10. اصلاح اخلاق جامعه
«نشریه، بسیار خوب است. درصورتیکه محتوای آن محتوای آموزنده باشد و دستاندرکاران آن متعهد باشند، این نشریه رأس همه امور میشود. انسان اگر انصاف داشته باشد، باید به خاطر مردمی که قلمها را برای اینها آزاد گذاشتهاند، از قلم و قدمش استفاده کند و دیانت هم اقتضای همین را میکند. ما باید نشریاتمان مفید باشد و اخلاق جامعه را اصلاح کنید».(1)
11. کوشش در حفظ آرامش کشور
«ما الآن در ایران احتیاج به آرامش داریم. اگر ما بخواهیم که این نهضت پیروز بشود، باید ما آرامش این مملکت را حفظ بکنیم. باید همه قشرها متوجه باشند که آرامش را حفظ کنند. ... تلویزیون باید ارشاد بکند. رادیو باید ارشاد بکند. روزنامهها باید ارشاد بکنند، روزنامهها نباید یک چیزهایی را که موجب تهییج مردم است و موجب انحراف مردم است، در آنجا بنویسند. رادیو نباید این کار را بکند، باید ارشاد بکند. و در عینحال مردم را متوجه به این بکنند که ما دشمن داریم و دشمن دنبال این است که تشنج پیدا بشود. باید از تشنجها جلوگیری کرد و باید آن اشخاص منحرف را ارشاد کرد و اگر ارشاد نشدند، آنها را منزوی کرد، بیاعتنایی کرد به آنها. هر دفعهای که شما یکطوری بکنید که باشدت رفتار کنید، آنها مظلومیت به خودشان میدهند و برای ما ضرر دارد. باید هم مسائل را گفت و هم آرامش را حفظ کرد، هم مطالب را مردم بدانند، گویندگان باید بگویند و هم آرامش را باید حفظ بکنند».(2)
12. پرهیز از تضعیف ارکان و نهادهای نظام اسلامی
قوام نظام اسلامی بر پایه نهادها و ارکان متعدد مانند قوه قضائیه، مقننه، مجریه، شورای نگهبان و... است؛ به گونهای که تضعیف هریک از آنها موجب تزلزل پایههای آن نظام مقدس خواهد شد. از باب مثال، دستگاه قضایی در هر جامعهای، عهدهدار برخورد با خاطیان و منحرفان است تا آنان را مجبور به همنوایی با کل نظام کند. تضعیف این دستگاه به هر شکل که باشد، موجب حاکمیت طاغوت مسلکان، دگراندیشان، عدالت گریزان و مفسدان بر جامعه خواهد شد. از اینرو، امامخمینی(ره) از هرگونه تضعیف این قوه، نهی میکند و درباره شکایت از قاضی و یا دادگاه خاصی، از رسانهای کردن آن هشدار میدهد و میفرماید:
«قوه قضائیه، که ملجأ و پناهگاه مردم ستمدیده است، قوهای است مستقل و هیچ مقامی حق دخالت در آن را ندارد و اگر کسانی پیدا شوند که ندانسته در امور قضایی دخالت میکنند، باید بدانند که برخلاف دستورات شرعیه و نظام جمهوریاسلامی عمل کردهاند. و اگر دانسته تخلف میکنند، مستحقق عقاب و تعقیباند... . مجلات و روزنامهها و رسانههای گروهی توجه داشته باشند که تضعیف قوه قضائیه برخلاف موازین اسلامی است و از پخش چیزهایی که موجب تضعیف یا توهین مقام قضاست، احتراز کنند. این کشور اسلامی است و باید هر امری موافق با موازین اسلامی باشد.شکایت از قاضی یا دادگاه باید به حسب مقررات شرعی باشد و شاکی هرکس هست حق ندارد در مطبوعات یا رسانههای گروهی یا در مجامع عمومی طرح دعوا کند و علیه قوه قضائیه جوسازی نماید».(3)
