روش آيت الله معرفت رحمه الله در «التفسيرالأثري الجامع»(4)
جايگاه نقد حديث در «التفسير الاثري الجامع
نقد حديث را مي توان به دو نوع کلي بررسي سند و نقد محتوا تقسيم کرد که اين دو در عرف امروز به ترتيب به نقد خارجي و نقد داخلي مشهورند.(24)
در «التفسير الاثري الجامع» روايات ذيل آيات دسته بندي شده و براي برخي از آنها هيچ گونه نقدي - نه از جهت سند و نه از جهت محتوا - صورت نگرفته است. بعضي ديگر از جهت سند و بخشي نيز از جهت محتوا و گروهي از هر دو جهت مورد نقد قرار گرفته اند. در ذيل به طور جداگانه به بررسي سندي و محتوايي که بر روايات تفسيري انجام يافته، اشاره مي کنيم و مثال هايي مي آوريم. قابل ذکر است که علامه معرفت (رحمه الله)، اشکال حديث را اغلب با لفظ «قلت» ذيل آن بيان مي کند.
آن را لازم مي داند. با اين همه وي با احتمال صحت سند به توضيح روايت پرداخته و يا آن را به تأويل برده است.
به عنوان مثال ذيل آيه ي 2 سوره ي بقره در تفسير واژه ي «الکتاب» حديثي بدين صورت از عياشي آمده: «سعدان بن سملم از بعض اصحابه از امام صادق (ع) مي گويد: کتاب علي لا ريب فيه. هدي للمتقين.» (همان، 61/2) علامه معرفت (رحمه الله) بعد از بيان حديث مي گويد:
«سعدان بن مسلم موثق نمي باشد و وجود «بعض اصحابه» سبب مجهول بودن سند است، بنابراين سند روايت صحيح نيست.»
و در پايان با احتمال صحت سند، حديث را به تأويل مي برد و مي نويسد:
«شايد منظور کتابي است که حضرت علي (ع) آن را تفسير کرده است؛ زيرا حضرت قرآن ناطق درکنار قرآن صامت هست.» (همان، /62 و براي نمونه بيشتر ر.ک: همان، 378/1 و 105/2 و 234 و 22/6)
آيت الله معرفت (رحمه الله) درباره ي رواياتي که در شأن و فضيلت سوره ها آمده، مي گويد:
«اين احاديث اصلي ندارند و بيشترشان موضوع و ساختگي هستند و نمي شود بدان ها اعتماد نمود. بيشتر متون حديث با توجه به اينکه داراي سند معتبر و بالايي هستند، موهون و ضعيف بوده و متناسب با جايگاه رفيع قرآن نمي باشد.» (همان، 17/2)
وي اين روايات را در ابتداي سوره ي بقره نقل مي کند و شناخت سليم از سقيم آن را برعهده ي خواننده مي گذارد.
بررسي سندي حديث، تنها بخشي از ارزيابي حديث را تشکيل مي دهد. عدم صحت آن مي تواند قرينه اي براي ضعف حديث تلقي شود، اما براي کنار گذاشتن روايت نيازمند دليل محکم تري از نقد متن هستيم. در عين حال ضعف سند مجموعه اي از روايات در يک موضوع مي تواند هشداري باشد به محقق تا با دقت بيشتري در اين دسته از روايات تأمل کند.
1- عرضه بر قرآن
اصلي ترين مورد نقد محتوايي، عرضه ي روايات بر قرآن کريم است. در روايات اين امر بيان شده است. (مجلسي، 80/50) و علماي شيعه و اهل تسنن(26) بدان تصريح نموده اند.
آيت الله معرفت (رحمه الله) همچون ديگر انديشمندان، قرآن را مهم ترين ملاک ارزيابي روايات مي داند و در مقدمه ي «التفسير الاثري الجامع» مي نويسد:
«از آن رو که احاديثي که از گذشتگان به ما رسيده، نقش اساسي در تفسير و فهم معاني قرآن دارند، بايد ديد آيا در طول زمان سلامت و زلالي و خالصي آنها پايدار مانده است؟ اين مطلب توجه دانشمندان اسلامي را به خود جلب کرده و موجب شده است که مرز شناخت احاديث صحيح از ساختگي را مشخص کنند و مهم ترين آن مرزها مطالبي است که پيامبر اکرم (ص) به آن توجه داده که عبارت از «عرضه روايات بر کتاب خدا و آيات محکم آن» است. بر اين اساس، رواياتي که موافق کتاب خدا باشند، حق هستند و آنچه مخالف آنها باشد، باطل است. بايد دانست که کتاب در اينجا کنايه از محکمات دين و بديهيات عقلي است و شامل سنت مستحکم و برهان آشکار عقلي مي شود و در نتيجه هر چه موافق آن است، صحيح و هر آنچه با آن مخالف باشد، ناصحيح است.» (219/1)
وي نسبت به ديگر علما معناي وسيع تري از عرضه بر قرآن در نظر گرفته است، علاوه بر مخالفت، جهت رد حديث، موافقت آن با قرآن را دليل صحت آن برشمرده است. همچنين در اينجا براي «الکتاب» در حديث نبوي معناي وسيعي در
نظر گرفته است و آن را کنايه از محکمات دين و بديهيات عقلي مي داند که شامل سنت مستحکم و برهان آشکار عقلي مي شود. در نتيجه موافق با آن را صحيح و مخالف با آن را ناصحيح پنداشته است.
