غارت عشقت به دل و جان رسيد

غارت عشقت به دل و جان رسيد شاعر : انوري آب ز دامن به گريبان رسيد غارت عشقت به دل و جان رسيد نبوت آن نيز به پايان رسيد جان و دلي داشتم از چيزها عشق تو آخر به سر آن رسيد گفتم جاني به سر آيد مرا زانچه به من در غم هجران رسيد با تو چه سازم که چو افغان کنم کار فلان زود به افغان رسيد بشنوي افغانم و گويي به طنز نيم شبان دوش به کيوان رسيد رقعه‌ي دردم ز تو بيچاره‌وار سوز فلان در تن بهمان رسيد گر تو تويي زود که خواهند گفت ...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
غارت عشقت به دل و جان رسيد
غارت عشقت به دل و جان رسيد
غارت عشقت به دل و جان رسيد

شاعر : انوري

آب ز دامن به گريبان رسيدغارت عشقت به دل و جان رسيد
نبوت آن نيز به پايان رسيدجان و دلي داشتم از چيزها
عشق تو آخر به سر آن رسيدگفتم جاني به سر آيد مرا
زانچه به من در غم هجران رسيدبا تو چه سازم که چو افغان کنم
کار فلان زود به افغان رسيدبشنوي افغانم و گويي به طنز
نيم شبان دوش به کيوان رسيدرقعه‌ي دردم ز تو بيچاره‌وار
سوز فلان در تن بهمان رسيدگر تو تويي زود که خواهند گفت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط