تنگدستي ما چه ربطی به بچه ها داره !

اين روزها در خيلي از محافل خانوادگي، حرف از نابه‌ساماني‌هاي اقتصادي پيش مي‌آيد. خب، کودکان هم در همين دنيايي که ما زندگي مي‌کنيم، زندگي مي‌کنند و همين حرف‌ها را مي‌شنوند: بي‌کاري، خرج بالا، گراني، حقوق پايين و...فهم و توجه به اين مسايل در دنياي کوچک آنها گاهي سبب بروز نتايج اسف‌باري مي‌شود. پس بايد کمي
جمعه، 13 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تنگدستي ما چه ربطی به بچه ها داره !

تنگدستي ما چه ربطی به بچه ها داره !
تنگدستي ما چه ربطی به بچه ها داره !


 






 

چگونه با بچه‌ها از بي‌پولي حرف بزنيم؟
 

اين روزها در خيلي از محافل خانوادگي، حرف از نابه‌ساماني‌هاي اقتصادي پيش مي‌آيد. خب، کودکان هم در همين دنيايي که ما زندگي مي‌کنيم، زندگي مي‌کنند و همين حرف‌ها را مي‌شنوند: بي‌کاري، خرج بالا، گراني، حقوق پايين و...فهم و توجه به اين مسايل در دنياي کوچک آنها گاهي سبب بروز نتايج اسف‌باري مي‌شود. پس بايد کمي دقت کنيم. صحبت از بحران‌هاي خانوادگي و مالي، گاهي کودکان را دچار شوک روحي مي‌کند اما اگر اين موضوع به روش صحيحي بيان شود، مساله کاملا فرق خواهد کرد.
بحران‌هاي خانوادگي به جاي اين که کودک را دچار شوک روحي کند،‌ اگر به طرز صحيحي مديريت شود، مي‌تواند به کودک کمک ‌کند تا آسان‌تر وارد دنياي بزرگسالان شود. والدين خوش‌بين و مثبت‌انديشي که مي‌دانند و مي‌گويند: «با هر سختي، آساني است و بعد از هر زمستان بهاري هست»، موقعيت را براي کودکان‌شان ساده‌تر و قابل تحمل‌تر مي‌کنند. آنها به فرزندان‌شان مي‌آموزند که: «نگران نباش. ما يک خانواده‌ايم و اگر دست‌مان را به دست هم دهيم، پيروز شده و از اين موقعيت سخت درخواهيم آمد. زندگي پر است از اين جور اتفاقات و سختي‌ها.» در زندگي، پول مي‌تواند کمک‌‌کننده باشد. در اين شکي نيست. اما پول همه چيز هم نيست. شما بايد به کودک‌تان آموزش بدهيد که مي‌تواند زندگي را به شکل ديگري جز با تکيه کردن به پول، شاد و زيبا کند؛ مثلا به او توضيح بدهيد با خانواده بودن و با دوستان بودن، گوش دادن به موسيقي، کتاب خواندن، باغباني يا پرداختن به رشته هنري يا ورزشي مورد علاقه‌ مي‌تواند سبب ايجاد حس خوشبختي و رضايت در انسان شود. اين مسايل گاهي حسي را در انسان به وجود مي‌آورد که پول نمي‌تواند آن را ايجاد کند. پول خوشبختي نمي‌آورد ولي مي‌تواند به بقاي آن کمک کند.

حقيقت را نبايد پنهان کرد
 

وقتي خانواده دچار بحران سختي مي‌شود، مثلا به سختي دچار بي‌کاري يا بي‌پولي مي‌شود، بايد موضوع را بدون آنکه خيلي آن را وخيم نشان داد براي کودکان توضيح داد. انتخاب کلمات اهميت زيادي دارد و ترجيحا بهتر است روي جنبه مثبت قضيه تکيه کرد و مثبت فکر کرد. کودکان پس از 8 سالگي بيشتر به دنياي بزرگسالان نزديک مي‌شوند اما هنوز قدرت درک کامل مسايل و شناختي براي نحوه مقابله با مشکلات را ندارند، پس بهتر است هميشه با نگاهي اميدوارانه مسايل را براي آنها توضيح دهيم. از آنجا که آنها به آينده نظر دوخته‌اند، هميشه والدين را انسان‌هايي برتر و بالاتر از ديگران مي‌بينند. بنابراين بايد مراقب بود اين تصوير در ذهن آنها با بيان نااميدي از حل مشکلات خراب نشود.

با بچه‌ها مثبت‌ حرف بزنيد
 

گاهي بدون آنکه نيازي به توضيح باشد، کودکان احساسات، هيجانات و خلق و خوي ما را درک مي‌کنند. يک مادر مضطرب، اضطراب را به فرزندان‌اش منتقل مي‌کند. ناراحتي و نااميدي درست مثل احساس خوشبختي، اميد و انرژي منتقل مي‌شود. پس بهتر است به گونه‌اي رفتار کنيم که حس مثبت‌انديشي و اعتماد به نفس در آنها به وجود آيد. والديني که دنيا را سياه‌تر از آنچه هست مي‌بينند و توصيف مي‌کنند، کودکان‌شان را در دنيايي قرار مي‌دهند که تا بي‌نهايت اضطراب در آن وجود دارد. ما قابليت تغيير جهان را نداريم ولي مي‌توانيم آن را در ذهن خود بازسازي کنيم.

بچه‌ها تا قبل از 8 سالگي
 

دنيا براي بچه‌هاي زير 8 سال، فضايي فانتزي است و بحران‌ها چندان قابل فهم نيستند. قبل از اين سن، کودکان فکر مي‌کنند که والدين مي‌توانند تمام مسايل را حل کنند. آنچه در اين زمان براي آنها مهم است خريد يک اسباب‌بازي جديد، بازي با هم سن و سالان، بيرون رفتن و تفريح با اعضاي خانواده و شروع مدرسه است.

بچه‌ها بعد از 8 سالگي
 

براي اين بچه‌ها، دنيا مادي‌تر است و مفاهيمي همچون مرگ، تفاوت، ناعدالتي و... قابل درک است. کودکان از اين پس به دارايي‌هاي خود، امنيت، تهديدهاي خارجي، بي‌کاري و بي‌پولي حساس مي‌شوند اما اين حس را دارند که با تکيه به والدين موضوعي آنها را تهديد نخواهد کرد و نبايد بترسند.

بچه‌ هايي که بي پولي را مي فهمند
 

صحبت کردن در مورد بحران‌هاي خانواده از جمله بحران‌ مالي بستگي به سن کودکان دارد. در سنيني که کودکان معني و مفهوم پول و ثروت را متوجه نمي‌شوند، صحبت کردن در مورد نداشتن پول، آنها را بيشتر نگران و مضطرب مي‌کند. از حدود 5 سالگي به بعد کم‌کم کودکان به مفهوم و ارزش پول به معني فراهم آوردن امکانات آگاه مي‌شوند. از اين سنين به بعد خانواده مي‌تواند در مورد مسايل مالي به تدريج با کودک صحبت کند، به اين صورت که موقع خريد کردن براي کودکان حتما به قيمت اجناسي که براي کودک خريداري مي‌شود توجه کرده و توجه آنها را نيز به اين مساله جلب کند. بايد به کودکان نشان داد که ما مي‌توانيم برخي چيزها را تهيه کنيم و برخي چيزها را به دليل نداشتن پول کافي نمي‌توانيم تهيه کنيم، يعني با صحبت در مورد ارزش پول به بچه‌ها هم صبر کردن را ياد مي‌دهيم، هم در مورد اينکه پول مي‌تواند چه امکاناتي را فراهم کند يا اينکه نمي‌تواند فراهم کند با آنها صحبت کنيم. اين به آن معني است که در رابطه خريدهاي کودکان و وسايلي را که از والدين مي‌خواهند ما برخي اوقات مي‌توانيم واژه «نه» را به کار برده و در نتيجه کودک را با مفهوم ارزش پول آشنا کنيم که براي ما مقدور نيست هر چه را آنها مي‌خواهند برايشان تهيه کنيم و اينکه گاهي اوقات پول کافي در اختيار نداريم.
کودکاني که از 5 تا 6 سالگي به بعد با مفهوم پول آشنا مي‌شوند راحت‌تر مي‌توانند در جريان مسايل و بحران‌هاي مالي خانواده قرار بگيرند و اگر زماني براي خانواده مشکل مالي پيش آيد، بايد براي کودک به شکل سربسته توضيح داد. به اين معني که اگر کودک را در جريان کوچک‌ترين امور مربوط به مسايل مالي قرار دهيم، متاسفانه اضطراب و نگراني در کودک بالا مي‌رود اما کودک بايد بداند که به هر حال خانواده با مشکلي مواجه است به نام مشکل پول و نداشتن امکانات کافي و حالا بايد به کودک اين اطمينان را داد که پدر و مادر سعي مي‌کنند که به بهترين نحو ممکن مشکل را حل کنند اما تا زماني که مشکل حل شود ممکن است ما در امور مربوط به خانه محدوديت‌هايي داشته باشيم. اين محدوديت‌ها بايد به‌طور کامل براي کودک توضيح داده شود که شايد ما مثل قبل نتوانيم مثلا لباس‌هاي زياد بخريم يا مسافرت‌هاي بيشتر برويم يا اسباب‌بازي‌ بيشتري تهيه کنيم. براي کودک در اين رابطه بايد توضيح داده شود اما در عين حال بايد به او فهماند که مي‌تواند در کنار اين بحران به خانواده کمک کرده و از آنها درخواست و تقاضاي اضافه و بي‌مورد نداشته باشد.
باز هم تاکيد مي‌کنم در خانواده‌هايي که از دوران کودکي با بچه‌ها در مورد معني و مفهوم و ارزش پول صحبت مي‌شود، آنها به موقع مي‌توانند شرايط خانواده را بهتر درک کرده و در اين زمينه همکاري بهتري با خانواده در اين زمينه داشته باشند.
يادمان باشد در مورد مسايلي که مربوط به کودکان نيست، حتي‌المقدور جلوي آنها و در حضورشان صحبت نکنيم. ما به کودکان به عنوان بزرگ‌تر اعلام مي‌کنيم که ممکن است براي مدتي محدوديت مالي داشته باشيم و امکانات قبلي را نتوانيم تهيه کنيم يا در حد محدودتر بتوانيم زندگي کنيم. اعلام اين خبر و دادن اطلاع به کودکان در عين دادن اميدواري و درخواست همکاري براي گذشتن از مانع خيلي متفاوت‌تر از آن است که در حضور آنها به طور مرتب در مورد دغدغه‌ها و نگراني‌هاي مالي خانواده صحبت شود. اين مساله اصلا توصيه نمي‌شود چون سبب بروز احساس عدم امنيت در کودکان شده و دنياي کوچک‌شان را به هم مي‌ريزد. اين احساس در آنها به وجود مي‌آيد که والدين قابل اطمينان و قابل اتکا نيستند چون خودشان هم آدم‌هاي ضعيفي هستند که دچار مشکلات بزرگي مي‌شوند. بايد سعي کرد با اطمينان‌خاطر با کودکان حرف زد و از موضع قدرت: «چنين بحراني وجود دارد ولي به هر حال تمام خواهد شد و سعي ما بر اين است که براي شما محدوديت زيادي ايجاد نشود ولي برخي محدوديت‌ها اجتناب‌ناپذير است و شما بايد با آن کنار بياييد.»
منبع: www.salamat.com



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط