عوامل مؤثّر در جذب دانش آموزان به نماز در دوره راهنمايي (1)
منبع : اختصاصی راسخون
فصل اول : کلیات
مقدمـه
بيان مسئله
اهميّت و ضرورت تحقيق
از منظره علم و دين ، در تمام عمر و طول حيات انساني هيچ برهه اي مهم تر از دوره نوجواني و جواني نيست . زيرا اين دوره ، دوره اي است که مي توان با برنامه ريزي صحيح تربيتي به فرآيند اجتماعي نوجوانان و جوانان کمک کرد . زيرا با توجه به اين که نوجوانان داراي روحيه تاثير پذيري شفافي هستند و حساسيتشان عامل اصلي توجه دستگاه هاي تبليغاتي استکبار و بنگاه هاي فرهنگي غرب براي سوق دادن آنها به انحرافات اخلاقي در طول تاريخ بوده است . اهميّت به نماز و عوامل مؤثر در جذب نوجوانان به نماز بيش از هر زمان ديگري مي طلبد که تدابير لازم را در عرصه تعليم و تربيت اتخاذ کرده تا با ياري خداوند بزرگ کشور ما واجد ارزشهاي اصيل اسلامي شود و با اعتقاد و ايمان محکم احکام الهي را انجام دهند .امروزه علاوه برخانواده که جايگاه ويژه اي دررشد وبارورنمودن ديني واجتماعي ومذهبي نوجوانان دارد نهاد مقدّس آموزش وپرورش نيزوظيفه اي بس مهم دراحياي ارزشهاي اصيل اسلامي را نيزبرعهده دارد که يکي از اين ارزشها که به عنوان رکن درستون دين نام برده شده است نماز است .لذا بررسي عوامل مؤثّر درجذب دانش آموز به نماز در مدارس ازضروريات مي باشد.
اهداف پژوهش
بنابراين اهداف محلي تحقيق عبارتند از :
1- بررسي تاثيرعوامل خانوادگي در جذب دانش آموزان به نماز
2- بررسي تاثير عوامل آموزشگاهي در جذب دانش آموزان به نماز
3- بررسي عوامل مذهبي در جذب دانش آموزان به نماز
4- بررسي تاثير عوامل فوق با توجه به اطلاعات
سوالات تحقيق
2- آيا عوامل مذهبي در جذب دانش آموزان به نماز مؤثّر است ؟
3-آيا عوامل آموزشگاهي در جذب دانش اموزان به نماز مؤثّر است ؟
4- آيا بين نظردانش آموزان ودبيران درمورد تائيد عوامل چهارگانه برگرايش دانش آموزان به نماز تفاوتي وجود دارد ؟
تعريف اصطلاحات ومفاهيم
نيايش : پرواز روح است به سوي خدا و يا حالت پوشش عاشقانه اي است.
نيست بی آنکه معجزه حيات ازاو سرزده است .
تضرع – ناله - طلب ياري و استعانت .
عبادت : از ريشه (( عََََبَد )) و به معناي پرستش و اطاعت و نهايت خضوع است .
تقوا : اين کلمه از ماده (( وقي )) است به معني حفط و صيانت و نگهداري است . تقوا يعني پرهيز با حرکت نه پرهيز با سکوت .
فصل دوم
قسمت اول : شامل مباني نظري پژوهش مي باشد که در آن اشاره به واژه نماز ، انواع نماز و انواع عبادت دارد.
قسمت دوم : به بررسي جايگاه و تاريخچه نماز در اديان مختلف در 2 حيطه تاريخچه نماز در اديان قبل از اسلام و بررسي آن در دين مبين اسلام مي پردازد .
قسمت سوم : اشاره به ويژگي هاي جوان و عوامل تاثير گذار در جذب انسان به نماز دارد و در قسمت آخر به بررسي تحقيق مي پردازد .
قسمت اول : مباني نظري پژوهش
نماز چيست ؟
نماز لفظ و واژه اي است که در متون ديني ما بعنوان (( صلاه )) از آن ياد شده و داراي معاني متعددي بوده که يکي از آن معاني ، همين عمل مخصوصي است که به نام (( نماز )) در اين اسلام شريع شده است . اين لفظ در برخي از آيات ديگر به معناي دعا نيز آمده است .(( صلاه )) به هر دو معناي مزبور که در حقيقت به معناي واحد بر مي گردد که همان دعا باشد مورد بحث نيست بلکه مراد از ((صلاه)) همان معنايي است که با طريق مشخص و با ارکان مخصوص و جزئيات معين از طرف شارع مقدس ، حقيقت پيدا کرده است و پيامبر خاتم ( ص ) آن حقيقت نازله را در عمل تشريح و خود آن را تحقق عملي بخشيد . نه تنها شخص پيامبر( ص ) در طول عمرش به عمل بدان پاي بند بود بلکه همه مسلمين موظّف بودند که آن را در شبانه روز پنج بار به جاي آورند .
اقم الصلاة لدلوک الشمس الي عسق الليل .نماز را از زوال خورشيد تا نهايت تاريکي شب برپا دار . ( سوره مبارکه اسراء ، آيه 78 . )اين آيه اشاره اجمالي به نمازهاي پنج گانه دارد . نماز با اين شيوه مرسوم که مصداق آن براي همه مسلمين روشن و آشکار است چيزي نيست که مورد فهم و درک نباشد چون آنچه رسول اکرم ( ص ) و اهل بيتش استفاده مي شود پر واضح است که اين تلّقي از نماز يعني اعمال مخصوصه اي که با تکبيره الاحرام شروع و به سلام ختم گردد .و اين است معناي ديگري که از آيات استفاده مي شود .آنچه که مسلم است اين است که اين عمل ظاهري که اصطلاحاً بدان نماز گفته مي شود تمام حقيقت نماز نيست بلکه اين صورت و مهره ظاهري آن است . نماز امري است الهي که تحقق آن همانند ساير امور داراي ظاهر وباطن است که در متون ديني به هر دو جهت آن اشارت رفته است. تصوير ظاهري نماز همان است که با اعمال مخصوصه انجام گيرد و حفظ آن نيز فرض و واجب است اما روح و باطن نماز عبارتست از : اخلاص ، حضور قلب ، ذکر خداوند و تعظيم در مقابل او ، اميد و دلبستگي به ذات ربوبي ، اعتماد و رکون به وجود سر مدي و محو شدن در مقابل ذات يکتايي که در مقابل عظمت و جلالت او قيام نموده است . حقيقت نماز اعم از معناي ظاهر و باطن است و محدود و محصور نمودن آن به ظاهر، چون محدود نمودن حقيقت انسان و انسانيّت او به جسم مادي است . همانطور که حقيقت انسان در اين جسم خاکي و هيکل مادي قالب گيري شده و به اظوار مختلف و گوناگون در آمده به اين شکل ظاهري وجود يافته است چنانچه خداوند مي فرمايد : و قد خلقتکم اطوارا (( و به تحقيق شما را به صورت گوناگون آفريد )) . ( سوره مبارکه ص ، آيه 14 )
حقيقت نماز هم چون ساير امور در باطن و روح او نهفته شده که اين قالب و صورت را پذيرا شده است . هر گاه آن حقيقت بخواهد در عالم خارج تحقق يابد قطعا بايد در خلوص باشد و در غير اين صورت نماز نبوده بلکه پديده ديگري است .هر گاه اين غالب خاص و صورت ظاهري نماز با روح و باطن آن آميخته و قرين گردد.نماز حقيقت خود را يافته و تاثير خود را مي گذارد . پس نمازي که فقط ظاهر داشته باشد و فاقد روح باشد نخواهد بود. بنا براين قيام به ظاهرآن ، تحرکّي در نمازگزار ايجاد نخواهد کرد و از سوي ذات باري به اين نماز و اقبال توجّهي نيست چنانچه از رسول گرامي اسلام ( ص ) روايت شده که فرمودند :(( خداوند متعال نظر نمي افکند به نمازي که آدمي دل خود را با بدن خود به نماز حاضر نکند )) . (معراج السعاده ، ص 668 ) .پس حقيقت نماز اعم از صورت ظاهري و باطني است و تمّسک به هر يک از اين دو بدون ديگري نماز نيست در نتيجه هم کساني که به ظاهر آن جسته و از روح آن بي خبرند از حقيقت نماز غافل اند و هم آنان که نماز نمي خوانند و ادّعا دارند که ما به معنا و حقيقت آن رسيده ايم معرفتي از نماز ندارند چون نماز در هر دو صورت فاقد حقيقت است .
نماز در سيره مقام معظم رهبري ( مدّظله العالي )
مقام معظم رهبري در باره اينکه نماز نشانه حکومت الهي است ، گفته است : اقامه نماز در کشوري که پرچم اسلام را برافراشته و به حاکميت اسلام مفتخر است ، يکي از واجبات فرايض مي باشد ، زيرا همه هدفهاي يک جامعه نيکبخت از قبيل : تامين عدالت اجتماعي ، دستيابي به رفاه عمومي و شکوفايي مادّي ، پرورش استعدادها و خلاقيتها در احاد مردم عزّت و استقلال و اقتدار ملي، گسترش اخلاق اسلامي و ديگر هدفهاي والا در صورتي تأمين مي شود که تربيت فردي و تهذيب اخلاقي در آحاد مردم بويژه در کارگزاران امور کشور تامين شود . " ايشان اهميّت اقامه نماز در سطح جمعي و همگاني آن را در واقع بدان جهت مي دانند که نماز مي تواند با نقش عظيم خود در تهذيب اخلاقي و تعالي روحي و معنوي افراد جامعه بخصوص کارگزاران مملکتي پايه استواري براي پيشبرد اهداف والاي نظام الهي به شمار آيد . "رهبر عظيم الشان در باره اينکه نماز رابط بين انسان و پروردگار است مي گويد : " بايد گفت که نماز معبر اصلي براي سلوک انسان در راهي است که اديان الهي در برابر آدمي نهاده اند تا بتوانند از آن به هدف غايت اصلي حيات يعني رستگاري و خوشبختي دنيا و آخرت دست يابد . نماز اولين قدم سلوک الهي الله است ولي ظرفيّت اين عامل الهي به اندازه اي است که در اوج کمال بشري نيز مي تواند بال پرواز انسان به عرش شود . تا آنجا که پيامبر گرامي اسلام مي فرمايند : نماز نور چشم من است . و در هنگام فرا رسيدن وقت نماز از موذّن خود مي خواهد که با سر دادن بانگ اذان جان او را کامياب و سرشار از راحت و امنيت سازد . "
نماز واقعي و درست از نظر آیت الله خامنه اي نمازي است که از ذکر و ياد خدا سرشار باشد ، نمازي است که در آن آدمي با خداي خود سخن ميگويد و به او دل مي سپارد ، نمازي که والاتري معارف اسلام را پيوسته به انسان مي آموزد ، چنين نمازي انسان را از پوچي وبي هدفي و ضعف مي رهاند و افق زندگي را در چشمش روشن مي سازد و به او همّت و اراده و هدف مي بخشد و دل او را از ميل به کجروي و گناه پستي نجات مي دهد . نماز بي ذکر حضور کالبدي بي روح است که اگر چه نام نماز برآن مجاز نيست ليکن اثر و خاصيت نماز نيز از آن مترّقب نيست . روح نماز چيزي جز تضّرع و خشوع نيست و اين بزرگترين درس انسان سازي است چرا که کبر و خود بزرگ بيني را که بزرگترين و مهلک ترين آفات بشري اند ازانسان دور مي نمايند و آرامش را نثار وجود انسان کرده و دلها را افتادگي و فروتني مي بخشد .
تفسير نماز در کلام مقام معظم رهبري بطور خلاصه چنين است :
الله اکبر: با اين جمله نمازگزار نيايش خود را آغاز مي کند و براي عملي شکوه مند سرفصلي لبريز از شکوه مي سازد .
بسم الله الرحمان الرحيم : اين جمله سرآغاز همه سوره هاي قرآن ، سرآغاز نماز و سرآغاز همه کارهاي يک مسلمان است
الحمدالله رب العالمين : همه ستايشها و سپاسها مخصوص خداست ، چون همه عظمتها از آن او همه رحمتها ازسوي اوست . اومجمع همه خصلتهاي ستوده است و همه نيکي ها ونيکوکاريها از سرچشمه وجود اوست . ( نماز در سیره مقام معظم رهبری ، ص29 )
انواع نماز
براي هر بلا ، ناراحتي ، خوشحالي و سلامتي نمازي پيش بيني شده است :
از آن جمله نمازهاي يوميّه ، نمازآيات ، نماز ميّت ، نماز شب ، نمازهاي نافله ، نماز خوف ، نماز جمعه ، نماز شکر ، نماز حاجت ، نماز زيارت ، نمازعيد قربان وعيد فطر ، نمازشب اول قبر ، نمازگرسنه ، نماز وسوسه ، نماز استعاذه ، نماز زياد شدن روزي ، نماز باران ، نماز استعاثه ، نماز وصيّت ، نماز امام معصوم ، نماز زياد شدن حافظه ، نمازعفو ، نمازهريک از روزهاي هفته ، نمازشب هاي قدر ، نمازاول ماه و ازاين قبيل نمازهاي که عدد و شمارش آنها از حوصله انسان خارج و در روايت و کتاب ها مفصّل بيان شده است از اين نمازهاي گوناگون به خوبي مي توان برعظمت و اهميت اين عبارت بزرگ الهي پي برد .