وي مقصود از مخالفت يا موافقت با قرآن را موافقت يا مخالفت حرفي و لفظي با قرآن نمي داند، بلکه مراد از آن را مخالفت جوهري دانسته که با روح اسلام در همه ي قوانين و احکام آن منافات دارد. و معتقد است دانشمندان ژرف انديش به دليل علمي که به مواضع دين و اسرار شريعت دارند، مي توانند بر آن اشراف يابند. (همان، /225)
به عنوان نمونه در داستان سامري و گوساله، رواياتي آمده که ويژگي هاي «عجل» را بيان مي کند. يکي از آن ويژگي ها سخن گفتن گوساله با مردم است که آيت الله معرفت (رحمه الله) مي گويد: هر آنچه در اين باره آمده، مخالف صريح قرآن است و سپس صفات «عجل» را در آيات مختلف قرآن مي آورد. (طه/88 و 99 و اعراف/148) در نهايت روايات موجود در اين زمينه را علاوه بر مخالفت با عقل رشيد، مخالف با آيات قرآن مي داند. (همان، 82/3-83)
ايشان ذيل آيه ي 142 سوره ي بقره در بحث تحويل قبله، اين حديث را از ابن عباس نقل کرده که: «اولين آيه اي که از قرآن نسخ شد، آيه ي قبله است»، آن گاه مي گويد:
«در قرآن آيه اي به شأن قبله اول نبوده تا نسخ شود، بلکه فقط آيه ناسخ وجود داشته و شايد درتعبير مسامحه شده است.» (همان، 135/4 و نيز ر.ک: 237/3-238)
با توجه به اينکه مهم ترين ملاک آيت الله معرفت (رحمه الله) عرضه ي روايت بر قرآن بوده، از اين نمونه در «التفسير الاثري الجامع» نسبت به ديگر موارد بيشتر است. (ر.ک: 323/4 و 344؛ 559/5؛ 163/6 و 285)
2- عرضه بر سنت
عرضه ي روايات بر حديث معتبر، نکته اي است که پيامبر اکرم (ص) ياران خود را بدان متنبه ساخته اند (27)و ائمه معصومين عليهم السلام نيز بر آن تأکيد کرده اند؛
«از ما سخني را که برخلاف قرآن باشد، نپذيريد؛ چرا که ما چون سخن بگوييم، در موافقت با قرآن و سنت سخن خواهيم گفت. ما از خداوند و رسول گرامي اش حديث مي کنيم. همانا سخن آخرين ما مانند کلام اولين ماست و کلام اولين ما مؤيد کلام آخرين ماست. پس اگر کسي آمد که جز اين بر شما روايت کرد، سخنش را به خودش بازگردانيد.» (مجلسي، 249/2)
بيشترعلما و انديشمندان، عرضه به سنت را دومين ملاک ارزيابي حديث مي دانند. برخي از آنان سنت را به صفتي همچون تواتر يا استفاضه مقيد کرده اند. (سبحاني،/60)
آيت الله معرفت (رحمه الله) در بيان روش خويش در مقدمه ي «التفسير الاثري الجامع»، عرضه ي روايات تفسيري به سنت را بيان نموده و در تفسير از آن بهره برده است. از جمله مواردي که جهت نقد حديث آن را با سنت رد کرده، مي توان به روايتي اشاره کرد که در بحث «متعة في الحج» آمده که عمر متعه در ايام حج را رد مي کند (التفسير الاثري الجامع، 152/5) و علامه معرفت (رحمه الله) با بيان روايتي از پيامبر اکرم (ص) مبني بر اينکه متعه در انجام حج اتفاق مي افتد، از انکار عمر بعد از تأکيد بليغ حضرت تعجب مي کند و به جهت عدم همخواني با روايت پيامبر اکرم (ص) کنار گذاشته مي شود. (همان، /153 و براي نمونه بيشتر ر.ک: 65/5؛ 26/6 و 115)
3- تعارض با عقل
يکي از راه هاي شناخت سره از ناسره ي احاديث، مخالفت با سنجش عقلي است که عموم پژوهشگران و محققان اسلامي در ميان اهل سنت و شيعه آن را معتبر مي شمارند. علامه طباطبايي (رحمه الله) (طباطبايي، 339/13) و آقاي سبحاني (سبحاني، /64-65) از شيعه، مخالفت روايت با عقل را دليلي براي عدم پذيرش آن دانسته اند. همچنين صبحي صالح (صبحي صالح، /265) و ادلبي (ادلبي، /305) از اهل تسنن آن را از ملاک هاي ارزيابي حديث مي دانند.
آيت الله معرفت (رحمه الله) در مقدمه ي «التفسير الاثري الجامع»، روايتي از پيامبر اکرم (ص) نقل مي کند که: «اذا اتاکم عني حديث فاعرضوه علي کتاب الله و حجة عقولکم». بدين
معنا که رسول خدا (ص) عقل را در کنار کتاب خدا، معياري جهت تشخيص سليم از سقيم قرار داده است. (التفسير الاثري الجامع، 225/1)
علامه معرفت ذيل برخي روايات که در باب چگونگي نزول «بسمله» آمده، مي گويد:
«مي دانيم ازهمان آغاز نزول و با آيات آغازين، «بسم الله الرحمن الرحيم» نيز نازل شده است و اين روايات ساختگي هستند و هيچ عقل سليمي نمي پذيرد که بسمله بدين گونه نازل شده باشد.» (همان، /356)
ذيل آيه ي 229 سوره ي بقره: - (الطلاق مرتان...)- روايتي از امام صادق (ع) آمده که از حضرت درباره ي مردي که همسرش را در يک مجلس سه بار طلاق داده، سؤال مي شود و حضرت در پاسخ به او مي فرمايد: «من آن را دوست نمي دانم؛ اما پدرم (امام باقر (ع)) آن را يک بار حساب مي کند!»
