در سال 2000 گفت:مصر مسئول رنجش و بدبختي فلسطيني هاست زيرا به مدت 19 سال (67 ــ 1948) غره را در اشغال داشته و نتوانسته است آنجا را توسعه و پيشرفت دهد. مردم نوار غزه پس از عقب نشيني رژيم صهيونيستي و تشكيل دولت حماسي به رياست اسماعيل هنيه (در پي پيروزي حماس در انتخابات پارلماني) مشكلات و معضلات زيادي دارند و دولت مصر جهت كاهش رنج و مرارت ملت فلسطين در قضاياي غزه دخالت داشته است.
برخي از فلسطيني ها از مداخله مصري ها در قضاياي غزه انتقاد شديدتري مي كنند و آن را به سود اسرائيلي ها دانسته اند.
درگيري ميان گروه هاي فلسطيني به ويژه ميان فتح و حماس و منازعه ابومازن رئيس دولت خودگردان و رهبران حماس، مشكلات عديده اي را براي منطقه غزه و مردم آن به وجود آورده است. گرچه رژيم صهيونيستي فراهم كننده اصلي چنين شرايطي بوده و تنها برنده تداوم اين روند مي باشد ولي سياست خارجي مصر و جايگاه منطقه اي آن در پي اين تحولات زيان هاي متعددي ديده است. آمريكا و دولت صهيونيستي اولمرت در كنفرانس آناپوليس و ديدار بوش از منطقه در ژانويه 2008 از مصر خواسته همكاري امنيتي و اطلاعاتي خود را با رژيم صهيونيستي تا انهدام و نابودي مقاومت اسلامي در فلسطين به رهبري حماس ادامه دهد. قاهره در اين جريان تحميلي متحمل فشارهاي سياسي و مالي از سوي واشنگتن گشته است.(41)

بحران روابط ميان گروه هاي فلسطيني
 

بروز اختلاف و تنش در روابط ميان گروه هاي فلسطيني به ويژه بازيگران اصلي صحنه داخلي فلسطين يعني حماس و فتح، فرصت هاي نه چندان مناسبي براي افزايش حضور سياست خارجي قاهره در قضيه فلسطين پديد آورد. اسرائيل وآمريكا با اعمال فشارهاي گوناگون تلاش دارند، رويكرد مداخله مصر در قضيه فلسطين را به سود اولويت هاي امنيتي و سياسي رژيم صهيونيستي تنظيم نمايند و در اين راه از هيچ امري فروگذار نيستند. پيروزي حماس در انتخابات پارلماني فلسطيني و تشكيل دولت اسماعيل هنيه هيچگاه مطلوب قاهره نبود زيرا حماس و اخوان المسلمين مصر از لحاظ عقيدتي و تاريخي و سياسي از يك بافت بوده و شبكه اي از روابط تاريخي و سرنوشت سازي ميان اين دو برقرار است.

پي نوشت ها :
 

*کارشناس مسائل آفريقا و خاورميانه.

منبع:پایگاه نور35
ادامه دارد...



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط