نقش مذهب تشيع در رشد فرهنگي ايران معاصر (1)
نويسندگان: دكتر محمدرضا ضميري*
رضا رمضان نرگسي**
رضا رمضان نرگسي**
چكيده
كليد واژه ها : غرب، مدرنيته، فرهنگ تشيع، دينداري ، استعمار، استبداد، علما، روحانيت، تكامل، تاريخ.
1.مقدمه
جنبش هاي اجتماعي نقش محوري در تكامل فرهنگي مردم ايران دارند؛ به اين معنا كه همان طور كه ورود ميكروب ها به بدن و عكس العمل بدن در مقابله ي با آنها موجب رشد و باروري بيشتر بدن انسان مي شود يا با ورزش بيشتر و تمرين هاي مستمر بدن قويتر مي گردد، همان گونه نيز با ورود فرهنگ مدرنيته و تقابل فرهنگ شيعي با آن، ظرفيت هاي اين مكتب در بين مردم ايران بيشتر جلوه گر شد؛ به عبارتي در اين جنبش ها، فرهنگ و تجدد شيعي رشد كرده است و هر مرحله ، يک پله پا به جلو گذاشته است.
لذا در اين مقاله سعي شده اين رشد فكري ـ فرهنگي مردم ايران به تصوير كشيده شود.
2.مفاهيم كليدي
1-2.فرهنگ
در تعريف «فرهنگ»گفته شده است :«فرهنگ عبارت است از مجموعه ي تام و تمام از باورها و عقايد، ارزش ها و هنجارها، آداب و رسوم و نمادها كه به مردم مي گويد كه چگونه بايد در جامعه رفتار كنند»(Moore 1987 ,p.4)؛ بنابراين، اولاً معناي فرهنگ در اين تحقيق با معناي فرهنگ در اصطلاح لغت و عامه مردم تفاوت ماهوي دارد و ثانياً ما جامعه بي فرهنگ نداريم و هر جامعه اي، فرهنگ متناسب با خود را داراست.
2-2.تكامل
قبل از هر چيز بايد بدانيم كه معناي تكامل با پيشرفت تفاوت دارد و هر پيشرفتي تكامل محسوب نمي شود؛ مثلاً پيشرفت سرطان در بدن تكامل نيست. پيشرفت در جامعه با ازدياد تسلط بشر بر طبيعت توجيه مي شود كه امروزه با رشد آگاهي ، تكنولوژي ، فناوري و ... امكانپذير شده است (مطهري ، 1385، ص216).
استاد مطهري با تأكيد بر اينكه پيشرفت (به معناي سابق) ربطي به تكامل جوامع ندارد، ملاک هاي تكامل در جوامع را به رشد امور معنوي و انساني در انسان ها معنا مي كند (همان) كه در قرآن، از آن به صلاح و تقوا نام برده شده است (اعراف :96) و استاد از آن، به رضاي حقّ و قرب به حقّ نام مي برد (مطهري ، همان ، ص 220) و معتقد است :جامعه اي كه در مسير صلاح و تقوا گام بردارد، روشي هماهنگ با جهان دارد و جهان ، عكس العمل موافق با او دارد؛ يعني او را تأييد كرده و ضامن بقايش مي شود؛ و اگر بر عكس، در جهت مخالف حركت كند، طبيعت عالم آن را از بين خواهد برد و دوام نخواهد داشت (همان).
با اين تفسير از تكامل، جوامع و تاريخ هدف و تكامل دارند و اين امر امكان ندارد مگر آنكه ما از تاريخ تفسير الهي كنيم كه جامعه ي انساني بايد خود را به منزله عضوي از كل جهان هستي بداند. و همان طور كه كل جهان هستي بيهوده خلق نشده و هدفدار است، جامعه انساني نيز مسير تكاملي را طي مي كند (همان ، ص 221-222)؛ امّا عامل فاعلي و مباشر تكامل جامعه و تاريخ، انسان است، و از آنجايي كه انسان ها داراي اراده آزاد هستند، لذا تكامل در جوامع انساني لزوماً خط سير مستقيم و به سوي جلو ندارد. بلكه ممكن است كه گاهي اراده ي انسان ها بر خلاف صلاح و تقوا باشد؛ در اين صورت گاهي ممكن است جامعه به راست منحرف شود و قهراً از هدفش دور مي گردد و گاهي ممكن است به چپ منحرف شود؛ گاهي ممكن است از حركت باز ايستد و گاهي نيز ممكن است براي مدتي به عقب برگردد و مزاياي كمالي خود را از دست بدهد؛ ولي در مجموع حركت تكاملي دارد(همان ، ص 228). قرآن نيز تأكيد دارد كه اراده ي الهي بر تكامل جامعه و تاريخ به سوي جامعه ي آرماني است كه خداوند در كتاب هاي آسماني وعده اش را به بشر داده است (انبياء :105) و اراده ي انسان ها تنها مي تواند اراده خداوند را به تأخير بيندازد (البته تأخير افتادن آن نيز از روي مصالحي كه خداوند در نظر دارد مي باشد).
بنابراين در اين تحقيق تلاش شده است اين سير تكاملي در مقطعي از تاريخ نشان داده شود كه چگونه ملّت ايران در مواجهه با مدرنيته به جاي آنكه موضعي افراط (غوطه خوردن در دامان مدرنيته) يا تفريط (جنگيدن با تمامي مظاهر مدرنيته) داشته باشد، مسيري جداي از مدرنيته ي غربي و به سوي كمال و اهداف الهي را طي مي كند.
3-2.فرهنگ الهي و بشري
نكته ي اساسي اينكه :به هر اندازه فرهنگ جامعه، رنگ و بوي فرهنگ الهي به خود بگيرد، به همان اندازه به پيشرفت، رفاه و كمال خواهد رسيد؛ به اين معنا كه بر اساس قوانين علت و معلولي و سنت هاي الهي، نفس اجراي اين قوانين، مراتبي از بركات را در پي دارد؛ هر چند به نيت تقرب الهي نباشد؛ منتها اگر اين قوانين به نيت تقرب به خداوند باشد، نتايج به مراتب بهتري را در پي خواهد داشت و هر چه قدر جامعه بيشتر به اين دستورات عمل كند، از نتايج آن بيشتر بهره خواهد برد.
پی نوشت ها :
* استاديار دانشگاه پيام نور مسجد سليمان
** دانشجوي دكتري رشد علوم سياسي
منبع: فصلنامه شيعه شناسي شماره 27
ادامه دارد...