مفسر محترم در نقد آن چنين مي نويسد:
«با چشم پوشي از ضعف سند، چنين چيزي غيرمعقول است، زيرا ائمه معصوم عليهم السلام نور واحدي هستند که سخن اولين آنها همان کلام آخرينشان است.» (همان، 21/6-22. براي نمونه ديگر ن.ک: 271/4 و 559/5)
اين سه مورد، ملاک هاي اصلي علامه معرفت (رحمه الله) است که در ارزيابي حديث در مقدمه ي «التفسير الاثري الجامع» بدان تصريح نموده است.
1. قبل از ذکر روايات مربوط به هر آيه، بخش هايي از آيات تعيين گرديده، از اين رو اطلاع از روايات مربوط به هر آيه آسان است و از طريق فهرست کاملي که در ابتداي تفسير آمده، مي توان به راحتي به مطالب تفسيري دست يافت.
2. دسته بندي روايات از نظر مضمون و محتوا در يک موضوع از ديگر مزاياي اين تفسير است.
3. در اين تفسير هنگام نقل روايت يا کلام تابعي و صحابه، نام منبع آن ذکر شده و از اين رو دسترسي به مصادر آن آسان است.
4. در اين تفسير علاوه بر روايات شيعي، به ديگر روايات نيز توجه شده و حتي سخنان صحابه و تابعين آورده شده است. آيت الله معرفت (رحمه الله) با استفاده از احاديث و اقوال مفسران فريقين در کنار هم، با نقدي منصفانه ذيل برخي از آنها، رويکردي جديد در تفسير شکل داده است و اين امر زمينه ساز وحدت بين شيعه و اهل تسنن و استفاده ي همگان از احاديث اهل بيت عليهم السلام و پي بردن به نقاط قوت روايات فريقين و رفع نقاط ابهام و ضعف آنها مي شود.
و با توجه به اين مطلب که هدف از نگارش تفسيري اثري در قرن پانزده هجري، نقد، بررسي و تمحيص روايات تفسيري بوده، به نظر نگارنده، مفسر محترم به اين منظور توجه زيادي ننموده؛ زيرا در بيشتر موارد تنها روايات آمده و هيچ گونه توضيحي درباره ي آن بيان نشده است. خواننده ي اين تفسير تکليف اين روايات را نمي داند که آيا مورد پذيرش مفسر بوده يا تشخيص صحت و عدم صحت آن به خواننده واگذار شده است؟
همچنين فقدان نتيجه گيري بعد از نقل و نقد و بررسي روايات احساس مي شود، چون تفسير بنا بر گفته ي مفسر فقط نقل روايات نيست، از اين رو جمع بندي مطالب روايات نيز لازم مي آيد.
با مطالعه ي «التفسير الاثري الجامع»، روشن مي گردد که روش غالب تفسير، نقلي بوده و مفسر نقل معتبر را قرآن کريم، روايات پيامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار عليهم السلام، سخنان صحابه و تابعين - در صورت صحت محتوا و سند آنها - مي داند و نص معتبر خويش را مرجعي موثق جهت فهم معناي آيات قرآن به شمار مي آورد.
با توجه به اهداف سه گانه ي مفسر (گردآوري و جمع آوري روايات تفسيري در يک مجموعه، نقد و بررسي عالمانه و منصفانه روايات و نشر فرهنگ اهل
بيت عليهم السلام) به نظر مي رسد مفسر محترم به هدف اول و سوم نسبت به هدف دوم تا حد زيادي دست يافته است.
پي نوشت ها:
1. همچون آيت الله علي اکبر نائيني (رحمه الله)، آيت الله شيخ هادي طهراني (رحمه الله)، آيت الله سيد محسن حکيم (رحمه الله)، آيت الله العظمي سيد ابوالقاسم خوئي (رحمه الله)، آيت الله ميرزا محمدباقر زنجاني (رحمه الله)، آيت الله شيخ حسين حلي (رحمه الله) و امام خميني (رحمه الله).
2. مفسر در اين بخش خواننده را به کتاب «التفسير و المفسرون» ارجاع داده و پس از اشاره به معناي لغوي و اصطلاحي تفسير و تأويل، رواياتي در باب ظاهر و باطن قرآن ذکر نموده است.
3. مفسر در ابتداي اين بخش، آفات تفاسير نقلي و اجتهادي را بيان کرده است. وي اهم مواضع آفت در تفاسير اثري را وجود اسرائيليات و جعل احاديث دانسته و اهم آفات تفاسيراجتهادي را احتمال تفسير به رأي و تحميل رأي شخصي به قرآن مي داند. (ج1، ص129)
4. در اين قسمت، مفسر شيوه ي کار خود را بيان نموده و چند نمونه از عرضه ي روايت بر قرآن را ذکر کرده است.
5. هر چند به تناسب در برخي موارد به تفسير موضوعي آيات نيز پرداخته است.
6. از هر کدام نمونه اي بيان شد. خواننده ي محترم مي تواند براي مشاهده ي ليست کامل اين منابع، به بخش فهرست منابع «التفسير الاثري الجامع»، انتهاي جلد 1 مراجعه نمايد.
7.ر.ک: التفسير الاثري الجامع، 90/5و299، 34/4-36 و 124، 188/6-189 و 62/2.
8. قابل ذکر است که مفسير محترم روايات ائمه عليهم السلام را زيرمجموعه ي روايات صحابه و تابعان مي داند، اما از آنجا که رويه ي ايشان در تفسير، ذکر جداگانه ي اين روايات از سخنان صحابه و تابعان است، ما نيز اين موضوع را در اين بخش متذکر مي شويم.
9. براي مطالعه ي بيشتر ن.ک: التفسير الاثري الجامع، 299/2، 529/6 و 64 و 31، 148/4 و 196، 340/5 و 268 و 259.
10. البته روايات منقول از امام علي عليه السلام را در بخش قرآن به سنت ذکر نموديم.
11. از اين نمونه ها در «التفسير الاثري الجامع» فراوان يافت مي شود، بدين معنا که بيان سخنان صحابي را مي توان در ذيل بيشتر آيات مشاهده کرد. ر.ک: 371/4 و 402، 302/5 و 366، 75/3 و 77، 125/6 و 178 و 258.
12. براي نمونه: ر.ک: التفسير الاثري الجامع، 85/3 و 99 و 147، 500/2 و 516.
13. نگارنده تا بدانجا که در کتاب علوم قرآني و تفسير ايشان جستجو نموده، نظري از وي در اين باره نيافته است.
14.براي نمونه ر.ک: 62/2، 68، 124، 149، 224و433؛ 52/3، 101، 207، 208، 224 و 228؛ 15/4، 216، 237، 347، 394، 416 و 516؛ 63/5، 64 و 455؛ 267/6، 269، 311، 335-339 و 383.
15. براي ديدن نمونه ر.ک: التفسير الاثري الجامع، 374/4 و 409، 543/3، 521/2، 280/5، 37/6.
16. وي در کتاب «التفسير و المفسرون» نيز به اين مطلب اشاره نموده است (ج2، ص375).
17. تفسير ترتيبي و موضوعي تمايزي است که نزد عده اي رايج است. اين اصطلاح را شلتوت به کار برده (من هدي القرآن، ص322-323) و شهيد صدر آن را به ترتيب «روش تجزيه اي» و «روش توحيدي» در تفسير ناميده است. (المدرسة القرآنية، ص8-12)
18. (فاصدع بما تؤمر) (حجر/94).
19. (و أنذر عشيرتک الأقربين) (شعراء/214).
20. بخشي در الاتقان و کتاب لباب النقول في اسباب النزول.
21. در البرهان.
22. در مناهل العرفان.
23. نمونه هايي در بخش رويکرد آيت الله معرفت (رحمه الله) به روايات تفسيري ذيل مبحث بيان اسباب نزول بيان شد.
24. تعبير نقد داخلي و خارجي از اصطلاحاتي است که در نقد ادبي به کار مي رفته و به مباحث اصولي جديد راه يافته است. ن.ک: الرافد في علم الاصول، ج1، ص12.
25. براي تعريف انواع حديث ر.ک: مقباس الهدايه في علم الدرايه، ج1، ص 390-255.
26. جعفر سبحاني، الحديث النبوي بين الرواية و الدراية، ص54 و جوادي آملي، تفسير تسنيم، ج1، ص 137-138 (از علماي شيعه) و عزم الله دميني، مقاييس نقد متون السنة، ص 117 (از علماي اهل سنت).
27. در بيشتر احاديثي که در آن عرضه بر قرآن آمده، عرضه بر سنت نيز بر آن عطف شده است.
منابع و مآخذ:
1. قرآن کريم.
2. ادلبي، صلاح الدين؛ منهج نقد المتن عند علماء الحديث النبوي، بيروت، دارالآفاق الجديد، 1403ق.
3. بابايي، علي اکبر و همکاران؛ روش شناسي تفسير قرآن، تهران، انتشارات سمت، 1379ش.
4. جوادي آملي، عبدالله؛ تفسير تسنيم، بي جا، نشر اسراء، 1378ش.
5. الدميني، عزم الله؛ مقاييس نقد متون السنة، رياض، 1404ق.
6. راميار، محمود؛ تاريخ قرآن، تهران، اميرکبير، 1379ش.
7. زرقاني، محمد عبدالعظيم؛ اسباب النزول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1991م.
8. سبحاني، جعفر؛ الحديث النبوي بين الرواية و الدراية، بيروت، مؤسسة الاعلمي، 1405ق.
9. سيستاني، سيد علي؛ الرافد في علم الاصول (محاضرات)، قم، نشر مکتبة سيستاني، بي تا.
10. شلتوت، محمود؛ من هدي القرآن، قاهره، دارالکتب لطباعة و النشر، بي تا.
11. صالح، صبحي، علم الحديث و مصطلحة، چاپ نهم، بيروت، دارالعلم للملايين، 1978م.
12. صدر، محمدباقر؛ المدرسة القرآنية، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات، بي تا.
13. طباطبايي، سيد محمدحسين؛ الميزان في تفسير القرآن، قم، منشورات جامعة المدرسين في الحوزه العلميه، 1395ق.
14. مامقاني، عبدالله؛ مقباس الهداية في العلم الدراية، بي جا، مؤسسه آل البيت لاحياء التراث، 1411ق.
15. مجلسي، محمدباقر؛ بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1404ق.
16. مجلسي، محمدباقر؛ تفسير و مفسران، چاپ دوم، قم، مؤسسه فرهنگي تمهيد، 1385ش.
17. ــــــــــ؛ التمهيد في علوم القرآن، قم، مرکز مديريت حوزه علميه، 1415ق.
18. ـــــــ؛آفتاب معرفت (ويژه نامه چهلمين روز ارتحال فقيه فرزانه، استاد علوم قرآني، مفسر بزرگ آيت الله علامه حاج شيخ ميرزا محمدهادي معرفت «1»)، قم، مؤسسه فرهنگي التمهيد، 1385ش.
19. ـــــــ؛التفسيرالاثري الجامع، قم، مؤسسه التمهيد و المجمع العالمي للتقريب بين المذاهب الاسلامية، 1383ش.
20.ـــــــ؛ علوم قرآني، چاپ سوم، قم، انتشارات سمت و التمهيد، 1385ش.
21. ـــــ؛ مجموعه مقالات، معرفت قرآني، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1-5 ج. 1387ش.