ويژگيهاي نماز و جهت گيري شخصيت
تفاوتي که نماز از ساير فرايض ديني دارد اين است که فرايض ديگر زمانشان و تعدادشان معلوم و مشخص است و براي انسان در طول زندگي اش ممکن است که يک بار و يا چند بار واجب گردد . فرضا فريضه حج بر انسان که از نظر مالي به حّد و توانايي برسد واجب مي گردد و کسي که اين عمل را به جا آورد ديگر وظيفه بجا آوردن تکراري آن براو واجب و لازم نيست . در حالي که نماز، فريضه اي است که هر روز کراراً بر انسان واجب است که آن را بجا بياورد و اين بجا آوردن تکراري آن ، سلب شدني نيست مگر در شرايط استثنايي که تعداد آن هم محدود است. دليل اين امر را مي توان به دو گونه تعيين کرد . يکي اينکه انسان هر روز ، از صبح تا شام و از شام تا صبح در تماس با روابط اجتماع و جامعه خويش و يا با پديده هاي طبيعي بيرون از ذات خويش و يا با افکار و عقايد و تامّلات دروني خويش است بنابراين در اينگونه تماسها ، اگر عاملي نباشد که به انسان توان و قدرت انديشه وآگاهي بدهد و جايگاه رفيع او را در بين موجودات ديگر حفظ کند ، خواهيم ديد که انسان به علّت فقدان عامل حفظ کننده حقيقت شخصيت خويش را در اين برخوردها از دست خواهد داد وآن عامل برخورد با خود را برتر از خويش خواهد پنداشت و عظمت خود را در پاي او قرباني خواهد کرد . از اين لازم است که عاملي حفظ کننده هميشه در وقتهاي خاص در هر روز و شب همراه انسان باشد تا حقيقت او را در مواجه با پديده هاي بيروني و دروني حفظ نمايد . و او را به حقيقت و سرچشمه زندگي اتصال دهد .و ديگر اينکه تکراري بودن نماز ، باعث مي شودکه ما نماز را داخل زندگي هر روز و شب مان جای دهیم و آن را به عنوان جزيي از زندگي که همراه و هم پاي و همگام ديگر اعمال زندگي مان است ، به رسميّت بشناسيم . يعني همانطور که مادر زندگي روزانه مان به اموري چون کار و خوابيدن و خوردن نياز داريم به اموري چون نماز نيايش هم نياز داريم زيرا حقيقت ما از دو بُعد جسم و روح تشکيل يافته که خوردن و خوابيدن و ... نيازهاي بُعد جسمي ما را رفع مي کند و نماز و نيايش هم نيازهاي روحيمان را برطرف مي کند .
2- ويژگي ديگر نماز ماهيّت نفي و اثبات آن است .
يعني نماز گزار در جريان عمل نماز، دائم و پيوسته من ناقص خويش را که جوينده کمال و توانايي است ، از ماندن راکد شدن و به تحجّر و حمود گراييدن و همچنين از پيوستن و ياري جستن از(( من )) هاي مغضوب و گمراه ديگر ، نفي مي کند ودرعين حال که نفي مي کند مي خواهد من جوينده ناقص خويش را به حقيقت برتر و يا من مطلق نهايي که همان خداست برساند و در اثبات وجود خويش از آن عامل برتر ياري و استمداد جويد . علاوه بر اين عمل نفي و اثبات در وجود ((من مطلق )) هم درفرآيند نماز صورت مي گيرد يعني نماز گزار در جريان عمل نماز ، مرتباً صفات ومشخصات انواع شرکي چون : کثرت و تعدد - نقص و تغيير- علت و يا معلوليت- اشباه و اضداد را با صفاتي چون : احد در مقابل کثرت و تعدد - صمد در مقابل نقص و تغيير - لم يلد و لم يولد در مقابل عليّت يا معلوليّت- لم يکن له کفوا احد در مقابل اشباه و اضداد ، از پيرامون وجود من مطلق نفي و سلب مي کند و در عين حالي که آن صفات را از ساحت او نفي مي کند ، صفات و مشخصاتي را که در خور مقام من مطلق است به او نسبت ميدهد و به اثبات آنها مي پردازد . صفاتي چون : يگانه ، بخشنده ، مهربان ، ياري کننده ، مالک و...
3- ويژگي ديگر نماز پيوند دادن من به ما
يا به تعبيري ديگر پيوند دادن فرد به جمع است يعني ماهيت نماز طوري است که من راستين و حقيقي و ايده ال و سالم فرد را از من دروغين و عوضي او و همچنين از دايره تنگ و بسته زندگي معمولي و روزمره او و از اعمال و روابط انفرادي و شخصي و لذّت پرستي ، فردي اش نجات مي بخشد و به زندگي و حيات و فلسفه بودن او ، روحي جمعي و نوع خواهي و ديگر خواهي مي دهد و نمي گذارد که انسان در زندگي فردي اش با هدف قرار دادن خويش ، همچون کرم ابريشمي شود که خويشتن را با تار و پودهاي تنيده به دست خويش زنداني و اسير کند و از دنياي بيرون از خويش و از جامعه و تاريخ و مکان و زمان و اجتماع خويش بي خبر و غافل بماند .اين نوع پيوند با نگرشي به عبارات نماز ، که نماز گزار آنها را بيان مي کند به خوبي درک مي گردد زيرا نماز گزار با اينکه شخصاً وفرداً به نماز مي پردازد اما به جاي استفاده از ضمير متکلم الوحده انا (( من )) در عبارات نماز از ضمير متکلم مع الغيرنا (( ما )) استفاده مي کند يعني به جاي اينکه بگويد ، خدايا من از تو ياري مي جويم و يا من تو را مي پرستم و يا خداوندا مرا راهنمايي و هدايتم کن . با ضمير ما سخن مي گويد يعني او من خويش را داخل گروه و جمع و ما مي کند و از زبان آنها ياري و نصرت مي خواهد و يا خداوند را پرستش مي کند و يا مي خواهد که نه او را به تنهائي بلکه همگي آنها را به راه راست هدايت کند .
نماز ستون دين است
اگر خيمه اي را تصور کنيم مشاهدات ما متشکل از چند چيز است : ستون و عمود وسط خيمه ، پرده وپارچه ها، ميخ ها و طناب هاي اطراف آن .اگر بخواهيم يک چنين خيمه اي را بر پا کنيم ، حتما لازم است که ستون ، در وسط قرار گيرد و الّا آن خيمه بر پا نمي شود . اگر ستون نباشد ، طناب ها و ميخ ها و پرده به تنهايي فايده اي ندارند هر چند آنها محکم و بادوام باشند .دين اسلام هم تعبير به يک چنين خيمه اي شده است که ستوني وسط آن باشد وآن ستون عبارت از نماز است. اگر نماز درست و صحيح و در وقت مخصوص خودش انجام بگيرد ، تمام عبادت هاي ديگر هم قبول خواهد شد ، ولي اگر انسان نماز نخواند يا آن را صحيح و در وقتش انجام ندهد ، عبادت هاي ديگر هم پذيرفته نمي شود هر چند ان عبادت ها زياد باشد و از روي صحّت هم انجام گيرد ، زيرا تمام اعمال و عبادت هاي انسان بستگي به نماز دارد. رواياتي دراين باره وارد شده است ازجمله :
1- پيامبر اسلام ( ص ) فرمود: نماز ستون دين است اگر قبول درگاه خداوند عالم قرار گرفت ، تمام عبادت هاي ديگر هم قبول و پذيرفته مي شود و اگر مورد قبول واقع نشود هيچ عبادتي قبول نخواهد شد . بحارالانوار جلد2 ص68
2- نيز فرمود : همانا ستون دين نماز است وآن نخستين چيزي است که در روز قيامت از آن سؤال مي شود ، اگر صحيح باشد در بقيه اعمال او نظر مي شود و اگر صحيح نباشد در باقي اعمالش نظر نخواهد شد . بحارالانوار جلد3 ص44
3- باز چنين فرمود : هر کس از روي عمد : نماز را ترک کند ، دين خود را خراب و واژگون کرده و هر که اوقات برگزاري آن را ترک کند ، داخل ويل مي شود . ( ويل بياباني است در دوزخ ) .گفتار نراقی جلد2 ص50
4- امام صادق ( ع ) از قول پيامبر اسلام نقل مي کند که آن حضرت فرمود : نماز همانند ستون خيمه است که اگر ستون ثابت و سالم و استوار باسد ، طناب ها و ميخ ها و پرده سود مي دهند و اگر ستون شکسته شود، طناب و ميخ و پرده سودي نمي دهند . ( فروغ کافي ، ج 2 ، ص 266 ) .
5- اميرالمؤمنين ( ع ) در اين باره فرمود : ( اي شيعيان!) شما را وصيّت و سفارش مي کنم به نماز ، نمازي که ستون دين و مايه زينت و آراستگي اسلام است ،پس از نماز غافل ننماييد . ( مستدرک الوسائل ، ج 1 ص 172 ).
6- در اين باره لقمان حکيم به فرزندش گفت : اي پسر ! نماز را به پاي دار که مثل آن در دين خدا مثل ستون خيمه است اگرآن ستون با استقامت و پايدار باشد ، طناب و ميخ و سايه آن سود مي دهد و اگرآن ستون پايدار و با استقامت نباشد ، ، طناب و ميخ و سايه آن سودي نمي بخشند . مصالح لقمان صفحه 40در صحنه کشمکش ها و مبارزات زندگي ،آنجا که نيروهاي اهريمني با که انگيزه نيکي و نيکاوري را در هر جا و هرکس کنند ، نخستين دژي که دچار مي شود ، نيروي عزم و قدرت نفس انسانها ست . زيرا با برداشتن اين حفاظ ، و تاراج قلعه شخصيت انسان که گنجينه اصالت هاي ذاتي و اندوخته هاي قيمتي معارف و دانش است ميّسر مي شود .
اکنون مي پردازيم به بررسي محتواي نماز و در اين بررسي بي آنکه از محدود ترجمه اي گسترده فراتر رويم مي کوشيم تا به هدف نماز از نگاه تعليم و تربيت نزديک شويم . شروع نماز با نام خدا است و يادآوري عظمت و برتري او .
الله اکبر – خدا بزرگتر است . بزرگتر از آنکه به وصف در آيد ، بزرگتر از آنکه با خداهلي تاريخ مقايسه شود . بزرگتر از همه قدرتها و همه نمودهايي که ممکن است آدمي از آن بيم برد يا بدان طمع ورزد و بزرگتر از آنکه بتواند قانون هاي تکويني او را نقض کند .بنده خدا اگر سنت ها را شناخته باشد و با توجه بدانها جهت و تلاش خود را انتخاب کرده باشد از يادآوري اينکه خدا بزرگتر است نيروي عظيم مي گيرد و اميدي سرشار مي يابد و کاملاً حس مي کند که تلاشش موفق و فرجام کارش نيکوست و به آينده خود و راهش با خوش بيني و اميدواري نظر مي افکند .پس از گفتن اين جمله ، نماز گزار عملاً در حال نماز است و بايد سوره حمد و پس از آن يک سوره کامل از قرآن را در حال ايستاده بخواند .
عبادت
پس هدف از خلقت جهان و بعثت پيامبران عبادت خدا بوده است .روشن است که خداي متعال ، نيازي به عبادت ما ندارد و سود عبادت ، به خود پرستندگان بر مي گردد ، همچنانکه درس خواندن شاگردان به نفع خود آنان است و سودي براي معلم ندارد .
چگونه عبادت کنيم ؟
1-عبادت آگاهانه
(( لا تَقرَبُوا الصَواة وَ ا نتُم سُکاري حَتي تَعلُمُوا ما تَقُولُونَ )) ( نساء ، ايه 42 )
در حال مستي سراغ نماز نرويد تا بدانيد که چه مي گوييد .
امام صادق ( ع ) مي فرمايد : هر که دو رکعت نماز بخواند و بداند با که سخن مي گويد و چه مي گويد ، گناهانش بخشيده مي شود ( گفتار نراقی جلد1 صفحه92) .
2- عبادت عاشقانه
(( لا تُکرمُوا الي انفُسِِکُم العِبادَة )) ( اصول کافي ، ج 2 ، ص 83 ) .عبادت را به خودتان تحميل نکنيد .
آنگونه که براي ديدار يک شخصيّت محبوب و بزرگ نشاط و شوق مي يابيم ، براي ديدار با خدا و پرستش در آستان او هم بايد قلبي مشتاق و با نشاط بيابيم . اولياء دين و معصومين ( ع ) چنان شيفته لحظه ديدار با خدا بودند و چنان عاشقانه نماز و عبادت داشتند که شگفت آور است .
3- عبادت خالصانه
قرآن مي فرمايد :(( وَ لا يشرِک بغِبادَةِ رَبِهَ احَدا )) ( کهف ، آيه 110 ) .
( هر که به خداوند و قيامت ايمان دارد ) کسي را در عبادت ، شريک خدا نسازد .
عبادت بي اخلاص ، همچون جسم بي جان و پيکر بي روح است . و به تعبير قرآن ، مردم فرمان نيافته اند مگر آنکه با ديني خالص خدا را بپرستند .
4- عبادت خاشعانه
اين خشوع قلبي ، بايد سراسر وجود اهل عبادت را فرا بگيرد . راه بدست آوردن آن ، اين است که نمازگزار ، چنان عبادت کند که گويا خدا را مي بيند و ذلّت و کوچکي خويش را در برابر قدرت و عظمت او حس کند در حديث است :
(( اعبُدُ اللهَ کََانَکَ تراه )) ( مصابیح الشريعه ، ص 8 ).
خدا را چنان عبادت کن که گويا او را مي بيني .
در حديث ديگر است :(( فَصَلّها لِوَقتها صَلاةَ مُوَدِعٍ )) ( بحار ، ج 84 ، ص 233 ) .
نماز را در وقتش چنان بخوان ، که گويا آخرين نماز تو است و تو از نماز و دنيا خداحافظي مي کني.
5 - عبادت مخفيانه
آفات عبادت
1- ريا
2- عُجب
شيطان انسان را در حين عبادت ، به خودپسندي و مهم دانستن عبادت ما مي کشد . و اگر کار ، با نام و براي خدا شروع شده باشد ، در نيمه راه ، شيطان آن را تباه مي سازد و انسان را به غرور ، دچار مي سازد .
3- گناه
بي شک ، گناهان ، آثار خوب عبادت را از بين مي برند . کشاورزي که پس از ماه ها تلاش و زحمت در راه به ثمر رساندن مزرعه و باغ در اثر يک غفلت ، گرفتارآتش سوزي و حريق خرمن شود رنج هايش هدر رفته است ، گناهان آتشي در خرمن عبادات و اعمال ما هستند که آنها را بر باد مي دهند .امام سجاد ( ع ) در دعاي (( مکارم الاخلاق )) از خدا چنين مي طلبد : خدايا ، مرا بنده خودت ساز ولي عبادتم را با عجب ، فاسد مگردان ، مرا عزيز کن ولي به تکبّر مبتلايم مساز.
شرايط قبولي عبادات
گاهي عبادت ، صحيح است ، ولي رشدآور نيست ، مثل دارويي که شفا بخش نيست . گاهي عبادت ، از کيفر مي رهاند ولي ما را محبوب خدا نمي سازد . در آيات و روايات ، شرايطي براي قبولي اعمال و عبادات بيان شده است از جمله :
1- شرايط اعتقادي
2- شرايط سياسي : ولايت
3- شرايط اخلاقي : تقوا
4-شرايط اقتصادي : ( اداي حق مردم )
5- شرط اجتماعي : (خير خواهي نسبت به ديگران )
6- شرط خانوادگي : ( خوش رفتاري)
ارزش و جايگاه نماز
ترک کنندگان نماز
1- رسول خدا ( ص ) فرمود : فاصله و مرز بين مسلمان و کافر نماز است . اگر شخصي نماز خواند ، مسلمان و اگر نماز نخواند کافر است .
