رسانه ها از ديدگاه امام خميني (2)
نويسنده: علي کرجي
رسالت مطبوعات
1. حركت در مسير خواست ملت
«به طور كلي در هر كشوري، مطبوعات آن كشور و تلويزيون و راديو آن كشور، بايد در مسير آن ملت و در خدمت ملت باشد. مطبوعات بايد ببيند كه ملت چه ميخواهد، مسير ملت چيست؟ روشنگري از اينطريق داشته باشد و مردم را هدايت كند».(1)
و در جاي ديگر به سرزنش مطبوعاتي ميپردازد كه اين رسالت خويش را ايفا نكرده و برخلاف خواسته مشروع مردم قدم برداشتهاند: «در مملكتي كه آن همه خونريزي شد و آن همه ملت ما خون دادند تا اينكه يك جمهوري اسلامي موافق آراي اكثريت قريب به اتفاق محقق شد و دست خائنين كوتاه گرديد و دست چپاولگران قطع شد، اگر- مطبوعات- در مطبوعات بخواهند باز به پشتيباني از جنايتكاران و خيانتكاران چيزي بنويسند، اين مطبوعات ما نيست، اين خيانت است. بايد مطبوعات آنچه كه ملت ميخواهند، بنويسند، نه آنچه كه برخلاف مسير ملت است. معالأسف در بعضي از مطبوعات چيزهايي كه برخلاف مسير ملت است و برخلاف آمال جامعه ملت است، منعكس ميشود و ما تاكنون به مسامحه رفتار كردهايم و من اميدوارم كه مطبوعات را خود صاحبان مطبوعات اصلاح كنند».(2)
2. تربيت جامعه
«مطبوعات بايد مثل معلميني باشند كه مملكت را و جوانان را تربيت ميكنند و آرمان ملت را منعكس ميكنند».(3)
«... بايد مجله راه بيندازيد كه وقتي جوانها باز ميكنند، شكل و صورت و عكسهاي مجله و تيترهاي مجله طوري باشد مقابل آنكه پنجاه سال ما را به نابودي كشيد. شما بايد جبران آن خرابي پنجاه سال را بكنيد. پنجاه سال جامعه ما هر مجلهاي را باز كردند و يا گوش به راديو و تلويزيون دادند، همه انحرافي بود. همه براي اين بود كه از جوانها مبادا جوان صحيحي ساخته شود، كه خداوند به داد شما رسيد و مسائل جهش پيدا كرد. اينها دنبال اين هستند كه انقلاب را برگردانند به جاي اولش. هركس مجله ميخواهد بنويسد، بايد مجهز باشد كه اين نسل آينده را تربيت كند. براي نسل آينده فكري بكنيد. اسلام همه نسلها را مكلف ميداند. پيغمبراسلام مكلّف بودند براي همه نسلها. همچنين مكلفيم كه براي نسلهاي آينده كار كنيم. بايد تربيت ما از اولاد، در خانه و دبستان و دبيرستانها باشد».(4)
«اگر مطبوعات متحول بشود- و انشاءالله ميشود و شده است- متحول بشود به يك مراكزي كه بخواهند تقوا را در جامعه منتشر كنند، وقتي جوانها و بچههاي تازهرس ما وارد ميشوند در ميدان فعاليت اجتماعي، بروند دنبال روزنامه، روزنامه مربي باشد. گوش كنند به راديو، راديو مربي باشد. نگاه كنند به تلويزيون، تلويزيون مربي باشد. نگاه كنند به مجلات، مجلات، مجلاتي باشد كه تربيت بكند، اين جوان وقتي كه به هرجا توجه كرد، ديد كه گوش و چشمش پر شده از تربيت، اينطور بار ميآيد. اگر رها بشود، هرزه، بار ميآيد. اگر بكشندش در طرف فساد، ميرود آن طرف، و اگر بكشندش در طرف صلاح، ميآيد اين طرف».(5)
3. انحراف زدايي
«وضع كشور را در گذشته ديديد كه چگونه بود. تمام چيزها درجهت اسلامزدايي بود، خصوصاً مطبوعات كه وضعي داشتند كه اگر مهلت پيدا ميكردند، طول نميكشيد كه همه چيز را ازبين ميبردند، اميدوارم باهمت آقايان همه آن انحرافات ازبين برود.
