کوچکترين سيگاري دنيا
خردسالترين سيگاري دنيا که اکنون 5/3 سال بيشتر از عمرش نميگذرد، از 18 ماهگي به سيگار رو آورده و به آن اعتياد پيدا کرده است؛ طوري که در 3 سالگي روزي يک بسته سيگار ميکشيده!
مصرف سيگار به وسيله اين کودک اولين بار به پيشنهاد پدرش بوده که به دليل ناآگاهي و باور غلط به اين که سيگار مسکن و آرامبخش است و فقط براي کاهش درد بيماري فتق کودکش استفاده ميشود که جراحان درمانش را به دلايلي به بعد موکول کرده بودند. در حال حاضر اعتياد به نيکوتين اين کودک اهل تيانجين چين به حدي است که در صورت دور کردن سيگار از او به شدت عصباني شده و با داد و فرياد مستمر و بيوقفه، اطرافيان را وادار ميکند تا سيگار در اختيارش بگذارند. خيليها اين خبر را در سراسر دنيا شنيدند و به يک باره «ليانگ» کوچک به يکي از معروفترين کودکان جهان تبديل شد و عکسهاي او که با آن چهره معصوماش در حال سيگار کشيدن است، در سراسر دنيا پخش شد؛ غافل از اينکه راهي را که ناآگاهانه در پيش گرفته سرانجامي جز عوارض و بيماريها و در نهايت مرگ را سرانجام نخواهد داشت.
اگر از علل معتاد شدن اين کودک به سيگار که بيش از هر موضوعي برميگردد به بستر ناآگاهي و باورهاي غلط و خرافي بگذريم؛ چند موضوع بيشتر جلب توجه ميکند که با حساسيت و تاکيد بيشتري به آن ميپردازيم.
2 بر مبناي آنچه در متون و گزارشهاي علمي قابل استناد بيان شده، اين موضوع جلب نظر ميکند که هر چه سن مصرف اولين سيگار پايينتر باشد احتمال اعتياد و ادامه مصرف بيشتر است. پدر اين کودک شايد قصد داشت تا فقط چند پک به کودکش بدهد و بس! و هرگز قصد ادامه آن را نداشته ولي در کمال تعجب ديده شد که با همان چند پک، اعتياد به نيکوتين به وجود آمده و با نگاهي به گذشته افراد سيگاري، ترک اين کودک نيز بسيار سخت و غيرقابل انتظار است و بر اساس تجربيات و مستندات علمي بعد از 15 سال يعني حدودا 16،17 سالگي اين کودک ريسک بيماريهاي قلبي و سرطان ريه در او آنچنان بالا ميرود که هر زمان تشخيص سرطان ريه و يا بروز سکته قلبي در او دور از انتظار به نظر نميرسد.
3 به راستي باورهاي غلط از چه طريق در جامعه رسوخ ميکند. حتما بسياري از خوانندگان، اين اعتقاد را دارند که باورهاي غلط در بستري از ناآگاهي و کمبود و در مواردي نبود اطلاعات سلامت محور ايجاد ميشود. ولي به جرأت ميتوان گفت که بيشتر از آن باورهاي غلط ناشي از آگاهي عدهاي سودجو در اطلاعرساني است و آن هم اطلاعرساني با جهت و مغرضانه کارشناسان شرکتهاي دخاني چند مليتي است که در چند دهه اخير به ويژه در جهان سوم و در حال توسعه، فعاليتهاي فراگير داشته و هر زمان به طريقي با تبليغات غيرمستقيم باورهايي را در جوامع گسترش ميدهند که به مصرف بيشتر اين مواد و در نتيجه فروش بيشتر و سودآوري بينجامد. کارشناسان خبره شرکتهاي دخاني همواره آگاهانه در تلاش بودهاند تا از طرق مختلف، الزام مصرف دخانيات را در اقشار جامعه القا کنند. در هر سني و هر جنس و هر گروه هدفي، به طريقي متفاوت و متنوع در زمان. يک جا القاي لاغري و ترس از چاقي به دنبال ترک سيگار مطرح و جاي ديگر آرامبخشي و تسکين و تمرکز کاذب به دنبال آن را سعي در القا و حقيقي نمايي دارند و حتي آنقدر پا را فراتر ميگذارند و مردم را آنچنان ساده ميانگارند که با جرأتي مثالزدني شعور و عزت نفس آنان را مورد بازيچه قرار داده و آنها را با الفاظي مانند لايت و اولترا لايت و منتول و بستههاي جذاب و متنوع، مانند کودکان خرده پا ميفريبند، به طوري که در کمال بيرحمي در دست کودکان مانند کودک ماجراي ما به جاي بستههاي اسباب بازي و خوراکي سيگار ديده ميشود و البته براي اين کار نيز از زمينهسازي اوليه اجتناب نميکنند و چه فراوان است در بازار شکلاتها و آبنباتها و اقلام بهداشتي در بستهبندي مشابه سيگار و يا با برند آنها!
به عبارتي قسمت عمدهاي از باورهاي غلط ناشي از يک بينش ژرف به اعتقادات، فرهنگ و نقاط توجه و علاقه و اعتماد مردم است به توسط عدهاي کارشناس صنايع دخاني که بسيار متبحر در ايجاد هر باوري متناسب با سودجوييها و منافع خود هستند.
4 نهاد خانواده اولين جايگاه و مأمن کودک نوپايي است که خود به تنهايي قادر به دفاع خود در برابر صدمات بهداشتياجتماعياقتصادي و فرهنگي تهديدکننده نيست ولي خود اين جايگاه در بعضي موارد بسيار نفوذپذير و ناامن ميکند و چه بسا حتي در خانوادههايي که با هرگونه دخانيات و مشابه آن مخالف بوده، ولي به توسط ميهماني خوانده در جمع خود مورد تهاجم قرار گرفتهاند، ميهماني که به واسطه حضور دايمي مورد غفلت و بيتفاوتي در عکسالعمل در برابر خود قرار گرفته و در کمال آرامش و در سر فرصت به تبليغ ضد سلامت خود به طور نامحسوس ادامه ميدهد. اين ميهمان کسي نيست جز رسانه که به هر طريقي، چه ديداري يا شنيداري و يا مکتوب جايگاه خود را در درون خانه حفظ کرده است. هيچگاه از ياد نميبرم کودکي را که خود از مخالفان سيگار بود، ولي بعد از مشاهده صحنهاي از يک فيلم که در آن يک سوپراستار وطني با پيرمرد داستان قليان ميکشيده، هوس قليان کشيدن کرده و با حرکات دست و دهان خود تقليد بر رفتار قليانکشي داشت و در حقيقت به سادگي فريب يک تغيير روش شرکتهاي دخاني را خورده بود و باز يادمان نميرود ژست نوستالژيک سيگارکشي هنرپيشههاي معروفي مانند همفري بوگارت را که همه او را با سيگارکشي خاصاش به ياد ميآورند ولي هيچکس مرگ خاموش و دردناک او را به واسطه ابتلا به سرطان ريه ناشي از مصرف سيگار را، در ممالک در حال توسعه متوجه نشده و نديد. اگر به خيل اصحاب سينما، دستاندرکاران سريالهاي چند قسمتي را (که در خوشبينانهترين حالات براي جذابيت و پر کردن زمان سريال، حتي به بزرگان هنر و ادبيات ما هم رحم نکرده و در دست هر کدام يک سيگار دادهاند) هم اضافه کنيم، قضيه پيچيدهتري را در پيش روي خود ميبينيم.
5 اگر از علل اوليه شروع به مصرف دخانيات که شامل علل ژنتيک، کنجکاوي و اعتياد به دود دست دوم سيگار است بگذريم، يکسري عوامل باعث تداوم و تکرار مصرف دخانيات و در نهايت اعتياد به سيگار ميشود. اين عوامل شامل موارد ذيل است:
• يکي از مهمترين عوامل تاثيرگذار روي نوجوانان و جوانان در مصرف دخانيات، ديگر اعضاي خانواده هستند. فرآيند جدايي از والدين و کسب آزادي و کاهش ارتباط با والدين، سختگيري و سهلگيريهاي خانواده و جامعه در دوسر طيف از عوامل تاثيرگذار مهم ديگر است.
والدين الگوهاي قوي و تاثيرگذاري هستند که کودک و نوجوان را قادرند به طريقي شگرف تحت تاثير خود قرار دهند و به همين دليل والدين علاوه بر اجتناب از دخانيات و افراد سيگاري حتي مراقب اظهارنظر خود در باره موضوع دخانيات و افراد سيگاري نيز باشند.
• قيمت پايين، در دسترس بودن و فقدان واکنش مناسب جامعه به مصرف دخانيات توسط کودکان و نوجوانان از علل تداوم مصرف و تشويق به ادامه آن است.
• خصلت حالنگري نوجوانان هم نقش مهمي در همين رابطه دارد. نوجوانان چون حالنگر هستند، اين خصلت باعث شده تا آثار و عوارض سيگار بر سلامت خود را در آينده به درستي قادر به تجسم نباشند و آن را نوعي خيال بافي ميداند.
• افزايش مصرف غذاهاي آماده، نوشيدنيهاي گازدار، سوسيس کالباس ... با افزايش روند اسيدي شدن محيط بدن باعث تمايل بيشتر افراد نسبت به نيکوتين ميشود.
• تبليغات غيرمستقيم دخاني که به طور هدفداري نوجوانان و جوانان را تحت تاثير خود قرار ميدهد، از علل مهم ولي خاموش و مورد غفلت شيوع مصرف دخانيات از سوي نوجوانان و جوانان است.
•گروههاي همسال و حضور در مجالس نوجوانان بدون حضور بزرگسالان و اشتياق نوجوانان براي عضويت در گروههاي هم سال و ضدارزش نبودن سيگار و ديگر انواع دخانيات بين نوجوانان و جوانان هم سال نيز تاثيري عميق بر شروع و نيز تداوم مصرف و در نهايت، اعتياد به سيگار دارد. اين در حالي است که تنوع محصولات دخاني باعث شده که هر نظر و سليقه و عقيدهاي را به طريقي جلب و به سوي دخانيات سوق دهد، به طوري که حتي بعضي گروههاي مخالف و ضددخانيات در سطح دنيا نيز فريب اين تنوع و تعدد محصول را خورده و براي مثال، در موردي به تاييد محصولات غيرتدخيني تنباکو منجر شده، غافل از اينکه اعتياد و عوارض اين محصولات گاهي بيشتر نيز است. در مورد نوجوانان قضيه از بعدي ديگر نيز قابل ارزيابي است. نوجواني سنين رفتارهاي ضداجتماعي است و در عين حال تمايل به جلب توجه، کنجکاوي، تمايل به بيخيالي و سر گرمي باعث افزايش خطرپذيري نوجوانان درباره مصرف مواد دخاني ميشود. ايجاد اعتماد به نفس کاذب در نوجوانان و جوانان با مصرف مواد دخاني و تصوري کاذب از سوي آنان که با مصرف مواد دخاني، مرحلهاي از زندگي و رشد را پشت سر ميگذارند، نيرويي است که نوجوان را به سمت اعتياد به نيکوتين سوق ميدهد. به راستي چه درصدي از معتادان به سيگار و ديگر انواع دخانيات قادرند خود را از سنگينترين نوع اعتياد يعني اعتياد به نيکوتين رها کنند.
در دختران نوجوان و جوان به جز موارد و قضاياي ذکر شده علل متفاوتي مانند پايين بودن سن بلوغ دختران نسبت به پسران، تاثيرپذيري بيشتر دختران از گروههاي همسال، تصور کاذب لاغر شدن و لاغر ماندن با مصرف سيگار، کمبود مکانهاي تفريحي و وقتگذراني مناسب، تمايل به مطرح شدن در جامعه مانند پسران و تفنن و ژست سيگارکشي از علل ديگر آن است.
کوچولوي بزرگ شده سيگاري ما آن اوايل يعني در 2،3 سالگي در خانهاي بزرگ ميشده که در آن پدر بزرگ و پدر و سه عمويش و همه داييهايش که نپرسيدم چند تا بودند، همه سيگاري بودند و او به واسطه اينهمه دود در اطرافاش ظاهرا اعتياد به نيکوتين پيدا کرده بود. بله، اشتباه نخوانديد او به واسطه دود دست دوم سيگار اطرافيان در سني که حتي نميتوانست درست راه برود معتاد به نيکوتين شده بود. چرا که او يکسوم همه آن دودها را وارد جثه کوچک و ضعيفاش ميکرد. معروف بود که هر کس سيگار ميکشيد او با ذوق و شوق و ولع به طرفاش ميرفت و در کنارش جاي ميگرفت تا هرچه بيشتر خود را در معرض دود قرار داده و بتواند سطح نيکوتين خوناش را بالا برد. اين اواخر که پايش به کوچه باز شده بود، دنبال عابران سيگاري راه ميافتاد و منتظر ميشد تا ته سيگارشان را پرت کنند و او با اشتياق ته سيگار باقي مانده را گرفته و چند دود آخر آن سيگار کثيف و بدبو را ناآگاهانه و تنها به واسطه اعتياد به نيکوتين به درون ريه خود ميفرستاد. هيچگاه يادش نميرفت که يک بار که عابري را با سنگ زده بود، وقتي علت را از او جويا شدند، با همان نگاه معصوم و حق به جانباش گفت که: «آخر پنج دقيقه است که دنبال اين آقا هستم تا سيگارش را بيندازد ولي او ته سيگارش را در جوي آب انداخته!» بله، اينها قسمتي و فقط قسمتي از گذشته دردناک کوچکترين سيگاري ايران است. شايد از اين کوچولوهاي سيگاري طي سالها زياد آمده و رفته باشند، ولي هيچکدام را هيچکس نديد و باور نکرد و حتي يکي از آنها نيز مانند آن کودک چيني يک ذره هم معروف نشد و در سکوت و غربت مرگي خاموش و تدريجي به واسطه مصرف دخانيات را تجربه کردند. شايد هيچکس در آن زمانها به پدر، مادر، پدربزرگ و دايي و عموي کودکان سيگاري ايران تهمت ناآگاهي نزده و در زمان خودشان پدر و مادرهاي زحمتکش و دلسوزي هم بودهاند و شايدهاي ديگر.
منبع: http://www.salamat.com
مصرف سيگار به وسيله اين کودک اولين بار به پيشنهاد پدرش بوده که به دليل ناآگاهي و باور غلط به اين که سيگار مسکن و آرامبخش است و فقط براي کاهش درد بيماري فتق کودکش استفاده ميشود که جراحان درمانش را به دلايلي به بعد موکول کرده بودند. در حال حاضر اعتياد به نيکوتين اين کودک اهل تيانجين چين به حدي است که در صورت دور کردن سيگار از او به شدت عصباني شده و با داد و فرياد مستمر و بيوقفه، اطرافيان را وادار ميکند تا سيگار در اختيارش بگذارند. خيليها اين خبر را در سراسر دنيا شنيدند و به يک باره «ليانگ» کوچک به يکي از معروفترين کودکان جهان تبديل شد و عکسهاي او که با آن چهره معصوماش در حال سيگار کشيدن است، در سراسر دنيا پخش شد؛ غافل از اينکه راهي را که ناآگاهانه در پيش گرفته سرانجامي جز عوارض و بيماريها و در نهايت مرگ را سرانجام نخواهد داشت.
اگر از علل معتاد شدن اين کودک به سيگار که بيش از هر موضوعي برميگردد به بستر ناآگاهي و باورهاي غلط و خرافي بگذريم؛ چند موضوع بيشتر جلب توجه ميکند که با حساسيت و تاکيد بيشتري به آن ميپردازيم.
چرا «ليانگ» معتاد شد؟
2 بر مبناي آنچه در متون و گزارشهاي علمي قابل استناد بيان شده، اين موضوع جلب نظر ميکند که هر چه سن مصرف اولين سيگار پايينتر باشد احتمال اعتياد و ادامه مصرف بيشتر است. پدر اين کودک شايد قصد داشت تا فقط چند پک به کودکش بدهد و بس! و هرگز قصد ادامه آن را نداشته ولي در کمال تعجب ديده شد که با همان چند پک، اعتياد به نيکوتين به وجود آمده و با نگاهي به گذشته افراد سيگاري، ترک اين کودک نيز بسيار سخت و غيرقابل انتظار است و بر اساس تجربيات و مستندات علمي بعد از 15 سال يعني حدودا 16،17 سالگي اين کودک ريسک بيماريهاي قلبي و سرطان ريه در او آنچنان بالا ميرود که هر زمان تشخيص سرطان ريه و يا بروز سکته قلبي در او دور از انتظار به نظر نميرسد.
3 به راستي باورهاي غلط از چه طريق در جامعه رسوخ ميکند. حتما بسياري از خوانندگان، اين اعتقاد را دارند که باورهاي غلط در بستري از ناآگاهي و کمبود و در مواردي نبود اطلاعات سلامت محور ايجاد ميشود. ولي به جرأت ميتوان گفت که بيشتر از آن باورهاي غلط ناشي از آگاهي عدهاي سودجو در اطلاعرساني است و آن هم اطلاعرساني با جهت و مغرضانه کارشناسان شرکتهاي دخاني چند مليتي است که در چند دهه اخير به ويژه در جهان سوم و در حال توسعه، فعاليتهاي فراگير داشته و هر زمان به طريقي با تبليغات غيرمستقيم باورهايي را در جوامع گسترش ميدهند که به مصرف بيشتر اين مواد و در نتيجه فروش بيشتر و سودآوري بينجامد. کارشناسان خبره شرکتهاي دخاني همواره آگاهانه در تلاش بودهاند تا از طرق مختلف، الزام مصرف دخانيات را در اقشار جامعه القا کنند. در هر سني و هر جنس و هر گروه هدفي، به طريقي متفاوت و متنوع در زمان. يک جا القاي لاغري و ترس از چاقي به دنبال ترک سيگار مطرح و جاي ديگر آرامبخشي و تسکين و تمرکز کاذب به دنبال آن را سعي در القا و حقيقي نمايي دارند و حتي آنقدر پا را فراتر ميگذارند و مردم را آنچنان ساده ميانگارند که با جرأتي مثالزدني شعور و عزت نفس آنان را مورد بازيچه قرار داده و آنها را با الفاظي مانند لايت و اولترا لايت و منتول و بستههاي جذاب و متنوع، مانند کودکان خرده پا ميفريبند، به طوري که در کمال بيرحمي در دست کودکان مانند کودک ماجراي ما به جاي بستههاي اسباب بازي و خوراکي سيگار ديده ميشود و البته براي اين کار نيز از زمينهسازي اوليه اجتناب نميکنند و چه فراوان است در بازار شکلاتها و آبنباتها و اقلام بهداشتي در بستهبندي مشابه سيگار و يا با برند آنها!
به عبارتي قسمت عمدهاي از باورهاي غلط ناشي از يک بينش ژرف به اعتقادات، فرهنگ و نقاط توجه و علاقه و اعتماد مردم است به توسط عدهاي کارشناس صنايع دخاني که بسيار متبحر در ايجاد هر باوري متناسب با سودجوييها و منافع خود هستند.
4 نهاد خانواده اولين جايگاه و مأمن کودک نوپايي است که خود به تنهايي قادر به دفاع خود در برابر صدمات بهداشتياجتماعياقتصادي و فرهنگي تهديدکننده نيست ولي خود اين جايگاه در بعضي موارد بسيار نفوذپذير و ناامن ميکند و چه بسا حتي در خانوادههايي که با هرگونه دخانيات و مشابه آن مخالف بوده، ولي به توسط ميهماني خوانده در جمع خود مورد تهاجم قرار گرفتهاند، ميهماني که به واسطه حضور دايمي مورد غفلت و بيتفاوتي در عکسالعمل در برابر خود قرار گرفته و در کمال آرامش و در سر فرصت به تبليغ ضد سلامت خود به طور نامحسوس ادامه ميدهد. اين ميهمان کسي نيست جز رسانه که به هر طريقي، چه ديداري يا شنيداري و يا مکتوب جايگاه خود را در درون خانه حفظ کرده است. هيچگاه از ياد نميبرم کودکي را که خود از مخالفان سيگار بود، ولي بعد از مشاهده صحنهاي از يک فيلم که در آن يک سوپراستار وطني با پيرمرد داستان قليان ميکشيده، هوس قليان کشيدن کرده و با حرکات دست و دهان خود تقليد بر رفتار قليانکشي داشت و در حقيقت به سادگي فريب يک تغيير روش شرکتهاي دخاني را خورده بود و باز يادمان نميرود ژست نوستالژيک سيگارکشي هنرپيشههاي معروفي مانند همفري بوگارت را که همه او را با سيگارکشي خاصاش به ياد ميآورند ولي هيچکس مرگ خاموش و دردناک او را به واسطه ابتلا به سرطان ريه ناشي از مصرف سيگار را، در ممالک در حال توسعه متوجه نشده و نديد. اگر به خيل اصحاب سينما، دستاندرکاران سريالهاي چند قسمتي را (که در خوشبينانهترين حالات براي جذابيت و پر کردن زمان سريال، حتي به بزرگان هنر و ادبيات ما هم رحم نکرده و در دست هر کدام يک سيگار دادهاند) هم اضافه کنيم، قضيه پيچيدهتري را در پيش روي خود ميبينيم.
5 اگر از علل اوليه شروع به مصرف دخانيات که شامل علل ژنتيک، کنجکاوي و اعتياد به دود دست دوم سيگار است بگذريم، يکسري عوامل باعث تداوم و تکرار مصرف دخانيات و در نهايت اعتياد به سيگار ميشود. اين عوامل شامل موارد ذيل است:
• يکي از مهمترين عوامل تاثيرگذار روي نوجوانان و جوانان در مصرف دخانيات، ديگر اعضاي خانواده هستند. فرآيند جدايي از والدين و کسب آزادي و کاهش ارتباط با والدين، سختگيري و سهلگيريهاي خانواده و جامعه در دوسر طيف از عوامل تاثيرگذار مهم ديگر است.
والدين الگوهاي قوي و تاثيرگذاري هستند که کودک و نوجوان را قادرند به طريقي شگرف تحت تاثير خود قرار دهند و به همين دليل والدين علاوه بر اجتناب از دخانيات و افراد سيگاري حتي مراقب اظهارنظر خود در باره موضوع دخانيات و افراد سيگاري نيز باشند.
• قيمت پايين، در دسترس بودن و فقدان واکنش مناسب جامعه به مصرف دخانيات توسط کودکان و نوجوانان از علل تداوم مصرف و تشويق به ادامه آن است.
• خصلت حالنگري نوجوانان هم نقش مهمي در همين رابطه دارد. نوجوانان چون حالنگر هستند، اين خصلت باعث شده تا آثار و عوارض سيگار بر سلامت خود را در آينده به درستي قادر به تجسم نباشند و آن را نوعي خيال بافي ميداند.
• افزايش مصرف غذاهاي آماده، نوشيدنيهاي گازدار، سوسيس کالباس ... با افزايش روند اسيدي شدن محيط بدن باعث تمايل بيشتر افراد نسبت به نيکوتين ميشود.
• تبليغات غيرمستقيم دخاني که به طور هدفداري نوجوانان و جوانان را تحت تاثير خود قرار ميدهد، از علل مهم ولي خاموش و مورد غفلت شيوع مصرف دخانيات از سوي نوجوانان و جوانان است.
•گروههاي همسال و حضور در مجالس نوجوانان بدون حضور بزرگسالان و اشتياق نوجوانان براي عضويت در گروههاي هم سال و ضدارزش نبودن سيگار و ديگر انواع دخانيات بين نوجوانان و جوانان هم سال نيز تاثيري عميق بر شروع و نيز تداوم مصرف و در نهايت، اعتياد به سيگار دارد. اين در حالي است که تنوع محصولات دخاني باعث شده که هر نظر و سليقه و عقيدهاي را به طريقي جلب و به سوي دخانيات سوق دهد، به طوري که حتي بعضي گروههاي مخالف و ضددخانيات در سطح دنيا نيز فريب اين تنوع و تعدد محصول را خورده و براي مثال، در موردي به تاييد محصولات غيرتدخيني تنباکو منجر شده، غافل از اينکه اعتياد و عوارض اين محصولات گاهي بيشتر نيز است. در مورد نوجوانان قضيه از بعدي ديگر نيز قابل ارزيابي است. نوجواني سنين رفتارهاي ضداجتماعي است و در عين حال تمايل به جلب توجه، کنجکاوي، تمايل به بيخيالي و سر گرمي باعث افزايش خطرپذيري نوجوانان درباره مصرف مواد دخاني ميشود. ايجاد اعتماد به نفس کاذب در نوجوانان و جوانان با مصرف مواد دخاني و تصوري کاذب از سوي آنان که با مصرف مواد دخاني، مرحلهاي از زندگي و رشد را پشت سر ميگذارند، نيرويي است که نوجوان را به سمت اعتياد به نيکوتين سوق ميدهد. به راستي چه درصدي از معتادان به سيگار و ديگر انواع دخانيات قادرند خود را از سنگينترين نوع اعتياد يعني اعتياد به نيکوتين رها کنند.
در دختران نوجوان و جوان به جز موارد و قضاياي ذکر شده علل متفاوتي مانند پايين بودن سن بلوغ دختران نسبت به پسران، تاثيرپذيري بيشتر دختران از گروههاي همسال، تصور کاذب لاغر شدن و لاغر ماندن با مصرف سيگار، کمبود مکانهاي تفريحي و وقتگذراني مناسب، تمايل به مطرح شدن در جامعه مانند پسران و تفنن و ژست سيگارکشي از علل ديگر آن است.
مسنترين فرد سيگاري
کوچکترين سيگاري ايران
کوچولوي بزرگ شده سيگاري ما آن اوايل يعني در 2،3 سالگي در خانهاي بزرگ ميشده که در آن پدر بزرگ و پدر و سه عمويش و همه داييهايش که نپرسيدم چند تا بودند، همه سيگاري بودند و او به واسطه اينهمه دود در اطرافاش ظاهرا اعتياد به نيکوتين پيدا کرده بود. بله، اشتباه نخوانديد او به واسطه دود دست دوم سيگار اطرافيان در سني که حتي نميتوانست درست راه برود معتاد به نيکوتين شده بود. چرا که او يکسوم همه آن دودها را وارد جثه کوچک و ضعيفاش ميکرد. معروف بود که هر کس سيگار ميکشيد او با ذوق و شوق و ولع به طرفاش ميرفت و در کنارش جاي ميگرفت تا هرچه بيشتر خود را در معرض دود قرار داده و بتواند سطح نيکوتين خوناش را بالا برد. اين اواخر که پايش به کوچه باز شده بود، دنبال عابران سيگاري راه ميافتاد و منتظر ميشد تا ته سيگارشان را پرت کنند و او با اشتياق ته سيگار باقي مانده را گرفته و چند دود آخر آن سيگار کثيف و بدبو را ناآگاهانه و تنها به واسطه اعتياد به نيکوتين به درون ريه خود ميفرستاد. هيچگاه يادش نميرفت که يک بار که عابري را با سنگ زده بود، وقتي علت را از او جويا شدند، با همان نگاه معصوم و حق به جانباش گفت که: «آخر پنج دقيقه است که دنبال اين آقا هستم تا سيگارش را بيندازد ولي او ته سيگارش را در جوي آب انداخته!» بله، اينها قسمتي و فقط قسمتي از گذشته دردناک کوچکترين سيگاري ايران است. شايد از اين کوچولوهاي سيگاري طي سالها زياد آمده و رفته باشند، ولي هيچکدام را هيچکس نديد و باور نکرد و حتي يکي از آنها نيز مانند آن کودک چيني يک ذره هم معروف نشد و در سکوت و غربت مرگي خاموش و تدريجي به واسطه مصرف دخانيات را تجربه کردند. شايد هيچکس در آن زمانها به پدر، مادر، پدربزرگ و دايي و عموي کودکان سيگاري ايران تهمت ناآگاهي نزده و در زمان خودشان پدر و مادرهاي زحمتکش و دلسوزي هم بودهاند و شايدهاي ديگر.
منبع: http://www.salamat.com