2- و نيز فرمود : کسي که نماز را از روي عمد و بدون عذر شرعي ترک کند کافر است .
ترک کننده نماز اگرچه در بين مسلمانان بميرد ، ولي هنگام مرگ و موقع جدا شدن روح از بدن او ، به دين اسلام از دنيا نمي رود . قرآن مجيد در اين خصوص مي فرمايد : (( نماز را به پاي داريد ( قرآن را به جاي آوريد ) و از مشرکان نباشيد )) . ( سوره روم ، ( 30 ) ، آيه 3 ) .
علل ترک نماز
عدم آشنايي با فلسفه نماز
احساس تحجّر وعقب ماندگي
تنبلي و تن پروري
مسامحه کاري
تمسخر ديگران
احساس بي فايده بودن نماز به علّت گناهکار بودن
خانواده
محيط واجتماع فاسد
دوست فاسد
سبک شمردن نماز
نقش نماز و آثار آن در زندگي
بي اعتنائي به نماز
الف – تاخير نماز : امام صادق ( ع ) در تفسير آيه شريفه قرآن که در ارتباط با مذّمت بي اعتنائي به نماز نازل گرديده است مي فرمايد : (( تاخير الصلّاه عن اوّل وقتها لغيرها عذر ))يعني : مراد از بي اعتنائي به نماز تاخير بدون عذر نماز از اول وقت است البته روشن است که مراد از عذر ضرورتي است که به صورت اورژانسي پيش آيد و قابل تاخير نباشد واّلا هم نوا با شهيد رجایی باید گفت ، به کار بگویید وقت نماز است و به نماز نگویید که کار دارم.
ب – عدم رعايت آداب آن در خلوت : اميرالمؤمنين ( ع ) در روايتي چنين مي فرمايد :
(( من احسن الصلواه حين يراه الناس و اساء ها حين يخلوا فتلک استهانه ))
يعني : ((آن کس که در مقابل مردم با دقّت نماز بخواند و در خلوت بدون دقّت نماز گزارد به نماز بي اعتنائي کرده است ))
مروري بر نمازهاي خلوت و جلوت ما روشن مي نمايد که آيا احترام و توجّه ما نسبت به نماز بيشتر بوده است يا به ناظران صحنه نماز .
ج – فراهم نکردن مقدّمات نماز قبل از اذان :
در روايت ديگري مي فرمايد : کسي که وضوي نماز را تا وقت اذان به تاخير اندازد و در نتيجه به جاي شتاب به سوي صفوف جماعت در دستشويي بماند او به نماز بي اعتنائي کرده است .آري کسي که به کاري اهميّت مي دهد قبل از رسيدن وقت آن مقدمات انجام ان را فراهم مي کند . کدام ملاقات و مهماني است که وقت آن فرا رسيده باشد و ما هنوز در فکر پوسيدن لباس و يا آماده کردن شرايط آن نباشيم ؟!
د – عدم يادگيري معاني :
آيا ندانستن معاني الفاظي که روزانه ده بار در نماز تکرار مي شود به معناي بي اعتنائي به نماز است ؟!
نماز و اميد آفريني
منابع
1. قرآن
2. دشتي – محمد- نهج البلاغه- قم- بنياد فرهنگي امام مهدي- 1372
3. مجلسي- محمدباقر محمد تقي – بحارالانوار- تهران- كتابفروشي اسلامي- 1357
4. نراقي – احمد بن محمد مهدي- معراج السعاده- تهران- بوستان توحيد- 1383
5. رضايي- عبدالعظيم- تاريخ اديان جهان- تهران-علمي- 1377
6. نصر- حسين- جوان مسلمان و دنياي متجدد- تهران- طرح نو- 1357
7.قرائتي- محسن- پرتويي از اسرار نماز- تهران- مركز فرهنگي درسهايي از قرآن – 1381
8. نوري طبرسي- حسين مستدرك الوسائل- قم- مؤسسه آل البيت- 1365
9. كليني رازي- محمد بن يعقوب- فروع كافي- قم – دارالصعب المطبوعات
10. قمي – شيخ عباس- سفينه البحار- قم – كتابخانه سنايي
11. فيض كاشاني- محسن البيضاء- قم- مؤسسه المحبين- 1384
12. صالحي حاجي آبادي- نعمت الله- سجاده عشق- مهرخوبان- 1381
ادامه دارد...
/ج