حسن تو عشق من افزون ميکند شاعر : انوري عشق او حالم دگرگون ميکند حسن تو عشق من افزون ميکند زهره کرد آب و جگر خون ميکند غمزهاي از چشم خونخوارش مرا هر دمي از گريه قارون ميکند خندهي آن لعل عيسي دم مرا من ندانم تا چه افسون ميکند بر تنم يک موي ازو آزاد نيست خطش اکنون داو افزون ميکند حسن او در نرد خوبي داو خواست