جهان آرماني
تنفس در دنيايي پر از آسايش و صميميت، امنيت و شادماني، عدالت و مهرباني، آرزويي نيست که انساني آن را نخواهد. ظلم و بي عدالتي، ترس و افسردگي و مسائلي از اين قبيل، که در روزگار ما زندگي را به کام جهانيان تلخ کرده، حداقل اين ويژگي را دارد که اين آرزوي دروني را در ذهن ها زنده نگه دارد، اما آيا وجود چنين جهان آرماني، بدون حاکم و رهبري آرماني، محقق خواهد شد؟
آيين اسلام، اين ديني که پروردگار جهان، براي جهانيان و سعادت آن ها پديد آورده، مژده وقوع جهان آرماني بشر را به وسيله فرمان روايي آرماني و الهي داده که همان مهدي موعود است.
زماني که شب سياه ظلمت به آخر رسيد، درست در همان لحظه، فجر صبح عدالت طلوع و خداوند قدرت مند، مردي الهي را که به جانشيني خويش در زمين کرامت داده، فرمانبردار سراسر عالم مي کند و با تأسيس حکومتي الهي در سراسر جهان، عدالت، معنويت، محبت و عبوديت خالق جهان را فراگير مي سازد.
حضرت مهدي(عج) - اين امير آرماني جهان- کسي است که نور مقدسش، قبل از آفرينش جهان، آفريده شد و او به همراه انوار مقدس معصومين در اطراف عرش، حتي قبل از خلقت فرشتگان، به تسبيح و تقديس خداوند سبحان مي پرداخت.
حضرت مهدي( عج)، کسي است که در کتاب هاي مذهبي گذشتگان، با نام هايي چون صاحب، قيدمو، سروش ايزد، شماخيل، ميزان الحق، قاطع، ويشنو راهنما، پسر انسان، رييس جهان، تسلي دهنده و رها کننده، از آمدنش سخن به ميان آمده و همه چشم انتظار او هستند.
با توجه به پيچيدگي و گستردگي مديريت جهان در عصر ظهور و حکومت حضرت مهدي( عج)، غير از معارفي که در شب قدر به حضرت تقديم مي شود، هر روز از علوم خاص و مخفي به او الهام خواهد شد و حتي سنگ ها و درختان، خبرهاي مورد نيازش را به او مي گويند.
امام مهدي(عج)، دانشمند و عالم بي نظيري است که علاوه بر مسلح بودن به سلاح علوم و معارف الهي، شجاعت و قدرت بي نظيرش، دوستان را مبهوت مي سازد و دشمنان را مي ترساند. اوست که تمام دژها را فتح مي کند و همه موانع و دشمنان را از جلوي راه خويش بر مي دارد و بسياري از مناطق جهان را تصرف مي کند.
به جز ستم گران، حضرت با همه مهربان است و با هر کس به زبان او سخن مي گويد. آن قدر بخشنده است که همه را از مال دنيا بي نياز مي کند. حق مظلومين را از ظالمان مي ستاند، قرض بدهکاران را ادا مي کند. بي جهت نيست که رسول خدا فرمود:« در زمان او کوچک، آرزوي بزرگ سالي و بزرگ سال آرزوي کوچک بودن مي کند تا هرکدام لذت و شيريني زندگي ديگري را بهتر و بيشتر درک کند».
کي آيد آن زمان که در زير سايه ات
گرگ درنده را ز عطوفت شبان کني
دنيا در انتظار قدوم شريف توست
پس کي گذر به مجمع دل خستگان کني
اصلاح عالمي نبود کار هيچ کس
کاري که هيچ کس نتواند، تو آن کني
/ج