22. ـــــ؛ «نسخ در قرآن در تازه ترين ديدگاه ها»، فصلنامه بينات، شماره 44، سال يازدهم، 1383ش، ص 107-99.
/م
در «التفسير الاثري الجامع» روايات ذيل آيات دسته بندي شده و براي برخي از آنها هيچ گونه نقدي - نه از جهت سند و نه از جهت محتوا - صورت نگرفته است. بعضي ديگر از جهت سند و بخشي نيز از جهت محتوا و گروهي از هر دو جهت مورد نقد قرار گرفته اند. در ذيل به طور جداگانه به بررسي سندي و محتوايي که بر روايات تفسيري انجام يافته، اشاره مي کنيم و مثال هايي مي آوريم. قابل ذکر است که علامه معرفت (رحمه الله)، اشکال حديث را اغلب با لفظ «قلت» ذيل آن بيان مي کند.
الف) نقد سند
آن را لازم مي داند. با اين همه وي با احتمال صحت سند به توضيح روايت پرداخته و يا آن را به تأويل برده است.
به عنوان مثال ذيل آيه ي 2 سوره ي بقره در تفسير واژه ي «الکتاب» حديثي بدين صورت از عياشي آمده: «سعدان بن سملم از بعض اصحابه از امام صادق (ع) مي گويد: کتاب علي لا ريب فيه. هدي للمتقين.» (همان، 61/2) علامه معرفت (رحمه الله) بعد از بيان حديث مي گويد:
«سعدان بن مسلم موثق نمي باشد و وجود «بعض اصحابه» سبب مجهول بودن سند است، بنابراين سند روايت صحيح نيست.»
و در پايان با احتمال صحت سند، حديث را به تأويل مي برد و مي نويسد:
«شايد منظور کتابي است که حضرت علي (ع) آن را تفسير کرده است؛ زيرا حضرت قرآن ناطق درکنار قرآن صامت هست.» (همان، /62 و براي نمونه بيشتر ر.ک: همان، 378/1 و 105/2 و 234 و 22/6)
آيت الله معرفت (رحمه الله) درباره ي رواياتي که در شأن و فضيلت سوره ها آمده، مي گويد:
«اين احاديث اصلي ندارند و بيشترشان موضوع و ساختگي هستند و نمي شود بدان ها اعتماد نمود. بيشتر متون حديث با توجه به اينکه داراي سند معتبر و بالايي هستند، موهون و ضعيف بوده و متناسب با جايگاه رفيع قرآن نمي باشد.» (همان، 17/2)
وي اين روايات را در ابتداي سوره ي بقره نقل مي کند و شناخت سليم از سقيم آن را برعهده ي خواننده مي گذارد.
بررسي سندي حديث، تنها بخشي از ارزيابي حديث را تشکيل مي دهد. عدم صحت آن مي تواند قرينه اي براي ضعف حديث تلقي شود، اما براي کنار گذاشتن روايت نيازمند دليل محکم تري از نقد متن هستيم. در عين حال ضعف سند مجموعه اي از روايات در يک موضوع مي تواند هشداري باشد به محقق تا با دقت بيشتري در اين دسته از روايات تأمل کند.
ب)نقد محتوا
1- عرضه بر قرآن
اصلي ترين مورد نقد محتوايي، عرضه ي روايات بر قرآن کريم است. در روايات اين امر بيان شده است. (مجلسي، 80/50) و علماي شيعه و اهل تسنن(26) بدان تصريح نموده اند.
آيت الله معرفت (رحمه الله) همچون ديگر انديشمندان، قرآن را مهم ترين ملاک ارزيابي روايات مي داند و در مقدمه ي «التفسير الاثري الجامع» مي نويسد:
«از آن رو که احاديثي که از گذشتگان به ما رسيده، نقش اساسي در تفسير و فهم معاني قرآن دارند، بايد ديد آيا در طول زمان سلامت و زلالي و خالصي آنها پايدار مانده است؟ اين مطلب توجه دانشمندان اسلامي را به خود جلب کرده و موجب شده است که مرز شناخت احاديث صحيح از ساختگي را مشخص کنند و مهم ترين آن مرزها مطالبي است که پيامبر اکرم (ص) به آن توجه داده که عبارت از «عرضه روايات بر کتاب خدا و آيات محکم آن» است. بر اين اساس، رواياتي که موافق کتاب خدا باشند، حق هستند و آنچه مخالف آنها باشد، باطل است. بايد دانست که کتاب در اينجا کنايه از محکمات دين و بديهيات عقلي است و شامل سنت مستحکم و برهان آشکار عقلي مي شود و در نتيجه هر چه موافق آن است، صحيح و هر آنچه با آن مخالف باشد، ناصحيح است.» (219/1)
وي نسبت به ديگر علما معناي وسيع تري از عرضه بر قرآن در نظر گرفته است، علاوه بر مخالفت، جهت رد حديث، موافقت آن با قرآن را دليل صحت آن برشمرده است. همچنين در اينجا براي «الکتاب» در حديث نبوي معناي وسيعي در
نظر گرفته است و آن را کنايه از محکمات دين و بديهيات عقلي مي داند که شامل سنت مستحکم و برهان آشکار عقلي مي شود. در نتيجه موافق با آن را صحيح و مخالف با آن را ناصحيح پنداشته است.
وي مقصود از مخالفت يا موافقت با قرآن را موافقت يا مخالفت حرفي و لفظي با قرآن نمي داند، بلکه مراد از آن را مخالفت جوهري دانسته که با روح اسلام در همه ي قوانين و احکام آن منافات دارد. و معتقد است دانشمندان ژرف انديش به دليل علمي که به مواضع دين و اسرار شريعت دارند، مي توانند بر آن اشراف يابند. (همان، /225)
به عنوان نمونه در داستان سامري و گوساله، رواياتي آمده که ويژگي هاي «عجل» را بيان مي کند. يکي از آن ويژگي ها سخن گفتن گوساله با مردم است که آيت الله معرفت (رحمه الله) مي گويد: هر آنچه در اين باره آمده، مخالف صريح قرآن است و سپس صفات «عجل» را در آيات مختلف قرآن مي آورد. (طه/88 و 99 و اعراف/148) در نهايت روايات موجود در اين زمينه را علاوه بر مخالفت با عقل رشيد، مخالف با آيات قرآن مي داند. (همان، 82/3-83)
ايشان ذيل آيه ي 142 سوره ي بقره در بحث تحويل قبله، اين حديث را از ابن عباس نقل کرده که: «اولين آيه اي که از قرآن نسخ شد، آيه ي قبله است»، آن گاه مي گويد:
«در قرآن آيه اي به شأن قبله اول نبوده تا نسخ شود، بلکه فقط آيه ناسخ وجود داشته و شايد درتعبير مسامحه شده است.» (همان، 135/4 و نيز ر.ک: 237/3-238)
با توجه به اينکه مهم ترين ملاک آيت الله معرفت (رحمه الله) عرضه ي روايت بر قرآن بوده، از اين نمونه در «التفسير الاثري الجامع» نسبت به ديگر موارد بيشتر است. (ر.ک: 323/4 و 344؛ 559/5؛ 163/6 و 285)
2- عرضه بر سنت
عرضه ي روايات بر حديث معتبر، نکته اي است که پيامبر اکرم (ص) ياران خود را بدان متنبه ساخته اند (27)و ائمه معصومين عليهم السلام نيز بر آن تأکيد کرده اند؛
«از ما سخني را که برخلاف قرآن باشد، نپذيريد؛ چرا که ما چون سخن بگوييم، در موافقت با قرآن و سنت سخن خواهيم گفت. ما از خداوند و رسول گرامي اش حديث مي کنيم. همانا سخن آخرين ما مانند کلام اولين ماست و کلام اولين ما مؤيد کلام آخرين ماست. پس اگر کسي آمد که جز اين بر شما روايت کرد، سخنش را به خودش بازگردانيد.» (مجلسي، 249/2)
بيشترعلما و انديشمندان، عرضه به سنت را دومين ملاک ارزيابي حديث مي دانند. برخي از آنان سنت را به صفتي همچون تواتر يا استفاضه مقيد کرده اند. (سبحاني،/60)
آيت الله معرفت (رحمه الله) در بيان روش خويش در مقدمه ي «التفسير الاثري الجامع»، عرضه ي روايات تفسيري به سنت را بيان نموده و در تفسير از آن بهره برده است. از جمله مواردي که جهت نقد حديث آن را با سنت رد کرده، مي توان به روايتي اشاره کرد که در بحث «متعة في الحج» آمده که عمر متعه در ايام حج را رد مي کند (التفسير الاثري الجامع، 152/5) و علامه معرفت (رحمه الله) با بيان روايتي از پيامبر اکرم (ص) مبني بر اينکه متعه در انجام حج اتفاق مي افتد، از انکار عمر بعد از تأکيد بليغ حضرت تعجب مي کند و به جهت عدم همخواني با روايت پيامبر اکرم (ص) کنار گذاشته مي شود. (همان، /153 و براي نمونه بيشتر ر.ک: 65/5؛ 26/6 و 115)
3- تعارض با عقل
يکي از راه هاي شناخت سره از ناسره ي احاديث، مخالفت با سنجش عقلي است که عموم پژوهشگران و محققان اسلامي در ميان اهل سنت و شيعه آن را معتبر مي شمارند. علامه طباطبايي (رحمه الله) (طباطبايي، 339/13) و آقاي سبحاني (سبحاني، /64-65) از شيعه، مخالفت روايت با عقل را دليلي براي عدم پذيرش آن دانسته اند. همچنين صبحي صالح (صبحي صالح، /265) و ادلبي (ادلبي، /305) از اهل تسنن آن را از ملاک هاي ارزيابي حديث مي دانند.
آيت الله معرفت (رحمه الله) در مقدمه ي «التفسير الاثري الجامع»، روايتي از پيامبر اکرم (ص) نقل مي کند که: «اذا اتاکم عني حديث فاعرضوه علي کتاب الله و حجة عقولکم». بدين
معنا که رسول خدا (ص) عقل را در کنار کتاب خدا، معياري جهت تشخيص سليم از سقيم قرار داده است. (التفسير الاثري الجامع، 225/1)
علامه معرفت ذيل برخي روايات که در باب چگونگي نزول «بسمله» آمده، مي گويد:
«مي دانيم ازهمان آغاز نزول و با آيات آغازين، «بسم الله الرحمن الرحيم» نيز نازل شده است و اين روايات ساختگي هستند و هيچ عقل سليمي نمي پذيرد که بسمله بدين گونه نازل شده باشد.» (همان، /356)
ذيل آيه ي 229 سوره ي بقره: - (الطلاق مرتان...)- روايتي از امام صادق (ع) آمده که از حضرت درباره ي مردي که همسرش را در يک مجلس سه بار طلاق داده، سؤال مي شود و حضرت در پاسخ به او مي فرمايد: «من آن را دوست نمي دانم؛ اما پدرم (امام باقر (ع)) آن را يک بار حساب مي کند!»
مفسر محترم در نقد آن چنين مي نويسد:
«با چشم پوشي از ضعف سند، چنين چيزي غيرمعقول است، زيرا ائمه معصوم عليهم السلام نور واحدي هستند که سخن اولين آنها همان کلام آخرينشان است.» (همان، 21/6-22. براي نمونه ديگر ن.ک: 271/4 و 559/5)
اين سه مورد، ملاک هاي اصلي علامه معرفت (رحمه الله) است که در ارزيابي حديث در مقدمه ي «التفسير الاثري الجامع» بدان تصريح نموده است.
جمع بندي و نتيجه گيري
1. قبل از ذکر روايات مربوط به هر آيه، بخش هايي از آيات تعيين گرديده، از اين رو اطلاع از روايات مربوط به هر آيه آسان است و از طريق فهرست کاملي که در ابتداي تفسير آمده، مي توان به راحتي به مطالب تفسيري دست يافت.
2. دسته بندي روايات از نظر مضمون و محتوا در يک موضوع از ديگر مزاياي اين تفسير است.
3. در اين تفسير هنگام نقل روايت يا کلام تابعي و صحابه، نام منبع آن ذکر شده و از اين رو دسترسي به مصادر آن آسان است.
4. در اين تفسير علاوه بر روايات شيعي، به ديگر روايات نيز توجه شده و حتي سخنان صحابه و تابعين آورده شده است. آيت الله معرفت (رحمه الله) با استفاده از احاديث و اقوال مفسران فريقين در کنار هم، با نقدي منصفانه ذيل برخي از آنها، رويکردي جديد در تفسير شکل داده است و اين امر زمينه ساز وحدت بين شيعه و اهل تسنن و استفاده ي همگان از احاديث اهل بيت عليهم السلام و پي بردن به نقاط قوت روايات فريقين و رفع نقاط ابهام و ضعف آنها مي شود.
و با توجه به اين مطلب که هدف از نگارش تفسيري اثري در قرن پانزده هجري، نقد، بررسي و تمحيص روايات تفسيري بوده، به نظر نگارنده، مفسر محترم به اين منظور توجه زيادي ننموده؛ زيرا در بيشتر موارد تنها روايات آمده و هيچ گونه توضيحي درباره ي آن بيان نشده است. خواننده ي اين تفسير تکليف اين روايات را نمي داند که آيا مورد پذيرش مفسر بوده يا تشخيص صحت و عدم صحت آن به خواننده واگذار شده است؟
همچنين فقدان نتيجه گيري بعد از نقل و نقد و بررسي روايات احساس مي شود، چون تفسير بنا بر گفته ي مفسر فقط نقل روايات نيست، از اين رو جمع بندي مطالب روايات نيز لازم مي آيد.
با مطالعه ي «التفسير الاثري الجامع»، روشن مي گردد که روش غالب تفسير، نقلي بوده و مفسر نقل معتبر را قرآن کريم، روايات پيامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار عليهم السلام، سخنان صحابه و تابعين - در صورت صحت محتوا و سند آنها - مي داند و نص معتبر خويش را مرجعي موثق جهت فهم معناي آيات قرآن به شمار مي آورد.
با توجه به اهداف سه گانه ي مفسر (گردآوري و جمع آوري روايات تفسيري در يک مجموعه، نقد و بررسي عالمانه و منصفانه روايات و نشر فرهنگ اهل
بيت عليهم السلام) به نظر مي رسد مفسر محترم به هدف اول و سوم نسبت به هدف دوم تا حد زيادي دست يافته است.
پي نوشت ها:
1. همچون آيت الله علي اکبر نائيني (رحمه الله)، آيت الله شيخ هادي طهراني (رحمه الله)، آيت الله سيد محسن حکيم (رحمه الله)، آيت الله العظمي سيد ابوالقاسم خوئي (رحمه الله)، آيت الله ميرزا محمدباقر زنجاني (رحمه الله)، آيت الله شيخ حسين حلي (رحمه الله) و امام خميني (رحمه الله).
2. مفسر در اين بخش خواننده را به کتاب «التفسير و المفسرون» ارجاع داده و پس از اشاره به معناي لغوي و اصطلاحي تفسير و تأويل، رواياتي در باب ظاهر و باطن قرآن ذکر نموده است.
3. مفسر در ابتداي اين بخش، آفات تفاسير نقلي و اجتهادي را بيان کرده است. وي اهم مواضع آفت در تفاسير اثري را وجود اسرائيليات و جعل احاديث دانسته و اهم آفات تفاسيراجتهادي را احتمال تفسير به رأي و تحميل رأي شخصي به قرآن مي داند. (ج1، ص129)
4. در اين قسمت، مفسر شيوه ي کار خود را بيان نموده و چند نمونه از عرضه ي روايت بر قرآن را ذکر کرده است.
5. هر چند به تناسب در برخي موارد به تفسير موضوعي آيات نيز پرداخته است.
6. از هر کدام نمونه اي بيان شد. خواننده ي محترم مي تواند براي مشاهده ي ليست کامل اين منابع، به بخش فهرست منابع «التفسير الاثري الجامع»، انتهاي جلد 1 مراجعه نمايد.
7.ر.ک: التفسير الاثري الجامع، 90/5و299، 34/4-36 و 124، 188/6-189 و 62/2.
8. قابل ذکر است که مفسير محترم روايات ائمه عليهم السلام را زيرمجموعه ي روايات صحابه و تابعان مي داند، اما از آنجا که رويه ي ايشان در تفسير، ذکر جداگانه ي اين روايات از سخنان صحابه و تابعان است، ما نيز اين موضوع را در اين بخش متذکر مي شويم.
9. براي مطالعه ي بيشتر ن.ک: التفسير الاثري الجامع، 299/2، 529/6 و 64 و 31، 148/4 و 196، 340/5 و 268 و 259.
10. البته روايات منقول از امام علي عليه السلام را در بخش قرآن به سنت ذکر نموديم.
11. از اين نمونه ها در «التفسير الاثري الجامع» فراوان يافت مي شود، بدين معنا که بيان سخنان صحابي را مي توان در ذيل بيشتر آيات مشاهده کرد. ر.ک: 371/4 و 402، 302/5 و 366، 75/3 و 77، 125/6 و 178 و 258.
12. براي نمونه: ر.ک: التفسير الاثري الجامع، 85/3 و 99 و 147، 500/2 و 516.
13. نگارنده تا بدانجا که در کتاب علوم قرآني و تفسير ايشان جستجو نموده، نظري از وي در اين باره نيافته است.
14.براي نمونه ر.ک: 62/2، 68، 124، 149، 224و433؛ 52/3، 101، 207، 208، 224 و 228؛ 15/4، 216، 237، 347، 394، 416 و 516؛ 63/5، 64 و 455؛ 267/6، 269، 311، 335-339 و 383.
15. براي ديدن نمونه ر.ک: التفسير الاثري الجامع، 374/4 و 409، 543/3، 521/2، 280/5، 37/6.
16. وي در کتاب «التفسير و المفسرون» نيز به اين مطلب اشاره نموده است (ج2، ص375).
17. تفسير ترتيبي و موضوعي تمايزي است که نزد عده اي رايج است. اين اصطلاح را شلتوت به کار برده (من هدي القرآن، ص322-323) و شهيد صدر آن را به ترتيب «روش تجزيه اي» و «روش توحيدي» در تفسير ناميده است. (المدرسة القرآنية، ص8-12)
18. (فاصدع بما تؤمر) (حجر/94).
19. (و أنذر عشيرتک الأقربين) (شعراء/214).
20. بخشي در الاتقان و کتاب لباب النقول في اسباب النزول.
21. در البرهان.
22. در مناهل العرفان.
23. نمونه هايي در بخش رويکرد آيت الله معرفت (رحمه الله) به روايات تفسيري ذيل مبحث بيان اسباب نزول بيان شد.
24. تعبير نقد داخلي و خارجي از اصطلاحاتي است که در نقد ادبي به کار مي رفته و به مباحث اصولي جديد راه يافته است. ن.ک: الرافد في علم الاصول، ج1، ص12.
25. براي تعريف انواع حديث ر.ک: مقباس الهدايه في علم الدرايه، ج1، ص 390-255.
26. جعفر سبحاني، الحديث النبوي بين الرواية و الدراية، ص54 و جوادي آملي، تفسير تسنيم، ج1، ص 137-138 (از علماي شيعه) و عزم الله دميني، مقاييس نقد متون السنة، ص 117 (از علماي اهل سنت).
27. در بيشتر احاديثي که در آن عرضه بر قرآن آمده، عرضه بر سنت نيز بر آن عطف شده است.
منابع و مآخذ:
1. قرآن کريم.
2. ادلبي، صلاح الدين؛ منهج نقد المتن عند علماء الحديث النبوي، بيروت، دارالآفاق الجديد، 1403ق.
3. بابايي، علي اکبر و همکاران؛ روش شناسي تفسير قرآن، تهران، انتشارات سمت، 1379ش.
4. جوادي آملي، عبدالله؛ تفسير تسنيم، بي جا، نشر اسراء، 1378ش.
5. الدميني، عزم الله؛ مقاييس نقد متون السنة، رياض، 1404ق.
6. راميار، محمود؛ تاريخ قرآن، تهران، اميرکبير، 1379ش.
7. زرقاني، محمد عبدالعظيم؛ اسباب النزول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1991م.
8. سبحاني، جعفر؛ الحديث النبوي بين الرواية و الدراية، بيروت، مؤسسة الاعلمي، 1405ق.
9. سيستاني، سيد علي؛ الرافد في علم الاصول (محاضرات)، قم، نشر مکتبة سيستاني، بي تا.
10. شلتوت، محمود؛ من هدي القرآن، قاهره، دارالکتب لطباعة و النشر، بي تا.
11. صالح، صبحي، علم الحديث و مصطلحة، چاپ نهم، بيروت، دارالعلم للملايين، 1978م.
12. صدر، محمدباقر؛ المدرسة القرآنية، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات، بي تا.
13. طباطبايي، سيد محمدحسين؛ الميزان في تفسير القرآن، قم، منشورات جامعة المدرسين في الحوزه العلميه، 1395ق.
14. مامقاني، عبدالله؛ مقباس الهداية في العلم الدراية، بي جا، مؤسسه آل البيت لاحياء التراث، 1411ق.
15. مجلسي، محمدباقر؛ بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1404ق.
16. مجلسي، محمدباقر؛ تفسير و مفسران، چاپ دوم، قم، مؤسسه فرهنگي تمهيد، 1385ش.
17. ــــــــــ؛ التمهيد في علوم القرآن، قم، مرکز مديريت حوزه علميه، 1415ق.
18. ـــــــ؛آفتاب معرفت (ويژه نامه چهلمين روز ارتحال فقيه فرزانه، استاد علوم قرآني، مفسر بزرگ آيت الله علامه حاج شيخ ميرزا محمدهادي معرفت «1»)، قم، مؤسسه فرهنگي التمهيد، 1385ش.
19. ـــــــ؛التفسيرالاثري الجامع، قم، مؤسسه التمهيد و المجمع العالمي للتقريب بين المذاهب الاسلامية، 1383ش.
20.ـــــــ؛ علوم قرآني، چاپ سوم، قم، انتشارات سمت و التمهيد، 1385ش.
21. ـــــ؛ مجموعه مقالات، معرفت قرآني، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1-5 ج. 1387ش.
22. ـــــ؛ «نسخ در قرآن در تازه ترين ديدگاه ها»، فصلنامه بينات، شماره 44، سال يازدهم، 1383ش، ص 107-99.
/م