مطبوعات بايد يك مدرسه سيار باشند تا مردم را از همه مسائل بخصوص مسائل روز آگاه نمايند و به صورتي شايسته از انحرافات جلوگيري كنند و اگر كسي انحرافي ديد، با آرامش در رفع آن بكوشد. به طور كلي، مطبوعات بايد يك بنگاه هدايت باشند؛ يعني به صورتي كه اگر دست مردم بيفتد، مردم هدايت شوند».(6)
4. معرفي درست اسلام واقعي
5. تربيت نيروي انساني مفيد
«آنكه از همه خدمتها بالاتر است، اين است كه نيروي انساني ما را رشد بدهد و اين به عهده مطبوعات است، مجلههاست، راديو- تلويزيون است، سينماهاست، تئاترهاست. اينها ميتوانند نيروي انساني ما را تقويت كنند و تربيت صحيح بكنند و خدمتشان ارزشمند باشد و ميتوانند مثل رژيم سابق باشند كه همه چيز به هم ريخته بود و همه چيز در خدمت استعمار بود. آنها خودشان هم نميدانستند. خيليها خودشان نميدانستند، نميدانست كه اين عكسي كه از اين زن لخت مياندازد، چندتا جوان را آشفته ميكند، ازبين ميبرد. در هر هفتهاي كه مثلاً يك مجلهاي در ميآيد كه در آن ده تا عكس كذاست، اين چند نفر از جوانهاي ما را ازدست ما ميگيرد. يا خودشان هم متوجه نبودند يا خودشان هم از آنها بودند، ما چه ميدانيم. اگر خودتان را متحول كرديد، كشورتان را هم ميتوانيد نجات دهيد. اگر به همان حال باشيد و اسمتان را عوض كرديد، با اسم نميتواند يك كشوري اداره بشود. با لفظ، با لفظ جمهوري اسلام، با رأي به جمهوري اسلام، نميتواند يك مملكتي اسلامي بشود. مملكت اسلامي محتوايش بايد اسلامي باشد. شما هم كه مجله مينويسيد، ميتوانيد خدمت كنيد، جوانها را برومند كنيد با مقالاتتان، مقالات صحيحتان. دنبال اين باشيد كه از نويسندههاي متعهد اسلاميِ انساني نيرو بگيريد، مقالات صحيح بنويسيد، درد و دوايش را بنويسيد، همه چيز را انتقاد كنيد».(8)
6. انتقاد به جاي تخريب
«مسئله ديگر راجع به انتقاد، البته روزنامهها بايد مسائلي كه پيش ميآيد را نظر كنند، يك وقت انتقاد است؛ يعني انتقاد سالم است، اين مفيد است. يك وقت انتقام است، نه انتقاد. اين نبايد باشد. اين با موازين جور در نميآيد. انسان چون با يكي خوب نيست، در مطبوعات او را بكوبد، كار درستي نيست. اما اگر كسي خلاف كرده است، بايد او را نصيحت كرد، پردهدري نباشد، ولي انتقاد خوب است. بايد در اين امور خيلي ملاحظه بفرماييد تا مطبوعات مركزي باشد براي استفاده عموم، و اينكه مردم بفهمند بايد چه بكنند و بايد چه بشود».(9)
«شكي نيست كه دخالتهاي غيرصحيح بعضي از اشخاص كه به صورت روحاني درآمدهاند و اشخاص غير روحاني كه خود را بدون هيچگونه صلاحيتي در امور كشوري وارد كردهاند، زياد هستند. بايد مراجع صلاحيتدار از اينگونه اعمال شديداً جلوگيري كنند و بايد نويسندگان وگويندگان ذيصلاحيت، در رفع آنها با نصايح برادرانه و انتقاد سالم بكوشند، لكن نه به طور انتقامجويي و از روي عقدههاي دروني و چهره جمهورياسلامي را واژگونه كردن كه خود گناهي بزرگ است، كه اينگونه برخوردها نه تنها علاوه بر آنكه تأثير درستي ندارد، داراي عكسالعمل نيز ميباشد. معالأسف بعضي از نويسندگان و گويندگان به جاي انتقاد سالم و هدايت مفيد، با انتقاد كينهتوزانه ميخواهند افراد جامعه را به جمهورياسلامي بدبين كنند. اينان به جاي انتقاد سازنده، به فحاشي پرداخته و به جاي نهيازمنكر، خود مرتكب منكر ميشوند. خداوند آنان را هدايت فرمايد!».(10)
7. تشويق اشخاص فعّال و مبتكر
8. آموزش راه و روش زندگي شرافتمندانه
9. صرفهجويي در وقت و بيتالمال
پينوشت ها :
1. همان، ص535.
2. همان، ص323.
3. همان، ص323.
4. همان، ج14، ص500.
5. همان، ج13، 158..
6. همان، ج18، ص16.
7. همان، ص364.
8. همان، ج8، ص498 و499.
9. همان، ج19، ص362.
10. همان، ج14، ص76.
11. همان، ج19، ص361.
12. همان، ص159.
13. همان، ص375.
/ن