هرچه مرا روي تو به روي رساند شاعر : انوري ناخوش و خوشدل بهروي خوش بستاند هرچه مرا روي تو به روي رساند گرچه همه محنتي به روي رساند هست به رويت نيازم از همه رويي گر تو نداني مدان خداي تو داند در غم تو سر همي ز پاي ندانم کاتش دل را به آب ديده نشاند رغم کسي را به خانه در چه نشيني گو مکن آخر جهان چنين بنماند هجر تو بر من همي جهان بفروشد وصل چه دامن ز کار من بفشاند دامن من گر به دست عشق نگاريست تا بکند هجر هر جفا که تواند رو که چنين...