بدرود شب دوش که چون ماه برآمد شاعر : انوري ناخوانده نگارم ز در حجره درآمد بدرود شب دوش که چون ماه برآمد مجلس همه از ولوله زير و زبر آمد زير و زبر از غايت مستي و چو بنشست با چشم چو بادام و لب چون شکر آمد نقلم همه شد شکر و بادام که آن بت صد شاخ نشاطم چو درآمد به بر آمد زان قد چو شاخ سمن و روي چو گلبرگ هر ماه که دوش از افق جام برآمد از خجلت رويش به دهان تيره فروشد وان قامت موزون ز قيامت بتر آمد بوديم به هم درشده با قامت موزون فرياد همي...