ایشان درباره پرهیز از تضعیف قوای مسلح نیز میفرماید:
«انصاف نیست که جوانان عزیز اسلام از ارتش و سپاه و ژاندارمری و بسیج و شهربانی گرفته... در سراسر کشور در خدمت اسلام و مسلمین خون خود را نثار و جان خود را فدا کنند، ما در کناری بنشینیم و با قلمها و زبانهای خود، قلب نورانی آنان را آزار دهیم».(4)
13. بررسی دقیق مقالات و چاپ عکسها
«مقالاتی که نوشته میشود... این مقالات را بادقت در یک شورایی که خودتان تأسیس میکنید، مطالعه کنید. ممکن است یک وقت یک مقالهای ابتدایش خیلی هم دلچسب باشد و برای شما خوب باشد، لکن در خلالش یک وقت مسائلی طرح شود که برخلاف مسیر خود شماست. مقالات هم باید به طور دقت، یک نفر نه، یک شورایی باشد، یک جمعیتی باشد که این مقالات را درست تحت نظر بگیرد و بعد از این که دیدید در همین راه است و همین مسیر است، آن وقت در مجله آن مقاله را منعکس کنید. همینطور راجع به عکسهایی اگر در آن هست».(5)
14. مقالات اصلاحی و نوع تیترها
«مقالاتی که مینویسید، اصلاحی باشد. اخباری که مینویسید، تیترهایی هست، مردم اینها را در روزنامه میبینند و میفهمند که این تیتر از کجا پیدا شده است و برای چه مقصدی این تیتر را گذاشتهاند و گاهی هم آدم میبیند مسئله اینطور نبوده است، تیترش یک جور است و مسئلهاش یک جور دیگر. مردم این تیترها را نگاه میکنند و میفهمند که چه فسادی و یا چه صلاحی واقع شده است.
باید توجه کنید که روزنامهای تیترش چیزی نباشد که محتوایش آنطور نباشد، نه بهآن تندی که در تیتر است و نه به آن عظمت، این غش است. درست مثل کاسبی که روی متاعش چیز خوب میریزد و آخرش فاسد است و این حرام است و اگر تیتر با محتوا نخواند، غش است که شما با قلمهایتان میکنید. باید توجه کنید و شک نکنید ما روز محاسبه داریم. از همه چیزها محاسبه میشود. آن روز، خود انسان، قلمها، دستها، چشمها شهادت میدهند. دیر یا زود، چیزی نیست، ولی چنین روزی هست».
15. پرهیز از مطالب تکراری و طولانی
«مسئله دیگر، عمده این است که تکرار نباشد. به عقیده من این سه روزنامه باهم تفاهم کنند و مسائل را مختصرتر بنویسند، مفیدتر و کمتر بنویسند، طولانی و تکراری نباشد. مردم وقتی میخوانند، استفاده کنند، احساس کنند مطلبی است. اینکه بگویند من هر روز به کی، چی گفتم! این تکراری است. آخر هر روز من یک مسئلهای را میگویم، و هی تکرار میکنند که: فلانی چه گفت. این چه فایدهای دارد. اما در هر گوشه ی کشور اگر اتفاقی افتاده باشد، این خبر است و اخبار را برای مردم گفتن مفید است».
16. پرهیز از عکسهای مهیج
«مطبوعات، سینما، تلویزیون، رادیو، مجلهها، همة اینها برای خدمت به یک کشور است. اینها باید در خدمت باشند، نه اینکه هرکس پا شود و یک مجلهای درست کند و هرچه دلش بخواهد، در آن باشد و هر عکسی بهتر مشتری داشته باشد، توی آن بیندازد. عکسهای مهیج، عکسهای مهوع در آن بیندازد که مشتریهایش زیاد بشود. آنوقت اسمش مطبوعات است و- عرض میکنم- صاحب قلم است و آزادی هم میخواهد!
باید دید تو چه میکنی، چه خدمتی داری به این مملکت میکنی، با قلمت داری چه میکنی؟ با قلمت بچههای ما را داری به باد فنا میدهی یا تربیت میکنی؟»(6)
17. پرهیز از مسائل تفرقهانگیز
«مطبوعات باید مسائلی را که مضر به وحدت جامعه و مضر به آن انگیزهای است که جامعه برای آن قیام کرده است و درحقیقت مضر برای اسلام است، از او احتراز کنند».(7)
18. بهرهگیری از نیروهای متعهد
«از مسائل مهم کسانی است که بخواهند خدمتی بکنند، مجلهای بیرون بدهند یا روزنامهای بنویسند. اولین مسئله آنها این است که افراد انتخاب کنند، اولین مسئله آنها انتخاب افراد است؛ چون افراد اگر چنانچه اشخاصی منحرف باشند، بدون اینکه شما توجه داشته باشید، یک وقت متوجه میشوید که انحراف پیدا شده است؛ چون اشخاصاند که میتوانند انسان را به دامان آمریکا و یا به دامان شوروی بکشانند.
ملتی که برای اینکه از زیر این سلطهها خارج شود، آنقدر مجاهده کرده است، آنقدر جوان داده است، آنقدر زحمت کشیده است، یکوقت میبینید راه مجله، راه مطبوعات، راه رایو تلویزیون، نطقها و همه آن چیزهایی که الآن هست، به واسطه ورود اشخاصی که خلاف آن چیزی که مسیر ملت است، عمل میکنند، منحرف شده و شما بعداً متوجه آن میشوید. این از مسائل مهمی است که توجه به او لازم است و اغماض از آن جایز نیست».(8)
19. ارزیابی سوابق و افکار اشخاص
«اشخاصی که اداره میکنند یک جایی را، باید از اول ارزیابی شود که این اشخاص چکاره بودهاند، سوابقشان چیست و تحصیلاتشان در کجا بوده، چه رویهای در تحصیلات داشتهاند و بعد از انقلاب چه وضعیتی داشتهاند، قبلاً چه وضعیتی داشتهاند، افکارشان قبلاً چه بوده؟!
اگر کسی افکارش منحرف بوده و حالا بیاید ادعا بکند که من برگشتهام، ما باید قبول کنیم، اما نباید او را مجلهنویس کنیم. این دو، باهم فرق دارد. بسیاری از اشخاص هستند که میآیند و میگویند ما توبه کردیم. البته توبه آنها قبول است، لکن نمیشود آنها را سرکاری گذاشت که آن کار اهمیت دارد؛ برای اینکه ما نمیدانیم این شخص به حسب واقع «توبه» کرده است یا میخواهد با کلمه توبه ما را بازی دهد. ما قبول میکنیم که در جامعه مسلمین مثل سایر مسلمانان با او عمل کنیم، اما نباید رادیو تلویزیون را به دست او بدهیم و یا او را در رادیو- تلویزیون راه دهیم و یا مجلهای که برای تربیت افراد و برای ترویج مسیر اسلامی ملت است، به دست او بدهیم و یا نوشتههایش را به دست او بسپاریم.
ما نباید خوشباور باشیم! خیلی از اشخاص هستند که تمام حرفهایشان حرفهای اسلام است، تمام حرفهایشان حرفهای نهجالبلاغه است، تمام حرفهایشان حرفهای قرآن است، لکن مسیرشان این نیست. اشخاصی هستند که این راه را پیش گرفتند برای اینکه خودشان را در جامعه جا بزنند و آن مقصدی را که دارند، عمل کنند».(9)
پینوشت ها :
1. همان، ج14، ص249.
2. همان، ج12، ص484.
3. همان، ج18، ص339 و340.
4. همان، ج14، ص73.
5. همان، ص61 و62.
6. همان، ج8، ص23.
7. همان، ج13، ص248.
8. همان، ص474.
9. همان، ج13، ص475.
منبع:نشریه فرهنگ کوثر شماره 80
/ن