دين براي انسان است يا انسان براي دين؟
الف. حقيقت انسان
تعادل و تساوي نيروها در انسان:
برترين ظرفيت علمي:
جهان كار گزار آدمي:
"آيا ندانسته ايد كه خدا آنچه را كه در آسمان ها و آنچه را كه در زمين است مسخر شما ساخته و نعمت هاي ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است".[8]
خليفۀ خداوند در زمين:
با دقت در معناي خليفه آشكار ميگردد كه آدمي يگانه موجودي است كه ميتواند به بهترين صورت ممكن نمايانگر صفات كمالي خداوند و مظهر خير و جمال مطلق او، در عالم آفرينش باشد؛ چرا كه خليفه (قائم مقام) در همۀ شئون، نماينده و نمودار مقامي (حضرت حق) است كه از سوي او به منصب خلافت گمارده شده است. بنابراين، گزينش انسان براي احراز اين مقام از استعدادهاي تكويني و قابليت هاي غير متناهي او براي وصول به كمال حكايت ميكند.[10]
وابستگي و تعلق به حق:
وقتي انسان خود را فقير و عين ربط يافت خداي خود را كه عين غنا و بي نيازي است خواهد شناخت:[12] "من عرف نفسه فقد عرف ربه".[13]
خلاصه اين كه قرآن در مقام بيان هويت انسان مي گويد: او "حي متألّه"؛ يعني موجود زنده اي است كه حيات او در تألّه وي تجلي دارد و تألّه، همان ذوب شدن در ظهور الهيت است. اين هويت انسان قابل تبديل نيست؛ زيرا او در "احسن تقويم" و زيباترين صورت آفريده شده است، نه خداوند او را تغيير مي دهد؛ زيرا او را به بهترين وضع آفريد و نه غير خداوند او را دگرگون مي كند؛ زيرا قدرت تغيير او را ندارند: "لا تبديل لخلق الله".[14] قرآن انسان را به گونهاي معرفي كرده است كه بداند از كجا آمده است و پس از اين به كجا ميرود و در محدودۀ دنيا چه بايد بكند.[15]
ب. حقيقت دين
ج. مفهوم فايده و نفع
فايده و نفع حقيقي آن است كه با واقعيت وجودي انسان هماهنگ و سازگار باشد و سعادت و لذت و خوشبختي دایمي را به دنبال داشته باشد و انسان هيچ گاه از داشتن آن احساس پشيماني نكند؛ مانند عدالت، احسان، لقاي حضرت حق، بهشت، دفاع از مظلوم، ياري و كمك به نيازمندان. اما فايده و نفع غير حقيقي آن است كه لذتش گذرا و آني است، اما آثار و تبعات ناخوشايند آن طولاني و دایمي است. شوره زاري است كه تشنه را تشنه تر و خسته را به احتضار مي كشاند و به تعبير صدرالمتألهين: در بعضي از دل ها روزانه هزار وسوسه و دروغ و فحش و دشمني و مجادله با مردم، وجود دارد؛ چنين دلي محل رويش درد و غم و غصه و عذاب دردناك است و او گودالی از گودال هاي جهنم است كه داراي وحشت و تاريكي و تنگي است.[17]
بهترين راه براي تشخيص فايدۀ حقيقي از غير حقيقي دين الاهي است.
نتيجه اين كه دين الاهي كامل هم در مقام بيان هويت انسان جامع ترين بيانات را عرضه ميدارد و تصوير درست و روشني از همۀ ابعاد وجودي به او ارائه ميدهد و هم در شناخت و تشخيص نيازهاي واقعي انسان از نيازهاي كاذب و غير واقعي او را ياري ميدهد. چون تنها انسان آفرين ميتواند نيازهاي صادق او را از نيازهاي كاذب به او بنماياند و هم در مقام چگونگي باروري و شكوفايي گوهر ملكوتي انسان راه رسيدن وي به كمالات وجودي را بيان ميكند. به ديگر، سخن انسان موجود تشنه اي است كه عطش او را تنها دين ناب فرو مينشاند و به او سيرابي ميبخشد و رجوع يا ارجاع انسان به شوره زار علم گرايي و نمك زار دين گريزي، اين تشنه را تشنه تر و خسته را به احتضار ميكشاند. امروزه كه بشر، تمامي ميدانها و ساحتهاي انساني را تا كرانه پيموده و به تعبير برخي دانشمندان غرب، بشر پايان جهان را به چشم خود ديده، نداي نياز به دين و صلاي حاجت به وحي را از عمق جانش ميشنود و بانگ برميآورد كه تنها طريق نجات، پذيرش وحي الاهي و تمكين ره آورد انبياست.[18]
پس با اين بيان روشن شد كه دين براي انسان است و اگر كسي بگويد انسان براي دين است باز سخني از روي حقيقت بيان داشته چون، "انسان كه تن و جان به دين سپارد و خود را خسرو آن شيرين و مجنون آن ليلي سازد، بهشتي در همين دنيا براي او بر پا ميشود كه طراوت و شادابي آن با مزۀ جان و عطر دل انگيزش شامۀ دل را به وجد و سرور ميآورد".[19] پس نتيجه و فايده در هر صورت به انسان بر ميگردد، البته بيان تفصيلي اين مطالب در اين مختصر نميگنجد و نياز به تدوين چند رسالۀ علمي است.
پىنوشتها:
[1] جوادي آملي ، عبدالله، انتظار بشر از دين، ص 24.
[2] معارف اسلامي، ج 1، نهاد نمايندگي ، ص 93، با کمي تصرف.
[3] حسن زاده آملي، حسن، معرفت نفس، ج 1، مقدمه، با کمي تصرف.
[4] انتظار بشر از دين، ص 30.
[5] حائري شيرازي، اخلاق اسلامي، ص 4، با کمي تصرف.
[6] بقره، 13 – 31.
[7] احزاب، 72.
[8] لقمان، 20.
[9] بقره، 30.
[10] معارف اسلامي، 1، ص 100.
[11] فاطر ، 15.
[12] انتظار بشر از دين، ص 30.
[13] بحار الانوار، ج 2 ، ص 32.
[14] روم، 30.
[15] انتظار بشر از دين، ص 30 و 31، با كمي تصرف.
[16] همان، ص 26، با كمي تصرف.
[17] شواهد الربوبية، صدرالمتألهين، ص 283.
[18] انتظار بشر از دين، ص 10.
[19] همان.