تنگدستي ما چه ربطی به بچه ها داره !
چگونه با بچهها از بيپولي حرف بزنيم؟
بحرانهاي خانوادگي به جاي اين که کودک را دچار شوک روحي کند، اگر به طرز صحيحي مديريت شود، ميتواند به کودک کمک کند تا آسانتر وارد دنياي بزرگسالان شود. والدين خوشبين و مثبتانديشي که ميدانند و ميگويند: «با هر سختي، آساني است و بعد از هر زمستان بهاري هست»، موقعيت را براي کودکانشان سادهتر و قابل تحملتر ميکنند. آنها به فرزندانشان ميآموزند که: «نگران نباش. ما يک خانوادهايم و اگر دستمان را به دست هم دهيم، پيروز شده و از اين موقعيت سخت درخواهيم آمد. زندگي پر است از اين جور اتفاقات و سختيها.» در زندگي، پول ميتواند کمککننده باشد. در اين شکي نيست. اما پول همه چيز هم نيست. شما بايد به کودکتان آموزش بدهيد که ميتواند زندگي را به شکل ديگري جز با تکيه کردن به پول، شاد و زيبا کند؛ مثلا به او توضيح بدهيد با خانواده بودن و با دوستان بودن، گوش دادن به موسيقي، کتاب خواندن، باغباني يا پرداختن به رشته هنري يا ورزشي مورد علاقه ميتواند سبب ايجاد حس خوشبختي و رضايت در انسان شود. اين مسايل گاهي حسي را در انسان به وجود ميآورد که پول نميتواند آن را ايجاد کند. پول خوشبختي نميآورد ولي ميتواند به بقاي آن کمک کند.
حقيقت را نبايد پنهان کرد
با بچهها مثبت حرف بزنيد
بچهها تا قبل از 8 سالگي
بچهها بعد از 8 سالگي
بچه هايي که بي پولي را مي فهمند
کودکاني که از 5 تا 6 سالگي به بعد با مفهوم پول آشنا ميشوند راحتتر ميتوانند در جريان مسايل و بحرانهاي مالي خانواده قرار بگيرند و اگر زماني براي خانواده مشکل مالي پيش آيد، بايد براي کودک به شکل سربسته توضيح داد. به اين معني که اگر کودک را در جريان کوچکترين امور مربوط به مسايل مالي قرار دهيم، متاسفانه اضطراب و نگراني در کودک بالا ميرود اما کودک بايد بداند که به هر حال خانواده با مشکلي مواجه است به نام مشکل پول و نداشتن امکانات کافي و حالا بايد به کودک اين اطمينان را داد که پدر و مادر سعي ميکنند که به بهترين نحو ممکن مشکل را حل کنند اما تا زماني که مشکل حل شود ممکن است ما در امور مربوط به خانه محدوديتهايي داشته باشيم. اين محدوديتها بايد بهطور کامل براي کودک توضيح داده شود که شايد ما مثل قبل نتوانيم مثلا لباسهاي زياد بخريم يا مسافرتهاي بيشتر برويم يا اسباببازي بيشتري تهيه کنيم. براي کودک در اين رابطه بايد توضيح داده شود اما در عين حال بايد به او فهماند که ميتواند در کنار اين بحران به خانواده کمک کرده و از آنها درخواست و تقاضاي اضافه و بيمورد نداشته باشد.
باز هم تاکيد ميکنم در خانوادههايي که از دوران کودکي با بچهها در مورد معني و مفهوم و ارزش پول صحبت ميشود، آنها به موقع ميتوانند شرايط خانواده را بهتر درک کرده و در اين زمينه همکاري بهتري با خانواده در اين زمينه داشته باشند.
يادمان باشد در مورد مسايلي که مربوط به کودکان نيست، حتيالمقدور جلوي آنها و در حضورشان صحبت نکنيم. ما به کودکان به عنوان بزرگتر اعلام ميکنيم که ممکن است براي مدتي محدوديت مالي داشته باشيم و امکانات قبلي را نتوانيم تهيه کنيم يا در حد محدودتر بتوانيم زندگي کنيم. اعلام اين خبر و دادن اطلاع به کودکان در عين دادن اميدواري و درخواست همکاري براي گذشتن از مانع خيلي متفاوتتر از آن است که در حضور آنها به طور مرتب در مورد دغدغهها و نگرانيهاي مالي خانواده صحبت شود. اين مساله اصلا توصيه نميشود چون سبب بروز احساس عدم امنيت در کودکان شده و دنياي کوچکشان را به هم ميريزد. اين احساس در آنها به وجود ميآيد که والدين قابل اطمينان و قابل اتکا نيستند چون خودشان هم آدمهاي ضعيفي هستند که دچار مشکلات بزرگي ميشوند. بايد سعي کرد با اطمينانخاطر با کودکان حرف زد و از موضع قدرت: «چنين بحراني وجود دارد ولي به هر حال تمام خواهد شد و سعي ما بر اين است که براي شما محدوديت زيادي ايجاد نشود ولي برخي محدوديتها اجتنابناپذير است و شما بايد با آن کنار بياييد.»
منبع: www.salamat.com