همت به كار و كسب حلال(2)

از حضرت رسول(ص) منقول است که: «عبادت هفتاد جزء است وبهترين آنها طلب حلال است». درحديث ديگر فرمود: « هر که شب بخوابد وامانده از طلب حلال، چون شب به سر آيد، آمرزيده شده باشد.»(1)
پنجشنبه، 30 دی 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
همت به كار و كسب حلال(2)

همت به كار و كسب حلال(2)
همت به كار و كسب حلال(2)


 





 
بهترين عبادت
از حضرت رسول(ص) منقول است که: «عبادت هفتاد جزء است وبهترين آنها طلب حلال است».
درحديث ديگر فرمود: « هر که شب بخوابد وامانده از طلب حلال، چون شب به سر آيد، آمرزيده شده باشد.»(1)
طلب مال از حلال
چنانچه از احاديث معتبره ظاهر مي شود، طلب مال از راه حلال کردن خوب است؛ بلکه واجب ولازم است؛ اما آن طلب را مانع عمل به سنت هاي پيغمبر کردن، يا اعتماد بر طلب خود کردن خوب نيست؛ بلکه بايد عمل به فرايض وسنن الهي بکند وچنانچه فرموده اند قدري از سعي بکند وبداند که با وجود سعي، مُعطي خداست واز اوطلب نمايد وبه سبب اين سعي از ياد او غافل نشود؛ چنانچه حق تعالي مدح کرده است ايشان را:«مرداني که غافل نمي کند ايشان را تجارت وبيع از ياد خداو از اقامه صلات ودادن زکات».
وبعد از تحصيل به آنچه به هم رسد، بايد قناعت کرد واگر از حلال کم به هم رسد برخود مشقت مي بايد. گذاشت ودراين صورت ترک لذت ها کردن وجامه هاي درشت وکهنه پوشيدن خوب است، که متوجه حرام نشود، واگر خدا وسعت وفراخي در رزق دهد، بعد از اداي حقوق واجبه الهي توسعه برخود وعيال ومؤمنان واعانت فقرا ومساکين بايدکرد.(2)
تحصيل نعمت دنيا
ترک لذت ها را في نفسه کمال دانستن خوب است،که درمجلسي وارد شويد وبه طعام لذيذي ايشان را دعوت نمايند نخورند،که ما رياضت مي کشيم،و اينها را نمي خوريم.اين مذموم است.اما اگر براي فقير وبي چيزي يا اعانه مؤمني برخود تنگ گيرد خوب است وهمچنين در مرکب وخانه وغير اينها از مايحتاج خود.
چنانچه کليني به سند معتبر روايت کرده است که سفيان ثوري به خدمت حضرت امام جعفر صادق(ع)آمد. ديد که آن حضرت جامه اي درنهايت سفيدي ونزاکت پوشيده اند؛مانند پرده اي که درزير پوست تخم مرغ باشد.سفيان گفت:«اين جامه ،جامه تو نيست که پوشيده اي وجامه اي به اين نفاست نبايد بپوشي.»حضرت فرمودند:«بشنو ازمن وآنچه مي گويم حفظ کن،که در دنيا وآخرت براي تو خوب است اگر بر سنت پيغمبر بميري وترک بدعت ها بکني!بدان که حضرت رسول(ص)در زمان خشکي بودندکه ميان مسلمانان تنگي بسيار بود.به آن نحو که شنيده اي سلوک مي کردند.اما وقتي که دينار وگندم وفراخي در روزي به هم رسد، سزاوارترين مردم به صرف کردن نعمت ها ،ابرار ونيکوکارانند؛نه فجار وبدان،ومؤمنان ،نه منافقان،و مسلمانند، نه کافران.پس چرا جامه مرا انکارو مذمت کردي اي ثوري!والله با اين لباس واين حال که ازمن مي بيني ،ازروزي که خود را شناخته ام هيچ صبح وشامي برمن نگذشته است که خدا را در ما ل من حقي مانده باشدو نداده باشم يا به مصرفش صرف نکرده باشم!(3)
مذمت ترک دنيا
جماعتي درسعي وکار آخرت شده اند که با لکليه دست از دنيا برداشته اند وايشان شب وروز در غم آخرت وپشيماني از عمل هاي ناشايسته، موافق معني آيه اي که قبل از اين مذکور شد که در دنيا رفاهيت نيست ، ترک دنيا کرده اند ودست از کسب وکار کشيده، درگوشه اي معتکف شده اند واينکه از مال واموال ونفس وهوا فارغ، واز دست مردم خلاص يافته، دربقعه عزلت نشيني ومغاره گزيني؛(4) چنان که شيخ سعدي گفته:
آنان که به کنج عافيت بنشستند
دندان سگ ودهان مردم بستند
هر چند اسباب فراغت است؛ ولکن مناسب حال امت حضرت رسول اکرم(ص) نيست؛ زيرا که آن حضرت فرموده: « الحمدالله امت من مثل امتان پيشين درمغاره ساکن نمي شوند بي نان وتوشه. گاه باشد که دو روز يا سه روز مائده نرسد وآن مرد را صبر وتوکل نرسد ودلش به وسوسه شيطان از راه رفته، کافر گردد.»
وديگر آنکه ثواب عظيم واجر بسيار وجزاي بي شمار در آن است که کس با مردم از روي الفت ورأفت سلوک ومدارا کند واز رنگ ها وبوي ها وطعم ها، کسب کرده وتمتع گيرد وبه صرافت طبع، ترک آنچه ديده وشنيده کند؛ نه به دوري وانقطاع؛ و ازامور ناشايسته اين است که کسي گوشه نشين شده ودر به روي خويش بسته از جميع کمالات محروم ومأيوس گردد؛ وحضرت رسول(ص) فرموده: «خيرُ الاُمور اَوسطها.»(5) پس از اين حديث معلوم شد که طلب کردن به تمام شدت ومشغول شدن به نهايت غفلت، کمال جهل وناداني خواهد شد وترک دنيا کردن ودر مغاره نشستن هم به دليل «خير الامور اوسطها» غير جايز ونالايق است.لهذا بهتر آن است که معتدلانه سعي در شئون دنيويه به قدر امکان نموده وکوشش درامور و معيشت يوميه از امور واجبه است.
اگر به کلي لذت ها را نيافته ومشاهده قدرت نکرده باشد ورنگ ها را نديده باشد، چگونه از آثار قدرت کامله خبر تواند يافت؟ مثلاً کسي که عسل نخورده باشد، چه داند که قادر قدرت نما ازشاخ وبته چنان شهدي ايجاد فرموده، واگر به سير باغ ها نرفته باشد وميوه ها وگل ها را با طعم ورنگ وبو تشخيص نکرده باشد، شبهه اي نيست که آن کس از درک آثار قدرت عاري باشد. پس هر کس که در بازار وکوچه ومحله مي گردد ومشاهده باغ وگلزار وصحرا و کشت زار وزراعت مختلف الانواع مي نمايد، بر آثار صنعت صانع اطلاع مي يابد واگر نه، عاري وعاطل خواهد بود.(6)
جمع کردن مال
از جمع آوردن مال غافل مباش وجهد کن تا هر چه فراآوري وجمع کني، از نيکوترين محل بر وجه حلال باشد تا بر تو گوارنده بودوآن را ثباتي وبقايي باشد وبه هر باطل از دست مده وضايع مگردان؛ چه گفته اند نگاه داشتن مال مشکل تر از جمع آوردن است. پس به هنگام ضرورت ودر بايست خرج کن وآنچه خرج کني سعي کن واجتهاد نما که هر چند زودتر عوض آن باز جاي نهي؛ چه چون برگيري وبدل آن حاصل نيايد، اگر گنج قارون بود، سر آيد.اما چندان محبت مال در دل راه مده ومشعوف آن به مرتبه اي مشو که آن را ابدي شناسي؛ تا اگر روزي حادثه اي روي نمايد وضايع گردد، به غايت دل تنگ ومحزون نگردي.
گر جهاني زدست تو برود
مخور اندوه که آن چيزي نيست
عالمي نيزت ار به دست آيد
اعتبارش مکن که چيزي نيست(7)
حفظ مال
ومال اگر چه بسيار بود، بايدکه به تدبير به کاربري؛ چه اندک به تدبير بهتر که بسيار بي تدبير. واگر بسياري از تو بماند، بهتر که به اندکي نيازت آيد.
حکما گفته اند: به دشمنان رها کردن، بهتر از دوستان خواستن. نگاه داشتن به که به نياز جستن.واگر چه مايه اندک بود، نگاه داشتن واجب دان؛ چه هر که اندک نگاه نتواند داشت، حافظ بسيار نيز نتواندبود.
زيان کار مباش؛ چه ثمره آن نيازمندي است وثمره نيازمندي، خواري. کار خويش بر کار غير مقدّم دان؛ ليکن دراتمام مهام(8) دوستان ومردمان تقصير مکن وساعي باش.
کوش تا خلق را به کار آيي
تا به خدمت جهان بيارايي
چون گل آن به که بوي خوش داري
تا در آفاق خوي خوش داري
نه شنيدي که آن حکيم چه گفت
خواب خوش ديد هر که شب خوش خفت(9)
کوشش درکسب روزي
کوشا باش تا آبادان گردي. فروتن باش تا بسيار دوست باشي.خرسند باش تا توانگر شوي. آنچه به رنج به دست آيد، از کاهلي وغفلت ضايع کردن نه از خرد باشد وهنگام تنگ دستي ونياز پشيماني وتأسف سود ندارد؛ ولي چون رنج خود بري، بکوش تا برش خود خوري وعوض آن رنج ها راحتي بيابي؛ چه چون نفس نفيس نياسايد، صاحب آن نفس، ظالم وکاسب آن مال، خاسر باشد.(10)

پي نوشت ها :
 

1- همان.
2- گزيده عين الحياة، ص 69.
3- همان، ص 71.
4- مغاره: غار، کنج، پستو؛ مغاره گزيني: غارنشيني، عزلت وانزوا از مردم.
5- بهترين کارها، حد ميانه ومتعادل ترين آنهاست.
6- کليات شيخ بهايي (موش وگربه)، صص 191و 192.
7- انيس الناس، ص 82.
8- مهام:مهمات، نيازها وضروريات.
9- انيس الناس ، صص 82و 83.
10- انيس الناس، ص 84
 

منبع:نشريه گنجينه شماره 84



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط