اخلاق مبلّغ (4)

كنترل نفس و طبيعت را به هنگام هجوم غضب حلم گويند و متصف به اين حالت را حليم نامند. دراخلاق ناصرى آمده است : حلم آن است كه نفس را طمانينتى حاصل شود كه غضب به آسانى تحريك او نتواند كرد واگر مكروهى بدو رسد مغلوب نگردد و در شغب نبايد 59
چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اخلاق مبلّغ (4)

اخلاق مبلّغ (4)
اخلاق مبلّغ (4)


 






 

حلم و شرح صدر
 

از شرايط لازم و كارساز براى يك مبلغ دينى واز وظايف نخستين يك داعى الى الله سعه صدراست .
راغب مى نويسد:
[ الحلم ضبط النفس والطبع عن هيجان الغضب].
كنترل نفس و طبيعت را به هنگام هجوم غضب حلم گويند و متصف به اين حالت را حليم نامند. دراخلاق ناصرى آمده است :
حلم آن است كه نفس را طمانينتى حاصل شود كه غضب به آسانى تحريك او نتواند كرد واگر مكروهى بدو رسد مغلوب نگردد و در شغب نبايد 59
راغب در معناى شرح صدر مى نويسد:
[ اصل الشرح لسطاللحم و نحوه ... منه شرح الصدراى بسطه بنورالهى و سكينه من جه الله و ورح منه].
ريشه لغوى[ شرح] پهن كردن و گسترش گوشت و ماننداوست ... و شرح صدر يعنى روح و جانى كه به نورالهى و آرامش خدايى گسترش پيدا كرده است .
استاد شهيد مطهرى بين شرح صدر و سعه صدر فرق گذاشته اند واين دو كلمه را متفاوت دانسته اند:
[... در هر جايى كه شرح صدر باشد سعه صدر هست اما هر سعه صدرى را نمى توان شرح صدر ناميد... هر جا كه شرح باشد قهرا توسعه هم هست ولى هر جا كه توسعه باشد الزاما شرح نيست]. 60
اينجا در صدد تحقيق درباره اين موضوع نيستم . به اين اندازه اكتفا مى كنيم : كه حلم سعه صدر شرح صدر دريا دلى ظرفيت وسيع روحى پرحوصلگى و... همه نشانه كمال روحى يك انسان است و قرآن دراين باره مى فرمايد:
فمن يردالله ان يهديه بشرح صدره للاسلام فهو على نور من ربه و من يردان يجعل صدره ضيقا حرجا كانما يصعد فى السماء . 61
آن كس را كه خدا بخواهد هدايت كند سينه اش را براى پذيرش اسلام گشاده مى سازد و آن كس را كه بخواهد گمراه سازد سينه اش را آنچنان تنگ مى سازد كه گويا مى خواهد به آسمان بالا رود.
اين صفت روحى براى كسانى كه رياست مديريت رهبرى و هدايت ديگران را به عهده دارند از اهميت بيشترى برخورداراست .
اگر مبلغ در برنامه تربيتى و هدايتى اش از اين نعمت الهى برخوردار نباشد در انجام رسالت تبليغى اش ناكام خواهد ماند و بار امانت دعوت و تبليغش را به سر منزل مقصود نخواهد رساند از اين روى خداوند به رسول اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مى فرمايد:
الم نشرح لك صدرك و وضعنا عنك و زرك الذى انقض ظهرك . 62 ...
آيا ما سينه تو را گشاده نساختيم ؟ و بار سنگين را از تو برنداشتيم ؟ همان بارى كه سخت بردوش تو سنگينى مى كرد.
مفسرين گفته اند: دراينجا خدا به پيغمبراكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) منت مى گذارد يعنى اين نعمت سنگين و بزرگ را یادآورى مى كند.اين خود دليل بر اهميت اين صفت نيك و شايسته است . حضرت موسى(علیه السّلام) آنگاه كه ماموريت دعوت و تبليغ پيدا مى كند در آغاز حركت وانجام ماموريتش همين صفت رااز خداوند طلب مى كند:
رب اشرع لى صدرى و يسرلى امرى واحلل عقده من لسانى يفقهوا قولى. 63
به هر نسبتى كه مديريت و حوزه كاراجتماعى انسان وسيع تر باشد به اين خصلت:[ سعه صدر] بيشتر نيازنداست . مبلغان اسلامى از آن جهت كه حوزه فعاليت و تلاششان توده مردم است و باافراد متفاوت و گوناگونى برخورد دارند به اين صفت اخلاقى نيز نياز بيشترى دارند.
شايسته مبلغان است كه تحمل نظر مخالف را داشته باشند و از انتقاد ديگران نرنجند با مسائل و واقعيات جارى زمان با وسعت نظر بينديشند و هيچ گاه در برابر اظهار نظر ديگران وقار و متانت خود رااز دست ندهند.
على(علیه السلام) حلم و بردبارى و سعه صدر را براى عالمان زينت دانسته اند:
الحلم زينه العلم . 64
راس دانش را حلم مى دانند: راس العلم الحلم . 65
علم بدون حلم را درخت بى ثمر مى دانند:
لن يثمرالعلم حتى يقارنه الحلم . 66
كارآيى مبلغ هنگامى روشن مى شود كه درياى علم و حلم را به هم بياميزد واز عمق اين درياى پهناور لولو و مرجان مواعظ و نصايح سازنده را به ديگران ارزانى دارد.
از جلوه هاى شرح صدر و حلم اين دستور قرآن است كه خداوند به پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مى دهد و نموداين صفت را روشن مى سازد:
خذالعفو و امر بالعرف واعرض عن الجاهلين . 67
عفو را پيشه كن و به نيكى فرمان ده واز جاهلان اعراض كن .
دراين آيه به سه وظيفه از وظايف مبلغان اشاره شده است :
... سومين وظيفه آن كه : در برابر جاهلان بردبار و حليم باشند زيرا همواره در راه تبليغ افراد لجوج و جاهل كوتاه فكر وجود دارند كه مبلغ را آماج تهمتها و شايعه ها قرار مى دهند. راه پيروزى براين گونه افراد گلاويز شدن با آنان نيست بلكه كارسازترين راه تحمل و حوصله است .
در همين راستاست كه قرآن مجيد ما را به اسوه هاى حلم و بردبارى متوجه مى سازد:
ان ابراهيم لحليم اواه منيب . 68
ابراهيم بردبار و نازكدل و فرمان برداراست .
قالوا يا شعيب ...انك لانت الحليم الرشيد . 69
گفتند اى شعيب ... به راستى تو مردى بردبار و خردمند هستى .
بدينسان نتيجه مى گيريم كه اگر مبلغان داراى سعه صدر و سينه گشاده در برابر مشكلات باشند هيچ گاه در راه تبليغ دچار دلسردى و دلتنگى نمى شوند و همواره با دلى مطمئن و روحى درياگونه به جنگ دشواريها مى روند و طوفانها آرامش اقيانوس روح آنان را بر هم نمى زند مشكلات و سختيهاى راه آنان را به زانو در نمى آورد و كارشكنيهاى دشمنان آنان رااز هدفشان مايوس نمى سازد.

صبر و استقامت
 

عنصر صبر و شكيبايى در كار تبليغ عنصرى است اساسى و سازنده . مكارم اخلاقى بيشتر از صبر برمى خيزد.ايمان بدون صبر همانند پيكر بدون سراست . مبلغان در امر تبليغ بيش از هر چيز به اين صفت نيازمندند زيرا همواره در برابر افكار منحط و خرافات جارى در جامعه و با افراد سودجو و زورگو كه با تعميق ارزشها منافعشان به خطر مى افتد روبرو مى شوند و بدون صبر و مقاومت نمى توانند بر آنان فائق آيند. آنان چون[ تواصى به حق] مى كنند شايسته است كه به[ صبر در راه حق] نيز متخلق باشند .
قرآن درباره صبر و مقاومت پيامبران الهى مى فرمايد:
ولقد كذبت رسل من قبلك فصبروا على ماكذبوا و اوذوا حتى اتاهم نصرنا و لا مبدل لكمات الله و لقد جاءك من نبائى المرسلين . 70
پيامبرانى را هم كه پيش از تو بودند تكذيب كردند ولى آنان بر آن تكذيب و آزار صبر كردند تا پيروزى ما فرا رسيدشان . و سخنان خدا را تغيير دهنده اى نيست . و هر آينه پاره اى از اخبار پيامبران بر تو نازل شده است .
خداوند در قرآن هدايتگران و مبلغان آگاهى بخش را با دو ويژگى صبر و يقين مى ستايد:
و جعلنا منهم ائمه يهدون بامرنا لما صبروا و كانوا با ياتنا يوقنون . 71
از ميان آن قوم پيشوايانى پديد آورديم كه چون صبورى پيشه كردند و به آيات ما يقين داشتند به فرمان ما به هدايت مردم پرداختند.
ازاين آيه استفاده مى شود كه مبلغ بايد هم در بعد نظرى واعتقادى به كمال برسد (يقين ) و هم در صحنه عمل و عينى به صفت نيك[ صبر] دست يابد صبر واستقامتى كه قرآن به آن سفارش مى كند:
گاهى در مقابل مصائبى است كه به شخص انسان مى رسد و گاه در برابر آزارى است كه دوستان به او مى دهند و گاه در مقابل بدگوييها و بدزبانيهاست و گاهى از ناحيه كج انديشان است و گاهى از سوى بدانديشان و گاه از سوى جاهلان و نادانان و گاه از سوى آگاهان بدخواه. 72
گزيده سخن آن كه :استقامت عملى متانت و وقار روحى و مقاومت در برابر سختى و دشوارى از والاييهاى روحى و سجاياى اخلاقى پيامبران بوده است و بر وارثان انبيا و مبلغانى كه رسالتهاى الهى پيامبران را عهده دار گشته اند اين خوى و خصلت واجب و ضرورى است .
قرآن مى فرمايد: فاصبران وعدالله حق ولايستخفنك الذين لايوقنون . 73
پس صبر پيشه كن كه وعده خدا حق است . مبادا آنان كه به مرحله يقين نرسيده اند تو را بى ثابت و سبكسر گردانند.

