دست در روزگار مي‌نشود

دست در روزگار مي‌نشود شاعر : انوري پاي عمر استوارمي‌نشود دست در روزگار مي‌نشود در دل و ديده خوار مي‌نشود شاهد خوب صورتست امل لاجرم آشکار مي‌نشود روز شادي چو راز گردونست تا دو چشمم چهار مي‌نشود هيچ غم را کران نمي‌بينم عشق از آن پايدار مي‌نشود پاي برجاي نيست حاصل دهر که دگر سال پار مي‌نشود هيچ امسال ديده‌اي هرگز واسمان دل‌فکار مي‌نشود پر شد از خون دل کنار زمين رنگ چندين به کار مي‌نشود شاد مي‌زي که در عروسي دهر مرگ در اختيار...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دست در روزگار مي‌نشود
دست در روزگار مي‌نشود
دست در روزگار مي‌نشود

شاعر : انوري

پاي عمر استوارمي‌نشوددست در روزگار مي‌نشود
در دل و ديده خوار مي‌نشودشاهد خوب صورتست امل
لاجرم آشکار مي‌نشودروز شادي چو راز گردونست
تا دو چشمم چهار مي‌نشودهيچ غم را کران نمي‌بينم
عشق از آن پايدار مي‌نشودپاي برجاي نيست حاصل دهر
که دگر سال پار مي‌نشودهيچ امسال ديده‌اي هرگز
واسمان دل‌فکار مي‌نشودپر شد از خون دل کنار زمين
رنگ چندين به کار مي‌نشودشاد مي‌زي که در عروسي دهر
مرگ در اختيار مي‌نشوديک تسليست وان تسلي آنک
تا چنين خاکسار مي‌نشودخرم آن‌کس که نيست بر سر خاک
هيچکس بر کنار مي‌نشودانوري در ميان اين احوال


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط