دوستي يک دلم همي بايد شاعر : انوري وگرم خون دل خورد شايد دوستي يک دلم همي بايد تا به عمري از اين يکي زايد خود نگه ميکنم به مادر دهر که نه زان بهترک همي بايد هيچکس نيست زير دور فلک پاي اهلي به دست مينايد دست گرد جهان برآوردم زين خسان جز جفات نگشايد انوري روزگار قحط وفاست عاقبت جر جفات ننمايد با کسي گر وفا کني همه عمر