تواضح و فروتنى
 

روح هر چه بلند وانديشه هر چه والاتر باشد درانسان فروتنى و تواضع بيشترى ايجاد مى كند. آنان كه به سرچشمه و معارف اسلامى نزديكترند اين ويژگى از آنان زيبنده است .
بر مبلغان است كه خود را با خوى نيك ( تواضع ) بيارايند و از ( كبر ) و خودبزرگ بينى و خود بزرگ پندارى بپيرايند. تواضع ميوه درخت دانش است :
التواضع ثمره العلم . 74
سرفرود مى آورد هر شاخه از بار آورى
مى كندافتادگى انسان اگر دانا شود
على (علیه السلام) اساس علم و دانش را تواضح و فروتنى مى داند:
راس العلم التواضع . 75
كسى كه به خاطر دانايى و آشنايى با يك سرى اصطلاحات و مباحث علمى خود را بالاتر از ديگران مى بينداو گرفتار كبر و خود برتربينى است و اين حالت زائيده علم در انسانهاى كم ظرفيت است . علم اگر رنگ الهى داشته باشد و عالم اگرانگيزه خدايى نه تنها گرفتار كبر و غرور نمى شود كه عامل فروتنى و[ خفض جناح] مى گردد
رعايت تواضع براى مبلغان كه رابطه اى مستقيم و فراگير با مردم دارند سزاوارتراست .اينان بايد در آهنگ سخن و تن صدا و لحن كلام و شيوه جواب دادن حتى در شيوه راه رفتن و كيفيت بحث و مجادله و بالاخره در تمام حركات و سكنات خود نمودها و نشانه هاى تواضح و فرتنى را بياموزند.
مبلغان در هنگام حضور در مجالس و محافل و زمان برخورد با همنوعان و نيز در پذيرفتن دعوت تهيدستان و برخورد با مستضعفان و زيردستان بايد عملا درس تواضع و برخورد انسان دوستانه بدهند.
قرآن مجيد به پيامبراكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دراين رابطه چنين رهنمود مى دهد:
واخفض جناحك للمومنين . 76
در برابر مومنان فروتن باش .
مبلغ بايد كانون مهر باشد و سايه عطوفتش بر سر همه بگسترد و مانند پدرى مهربان و رئوف فرزندان مكتبى خويش را به سوى ارزشها با كمال تواضع فراخواند. فخر و افتخار خود را در بندگى ببيند و عظمت و عزت خويش را در[ تواضع] بجويد. همواره رفتارش يادآوراسوه هاى علمى مكتب باشد مگر نه اين است كه در سيره عملى پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مى خوانيم :
هرگاه برجايى مى رفت و همراهش جمعى از اصحاب مى رفتند معمولا پشت سر آنان بود نه جلوتر. به همه سلام مى كرد حتى به كودكان .
با حوصله به سخنان هرگوينده گوش مى كرد. وقتى سواره بود نمى گذاشت كسى پياده همراهش حركت كند يا او را با خود سوار مى كرد يا (اگر طرف قبول نمى كرد) مى فرمود: جلوتر برو در فلان مكان منتظرباش . در كارهاى خانه كمك مى كرد. به علوفه حيوانات مى رسيد. شتر را مى بست . خانه را تميز مى كرد. گوسفند مى دوشيد. به كفش پينه مى زد. لباس را وصله مى كرد. با خدام غذا مى خورد دعوت همه را مى پذيرفت و... 77
از مبلغ چنين انتظارى هست . او بايد نسبت به كسانى كه به آنان علم مى آموزد متواضع باشد. البته اين روحيه در هنگامى پديد مى آيد كه دانش و تبليغ متواضعانه و براى خدا باشد نه براى فخر و مباهات . رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
تواضعوا لمن تعلمونه ولا تكونوا جبابره العلماء . 78
به كسانى كه علم مى آموزيد تواضع داشته باشيد و از دانشمندان سركش مباشيد.
البته براى دست يافتن به اين صفت شايسته بايد از خدا مدد خواست آنگنه كه امام سجاد(علیه السّلام) فرموده است :
[خدايا! هرگز رتبه ام را در ميان مردم بالا مبر مگر آن كه به همان اندازه مرا در نظر خودم پايين آورى .
خدايا! هرگز عزت ظاهرى برايم پديد نياور مگراين كه به همان اندازه در باطن خودم احساس كوچكى و حقارت پديد آورى]. 79

استضعاف گرايى و ظلم ستيزى
 

اسلام دينى است همگانى و فراگير اما بيشترين طرفدارانش پابرهنگان پاكدل بوده اند و اسلام در صدد نجات آنان از اين روى بايد تبليغ مبلغان به سود مستضعفان و عليه مستكبران باشد.
مبارزه عليه كسانى كه با زر و زور و تزوير موجب استضعاف توده ها و تباه كردن استعدادها واسارت انديشه ها گشته اند ازاساسى ترين كار مبلغان است . همدست شدن با ستمگران شيوه عالمان شيفته دنيا و مبلغان خود فروخته است .
مبارزه با ظلم و طاغوت روش مبلغان آزاده كه به حاكميت خداونداعتقاد دارند.
ولاتركنواالى الذين ظلموا فتمسكم النار و ما لكم من دون الله اولياء ثم لاتنصرون . 80
هرگز نبايد با ظالمان همدست و دوست شويد و گرنه آتش كيفر آنان در شما خواهد گرفت و در آن حال جز خدا هيچ كس شما را يارى نخواهد كرد.
مبلغ دينى كسى است كه از بردگى فكرى و سياسى مردم به دست مستكبران تاريخ رنج مى برند. با سلاح سخن در نجات انسانهاازاين اسارت مى كوشد و شعارش همان شعار رهايى بخشى است كه مسلمانان صدر اسلام سردادند.
الله جاء بنا و هو بعثنا لنخرج من يشاء من عباده من ضيق الدنيا الى سعتها و من جورالاديان الى عدل اللاسلام . 81
احساس مسئوليت مبلغ او را وا مى دارد تا رياست طلبان آزمند و شهرت خواهان زورمند را رسوا و نكوهش كند و با آنان كه سد راه شكوفايى استعدادهاى آزادانديشان و خيرخواهان اجتماع مى گردند و به تعبير قرآن :
(يفسدون فى الارض). 82 بوده و با عناوينى چون ، ملاء ، 83 (مترف) 84 و (ائمه كفر) 85 شناخته مى شوند سرسازش نداشته باشد.
مبلغ اسلامى فريادى است رسا و كوبنده عليه نامردمى هاى جابران و دنياداران بى درد و بى بصيرت و طوفانى است عليه سكوت و سكون . و براين باور واعتقاد گام بر مى دارد كه :
افضل الجهاد كلمه حق عند سلطان جائر . 86
استبداد ستيزى واستعمار زدايى از ويژگيهاى عالمان راستين و مبلغان صاحب درد و سوزاست . بهترين نمونه اش دراين قرن حضرت امام خمينى (رحمة الله علیه) است كه وجودش سراپا عشق به مستضعفان و خشم عليه مستكبران بود. آرى همان ابرانسان كه با كمال صراحت و شجاعت اين اصل را اعلام كرد كه يك موى شما (كوخ نشينان ) بر همه آن كاخ نشينها... ترجيح دارد 87
مبلغى كه در محيط تبليغى گام مى نهد شايسته نيست سراغ دنياداران و مرفهين بى درد برود و بااين شيوه و رفتارش دل محرومان و مستضعفان را بيازارد.
همواره در محيطهاى تبليغى مرفهين بى دردى هستند كه از وجود روحانى و مبلغ سوء استفاده مى كنند و با برخوردهاى ريا كارانه و چاپلوسانه خود را انسان وارسته و خدمتگزار معرفى مى كنند. مبلغ آگاه و با بصيرت نبايد گرفتار اين دامها شود كه اين باعث طرد و دفع پابرهنگان هميشه در صحنه و بسيجيان عاشق و دلباخته مى گردد.
(خداوند در قرآن مجيد به پيامبراكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) چنين خطاب مى كند:
ولا تطردالذين يدعون ربهم بالغداوه والعشى يريدون وجهه ما عليك من حسابهم من شى ء و ما من حسابك عليهم من شى ء فتطردهم فتكون من الظالمين . 88
آنان را كه صبح و شام خدا را مى خوانند و جز ذات پاك او نظرى ندارند از خود دور مكن . نه چيزى از حساب آنان بر عهده توست و نه چيزى از حساب تو بر عهده ايشان . اگر آنان را طرد كنى از ستمگران خواهى بود.
در شان نزول آيه نوشته اند كه :
[جمعى از قريش از كنار مجلس پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) گذشتند در حاليكه صهيب عمار بلال خباب وامثال آنان ، از مسلمانان كم بضاعت و كارگر ، در خدمت پيغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند. آنان از مشاهده اين صحنه تعجب كردند. گفتند:اى محمد! آيا به همين افراداز ميان جمعيت قناعت كرده اى ؟ اينان هستند كه خداونداز ميان ما انتخاب كرده است ؟ ما پيرواينان باشيم ؟ هر چه زودتر آنان را ازاطراف خود دور كن شايد ما به تو نزديك شويم و از تو پيروى كنيم]. 89
اين آيه و آيات مشابه آن نشانگر اين معنى است كه : همواره در جامعه گروهى خودخواه و خودبين هستند كه محرومين و كوخ نشينان را به چيزى نمى انگارند و در صدد تحقير و توهين و به آنان مى باشند. پيامبران الهى با سرسختى هر چه بيشتر در برابر اين افكار انحرافى و طبقاتى مقاومت كردند و هيچ گاه ثروتمندان كوردل را بر مسلمانان پاكدل پابرهنه و با ايمان مقدم نمى داشتند.
قرآن دراين باره مى فرمايد.
واصبر نفسك مع الذين يدعون ربهم بالغداوه والعشى يريدون وجهه ولاتعد عيناك عنهم تريد زينه الحيوه الدنيا و لاتطع من اغفلتا قلبه عن ذكرنا واتبع هواه و كان امره فرطا . 90
و همراه با كسانى كه پروردگار خود را صبح و شام مى خوانند و تنها خوشنودى او را مى طلبند خود را به صبر وادار. هرگز چشمهاى خود را به خاطر زينتهاى دنيا از آنان بر مگير و از كسانى كه قلبشان را از ياد خود غافل ساختيم اطاعت مكن . آنان كه پيروى هواى نفس كردند و كارهايشان افراطى است
دراينجا به عنوان حسن ختام گوش فرا مى دهيم به سخنان احياگراسلام ناب محمدى(صلّی الله علیه و آله و سلّم) امام خمينى :
[علماى اصيل اسلام هرگز زيربار سرمايه داران و پول پرستان و خوانين نرفته اند و همواره اين شرافت را براى خود حفظ كرده اند. واين ظلم فاحشى است كه كسى بگويد: دست روحانيت اصيل طرفداراسلام ناب محمدى(صلّی الله علیه و آله و سلّم) با سرمايه داران در يك كاسه است و خداوند كسانى را كه اين گونه تبليغ كرده و يا چنين فكر مى كنند نمى بخشد. روحانيت متعهد به خون سرمايه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سرآشتى نداشته و نخواهد داشت].91

پى‏نوشتها:
 

59فرهنگ معين واژه حلم .
60تفسير سوره انشراح شهيد مطهرى .
61سوره انعام آيه 125.
62سوره انشراح .
63سوره طه آيه 25 26 27 28.
66 .65 .64فهرست غررالحكم .
67سوره اعراف آيه 199.
68سوره هود آيه 75.
69سوره هود آيه 78.
70. سوره انعام آيه 24.
71. سوره سجده آيه 24.
72. تفسير نمونه ج 17.166.
73. سوره روم آيه 60.
75 74. فهرست غررالحكم .
76. سوره حجر آيه 88.
77. مجله حوزه شماره 8.91 92.
78. نهج الفصاحه حديث شماره 1185.
79. دعاى مكارم الاخلاق .
80. سوره هود آيه 113.
81. الكامل فى التاريخ ج 2.463.
82. سوره شعراء آيه 152.
83. سوره اعراف آيه 88.
84. سوره سباء آيه 34.
85. سوره توبه آيه 12.
86. نهج الفصاحه شماره 394.
87. در جستجوى كلام امام دفتراول 46.
88. سوره انعام آيه 52.
89. تفسير نمونه ج 5.252.
90. سوره كهف آيه 28.
91. پيام امام به مراجع و حوزه ها.
 

* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط