مقایسه وضعیت مشارکت اجتماعی در جوامع شهری و روستایی

مشارکت اجتماعی در جوامع شهری و روستایی از ابعاد مختلف با هم متفاوت است . به نحوی که مشارکت جوامع روستایی مبتنی بر نیاز و مشارکت شهری مبتنی بر آگاهی بوده و کسب آگاهی نیز مشروط به آموزش افراد می باشد. مشارکت اجتماعی در جوامع روستایی ایران را از دو دیدگاه می توان مورد بررسی قرار داد:
چهارشنبه، 29 دی 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مقایسه وضعیت مشارکت اجتماعی در جوامع شهری و روستایی

مقایسه وضعیت مشارکت اجتماعی در جوامع شهری و روستایی
مقایسه وضعیت مشارکت اجتماعی در جوامع شهری و روستایی


 

نويسنده:محمد جواد دیلمی *




 
مشارکت اجتماعی در جوامع شهری و روستایی از ابعاد مختلف با هم متفاوت است . به نحوی که مشارکت جوامع روستایی مبتنی بر نیاز و مشارکت شهری مبتنی بر آگاهی بوده و کسب آگاهی نیز مشروط به آموزش افراد می باشد. مشارکت اجتماعی در جوامع روستایی ایران را از دو دیدگاه می توان مورد بررسی قرار داد:
الف- از دیدگاه تصمیم گیری، تصمیم سازی و نظارت اجتماعی .
ب- از دیدگاه تشر یک مساعی و فعالیت های جمعی در امور مربوط به زندگی روزمره.
در جوامع روستایی ایران هر دو شیوۀ مورد اشاره به وفور به کار گرفته می شوند. علت وجودی چنین مشارکت هایی را در ویژگی های خاص جوامع روستایی چون روابط اجتماعی نزدیک و چهره به چهره ، توقعات افراد از هم ، نظارت اجتماعی قوی در چارچوب وجدان جمعی ، یکنواختی سنت ها و باورها می توان یافت . در جوامع روستایی ایران ویژگی هایی چون وجود اعتماد بین اعضای جامعه روستایی ، همبستگی موجود بین آنان و ضرورت پایبندی به آن ، تخصص های یکسان و امکان مشارکت افراد ، ارجحیت همنوایی و همرنگی ، همگی زمینه های ظهور و پایداری مشارکت اجتماعی را فراهم نموده است. اساس جوامع روستایی ایران مبتنی بر نظام ایلی و قومی است لذا مشارکت افراد روستایی در امور اجتماعی نه به خاطر انگیزه های فردی بلکه عمیقاً تحت سیطرۀ گروه گرایی و قبیله گرایی است. از اینجا می توان به این نتیجه رسید که حضور مداوم روستائیان در عرصۀ مشارکت اجتماعی ناشی از تلاش آنان برای حفظ گروه، قوم ، قبیله و ایل و حفظ موجودیت و حریم مادی و معنوی آن است.نیازهای زیر بنایی چون حفظ امنیت ایل، امور مربوط به کشاورزی ودامداری که ادامه حیات ایل وابسته به آن است ، محدودیت های محیطی و . . . سبب تقویت انگیزه های افراد برای اینگونه مشارکت ها است. جوامع شهری ایران از مشارکت اجتماعی به نحوی که در روستاها دیده می شود محروم است. در شهرها برخلاف روستاها یکنواختی قومی و ایلی و در نتیجه یکنواختی آداب و رسوم وجود ندارد. تفاوت های فرهنگی موجود سبب می شود که نظارت اجتماعی و وجدان جمعی مانند آنچه که در روستا دیده می شود به چشم نخورد. بنابراین برای تأمین این نیاز اجتماعی (نظارت و کنترل اجتماعی )، قوانین و مقررات به کار گرفته می شود. از آنجا که لزوماً حضور یا عدم حضور در بسیاری از عرصه های مشارکت اجتماعی تخلف از مقررات و قوانین حاکم نیست و از آنجا که این عدم حضور با وجدان جمعی مجازات نمی شود لذا میزان استقبال از این مشارکت ها کم است. تراکم جمعیت و عدم شناخت اجتماعی، فردگرایی و محوریت منفعت شخصی ، حاکمیت روابط عمودی و تمایز اجتماعی در کاهش میزان مشارکت اجتماعی جوامع شهری ایران نقشی اساسی دارد. نوع آموزش مدرسه ای در ایران که مبتنی بر آموزشی انفرادی است و ضعف مدیریت شهری و منطبق نبودن شیوه های مدیریت شهری با نیازهای روز، سبب ناتوانی در هدایت فرهنگی جامعه به سوی مشارکت اجتماعی است.

راهکارهای توسعه مشارکت اجتماعی در جوامع شهری
 

۱- آموزش زیر بنای توسعۀ فرهنگی و اجتماعی است. آحاد تودۀ مردم با آگاهی از شیوه های مشارکت ، چگونگی فعالیت در آن ، نتایج و پیامدهای مشارکت اجتماعی می توانند با حضور خود میزان و شمول آن را ارتقاء دهند.
۲- اعتماد اجتماعی مؤلفه بسیار مهم در امر مشارکت است. اعتماد افراد نسبت به هم ،اعتماد افراد نسبت به نهادها و دولت و بالعکس سبب توسعه و تعمیق مشارکتهای اجتماعی می شود .
۳- وجود فضای باز سیاسی ، امکان نقد و نقادی ، امکان تصمیم گیری و تصمیم سازی در امور شهری ، و به طور کلی همه گیری شیوه های دموکراتیک در زوایای مختلف زندگی شهری و تغییر ساختارها در این جهت،تنوع و بسط مشارکت های اجتماعی را به دنبال خواهد داشت.
۴- تقویت و توسعۀ زمینه های مشارکت اجتماعی مردم در برنامه ریزی های شهری از طریق بهبود شیوه های مدیریت شهری
۵- تشویق فعالیت های جمعی و گروهی.
۶- تمرکز بر آموزش گروهی به جای آموزش انفرادی.
وجود عوامل زیر نیز در افزایش مشارکت اجتماعی و سیاسی مردم تأثیرگذار است :
1- قانون اساسی کشور اجازه دهد که قشرهای وسیع تری به مجالس یا دیگر پست های انتخاباتی راه یابند.
2- مردم این گونه برداشت کنند که گروه حاکم در کشور تغییر پذیر است.
3- امکان تماس بین مردم و مسئولان آسان و زیاد باشد .
فعالیت هایی که رسانه های گروهی در این زمینه می توانند داشته باشند به قرار زیر است :
1- بررسی عملکرد طبقات ذی نفوذ در دوران پهلوی و تأثیر منفی انها بر مشارکت مردم.
2- تشکیل میزگردهایی برای ارائه راهکارهای عملی استفاده از ظرفیت مشارکتی جوانان در امور سیاسی و اجتماعی
3- نشان دادن الگوهای موفق دیگر کشورها در زمینه استفاده از جوانان در عمران و آبادی روستاها .
4- پخش گزارش از عملکرد شوراهای اسلامی روستاها و شوراهای کار و بررسی مشکلات روستائیان و کارگران بیش از گذشته .
یکی از بهترین راه های بسیج مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم ، بهره گیری از گرو ههای کوچک و منسجم است، زیرا این گروهها توانایی بسیج سریع افراد را دارند. زیرا بیشتر افراد توانایی همسان کردن هویت خود با گروههای بزرگ واسط مانند احزاب و گروههای انتزاعی مانند ملت را ندارند گروههای واسط این فراگرد و همسان سازی را تسهیل می کنند. ممکن است برای یک شخص عادی و کارگر یا کشاورز ، حضور و مشارکت در یک حزب یا گروه سیاسی جاذبه ای نداشته باشد ، اما در یک گروه کوچک مانند تعاونی کشاورزی به آسانی مشارکت می کنند. گروه های ذی نفوذ کوچک با ادغام خود در سازمان های بزرگ تر ، در سطح ملی به ایجاد وحدت ملی کمک می کنند و سبب می شوند هر نوع بسیج و مشارکت از طریق آن ها انجام شود؛ برای مثال چون یک انجمن پزشکان در سطح شهر به یک انجمن سراسری پزشکی در سطح کشور پیوسته است ، احساس جمعی و ملی در اعضا پدید می آید . برخی از تحلیلگران و پژوهشگران ، یکی از دلایل شکست انقلاب های پیش از انقلاب اسلامی ، مانند مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت را نبود گرو هها و سازمان های تشکیلاتی مناسب می دانند . 1
از طرف دیگر ممکن است گروه های ذی نفوذ کوچک با تسلط بر فرایندهای حکومتی و جایگزین شدن نظر انان به جای نظر نمایندگان منتخب پا جای پای آنان بگذارند. و این خطر است . به دلیل جایگاه دو گانه گروههای نفوذ ، تبیین صحیح نقش آنان در جامعه اسلامی ما ضروری است ، از این رو پیشنهاد می شود وسایل ارتباط جمعی با معرفی گروههای نفوذ مربوط به هر بخش ، مردم را به عضویت
و مشارکت در این گروهها تشویق کند. هر چه نقش توده مردم در این گروه ها زیاد باشد، مشارکت افزایش و خطر انحراف گروه های ذی نفوذ کاهش می یابد .
یکی از راهکارهای گسترش مشارکت اجتماعی وسیاسی استفاده از شخصیت های محبوب و چهره های شناخته شده در جامعه می باشد برای مثال حضور یک شخصیت محبوب سیاسی ، علمی ، ورزشی یا خانوادگی ، می تواند عامل مهمی در جلب توجه افراد جامعه و افزایش علاقه او به مشارکت اجتماعی باشد . که رسانه هایی چون تلویزیون در این امر می توانند حداکثر مشارکت اجتماعی را به بار بیاورند .
توجه به فرهنگ های محلی مناطق گوناگون کشور توسط برنامه های صدا و سیما می تواند مشارکت اجتماعی را باعث شود . اما نکاتی در این زمینه باید مورد توجه باشد :
1- برنامه ها ، نوشته ها و تولیدات رسانه ها از خواسته ها و نیازهای مردم سرچشمه بگیرد .
2- افرادی مسئول تهیه ، نگارش یا تدوین آن باشند که بطور کامل با فرهنگ آن مناطق آشنایی داشته باشند .
3- باید کوشید به گونه ای از واکنش مخاطبان آگاه شویم .

نکته: علائق مشترک میهنی ، زمینه ساز تقویت انسجام اجتماعی است. 1
 

متأسفانه در کشور ما از آن جهت که غالب مطبوعات کارکرد حزبی و جناحی دارند تشویق و انگیزه سازی آنان برای مشارکت اجتماعی مردم جامعه در قالب دیدگاه های حزبی و جناحی قرار دارد و انگیزه های کلان و منافع ملی در انگیزه سازی های آنان نقش کمتری دارد.

مشاركت عامه مردم در پيشرفت كشور
 

اين كار اساساً يك راه ايجاد تحرك در مردم يك كشور است به نحوي كه تا حد امكان آنان را در كوشش در راستاي پيشرفت سهيم نمود. مشاركت دادن افراد در منافع در جهت وفق دادن و تطبيق بيشتر مردم با سازمان ها است . سهيم ساختن مردم در امور اجتماعي ، اقتصادي، فرهنگي، سياسي و ... در واقع كمك به وفاق اجتماعي و تطبيق مردم و دلبستگي به نظام و كشور است . اهداف معنوي ( اخلاقي) مشاركت در بافت معنوي يا اخلاقي ، منظور از لوح مسأله مشاركت در تصميم گيري آن است كه پيشرفت فردي و كوشش فرد بر طبق مفهومي از حقوق بشر و شأن و مقامي كه براي آن قائل شده است رواج داده شود. در اعلاميه 1948 حقوق بشر آمده است : تمام افراد بشر آزاد به دنيا آمده اند و از لحاظ شأن و مقام و حقوق خود با هم مساويند. افراد بشر از موهبت عقل و وجدان برخوردارند و شايسته است كه نسبت به همديگر با روح برادري برخورد نمايند ( ماده 1 ) هر كس به عنوان عضوي از جامعه مستحق كسب حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كه لازمه شأن و مقام و رشد شخصيت آدمي است، مي باشد .

اهداف سياسي، اجتماعي مشاركت و نقش آن در وفاق اجتماعي
 

در زمان انتخابات شركت كنندگان در برنامه هاي راديو و تلويزيون بر اهميت رأي هر شهروند در اداره امور عمومي تأكيد مي ورزند، اما بايد خاطرنشان ساخت كه دموكراسي سياسي با غيبت دموكراسي اقتصادي ناسازگار است .يك شهروند را نمي توان فردي با رشد كافي براي دموكراسي سياسي قلمداد كرد و در عين حال حقوق دموكراتيك وي را در زندگي اقتصادي او انكار كرد.

اهداف اقتصادي مشاركت
 

مردم از طريق مشاركت در تصميمات، بهتر مي توانند از دانش، تجربه، فراست و بصيرت آنهايي كه كار را عرضه مي كنند، با توجه به بهبود روش ها در جهت بهبود و گسترش روابط كار در سازمان ها و جامعه مفيد فايده باشند، زيرا:
1-امكان كمك به كار و استفاده بهتر از منابع را فراهم مي‌آورد.
2-نظرات و انديشه هاي مختلف مورد بحث و نقد قرار مي‌گيرد.
3-مردم تصميماتي را كه خود در اتخاذ آن شركت داشته باشند بهتر مي پذيرند.
4-مردم در اتخاذ تصميماتي كه در وضعيت آنها تأثير مثبت مي‌گذارد، مشاركت بيشتري خواهند كرد.
5-مشاركت مردم در امور عامل تحركت در كارايي مديريت خواهد شد .

در چه موقعي مشاركت به وفاق اجتماعي مي انجامد؟
 

اين كه چه وقت مشاركت بايد ترغيب شود و اين كه اثر همكاري و سازگاري آن كدامند، يافته هاي زير يادآوري مي شوند:
1-در موارد بسياري، مجريان و مديران اغلب از مفهوم مشاركت اكراه دارند و بر اين باورند كه ناموجه است. مثلاً بررسي اخيري از مديران اجرايي بازرگاني نشان داد كه اغلب آنان ( 79 درصد ) احساس مي كنند كه اعضاي مديريت سطح بالا بهتر از هر كس ديگر مسايل را مي دانند و حق دارند آن گونه كه صلاح مي بينند به اتخاذ تصميمات سازماني بپردازند.
2-مطالب قابل توجهي در اختيار است كه نشان مي دهد زيردستان از مشاركت در فرآيند تصميم گيري لذت مي برند. مردم مايلند در تصميماتي كه از نظر آنان حائز اهميت است سهمي داشته باشند و اين مشاركت اغلب تعهد نسبت به تصميم گروهي و پذيرش آنان را افزايش مي دهد. بدين سان، انگيزش و خشنودي مي‌توانند به گونه‌اي مثبت تحت تأثير قرار گيرند.
3-تأثيرمثبت مشاركت حدودي دارد. تصميمات بايد از ديدگاه مشاركت‌كنندگان مهم و مربوط تلقي شوند. مساعدت هاي آنان بايد به راستي مورد توجه قرار بگيرد، تصميمات بايد در زمينه هايي باشند كه مشاركت كنندگان در آن تبحر دارند. اغلب مردم نمي خواهند در هر تصميمي شركت داشته باشند، به ويژه در تصميماتي كه برايشان اهميتي ندارند يا در مورد آنها چيزي نمي دانند، ليكن اگر مساعدتي به عمل بياورند مي خواهند مساعدت آنان جدي گرفته شود.

تصميم گيري و وفاق اجتماعي
 

الگوهاي تازه تر تصميم گيري بر محيط تصميم‌گيري متمركز شده اند و تقريباً همه نظريه هاي مربوط به اين موضوع حاكي از آنند كه هنگامي كه گروه با موفقيتي نامطمئن يا پيش بيني ناپذير ومتحول مواجه است، بايد ساختار گروهي بسيار انعطاف پذيري به كار ببرد؛ بايد هر گونه تلاش به عمل آيد تا با استفاده از انواع مختلف افراد، كاوش كامل در همه انديشه ها، مشاركت تام و تمام اعضا و ترغيب جوي آرام بخش و سبك مديريت غيرآمرانه، بر خلاقيت افزوده شود.
ساز و كارهاي دست يابي به مشاركت
1-دخالت دادن در فرآيند تصميم گيري
لازم است به مردم فرصت مشاركت در تنظيم اهداف و راهبردهاي مناسب براي بهبود مداوم داده شود.
2-مجهز كردن مردم به دانش ها ومهارت هاي مورد نياز .
از آنجايي كه منابع انساني بزرگترين سرمايه براي هر سازماني باشد، لازم است در زمينه آموزش سرمايه گذاري شود. اعطاي قدرت و اختيار به كاركناني كه دانش و تخصص لازم براي حل مسايل و انجام تصميم گيري هاي لازم را ندارند،‌ هدايت كردن آنها به سوي انجام اشتباهات است .
3-به وجود آوردن اهداف فردي و سازماني
كاركنان معمولاً از اهدافي حمايت مي كنند كه قادر به درك آن باشند، به منظور مشاركت داشتن كاركنان لازم است اهداف كوتاه مدت و بلند مدت سازمان به صورت ساده و قابل فهم تبيين شود.

اهميت مشاركت در فرآيند نوسازي جامعه
 

دانيل لرنر در مطالعه اي كه در سال 1952 در مورد شش كشور خاور ميانه از جمله ايران انجام داد، بين شهرنشيني سواد، ميزان مشاركت و دسترسي به رسانه ها ارتباط نزديكي يافت . به عقيده لرنر جامعه جديد مشاركتي است . فراگرد نوسازي حركت از جامعه سنتي به طرف جامعه مشاركت جو مي باشد.

مصاديق مختلف مشاركت
 

الف – مشاركت در زمينه سياسي به صورت شركت در انتخابات .
ب – مشاركت در زمينه اقتصادي به صورت فعاليت در بازار و افزايش درآمد
ج – مشاركت در زمينه اجتماعي به صورت استفاده از رسانه ها .
د – مشاركت در زمينه رواني به صورت همدلي و تحرک رواني جلوه مي كند.
عناصر ( اركان ) اساسي مشاركت :
بر طبق گزارش تحقيق مؤسسه تحقيقات اجتماعي سازمان ملل ، مشاركت در بردارنده سه عنصر اصلي است:
1-سهيم شدن در قدرت
2-كوشش هاي سنجيده گروه هاي اجتماعي براي در دست گرفتن سرنوشت و بهبود اوضاع زندگي
3-ايجاد فرصت هايي براي گروه هاي فرودست
عنصراساسی تقويت كننده مشاركت (وفاق اجتماعي )
يكي از عوامل مهمي كه با مشاركت همبستگي زيادي دارد، نظام آموزشي و امر تعليم و تربيت مي باشد؛ زيرا اين نهاد داراي كاركردهايي همچون ايجاد و افزايش حس وظيفه شهروندي ، شيفتگي ،علاقه و مسؤوليت سياسي مي باشد و نيز باعث افزايش ويژگي هاي شخصيتي مثل اعتماد به نفس ، احساس برتري ، نظم و تشكل فكري مي‌گردد.

موانع مشاركت
 

مشاركت به عنوان فرآيند قدرت گرفتن نوعي گذر از حكومت هاي سنتي است . لذا هم با دشواري هايي روبرو است و هم تصور اين كه دولت ها و سازمان هاي تثبيت شده محلي، بخشي از قدرت و اختياراتشان را به ديگران واگذار كنند، كمي مشكل به نظر مي رسد . مشاركت به عنوان روند كسب قدرت ناگزير ساختارهاي بوروكراتيك موجود را به مبارزه مي طلبد، بنابراين طبيعي است اگر اين ساختارها به يكي از اصلي ترين موانع بر سر راه مشاركت ( سياسي ) تبديل شوند.
در كشورهاي جهان سوم، دو مانع بزرگ در سر راه مشاركت مردم با حكومت‌ها وجود دارد:
نخست شكاف بسيار عميقي كه ميان نخبگان و توده مردم وجود دارد به نحوي كه در پاره اي از اين جوامع بيش از 90 درصد از جمعيت به كلي فاقد هرگونه آگاهي و حتي تصوري از شيوه زندگي 1 تا 2 درصد هموطنان خود است . اين امر ناشي از ساخت اين جوامع است .
دوم ،‌ وابستگي سياسي و اقتصادي اين جوامع به جهان استعمارگر است كه منشأ اين اعتقاد عمومي است كه تصميم هاي اساسي در خارج گرفته مي شود وآنچه به صورت فراگرد مشورت تجلي مي كند در واقع چيزي جز فراگرد تصميم‌گيري نيست . در اين جوامع قسمت عمده اي از جمعيت به لحاظ شرايط فرهنگي و اجتماعي خاص خويش كه فاقد پژوهش و آگاه اند؛ قادر به مشاركت فعال در ساختمان جامعه نيستند؛ هدف ها برايشان دور و وسايل رسيدن به آن چنان غيرملموس است كه هيچ انگيزه اي ميل به مشاركت را در آنها ايجاد نمي‌كند. آگاه ساختن مردم بر اساس مشاركت آنها در يك كار دسته جمعي ، آگاه نمودن براي ايجاد انگيزه ، آگاه نمودن براي درك عمل، آگاه نمودن به منظور احترام و اعتنا به شخصيت افراد و ايجاد مسؤوليت در آنها است .

پي نوشت ها :
 

* کارشناس علوم ارتباطات اجتماعی

منبع:www.dehkadeh-jahani.blogfa.com
ارسالي از طرف کاربر محترم : sabeghoon



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.