بيا تا ببيني که من بر چه کارم

بيا تا ببيني که من بر چه کارم شاعر : انوري نيايي ميا برگ اين هم ندارم بيا تا ببيني که من بر چه کارم چه بايد جهاني به هم برنيارم به جاني که بي‌تو مرا مي‌برآيد غمي دارم آنجا نه بي‌دستيارم دلي دارم آنجا نه بي پاي مردم اگر کار اين است بر هيچ کارم مرا گويي از عشق من بر چه کاري غمي مي‌ستانم دمي مي‌سپارم منم گاه و بي‌گاه در دخل و خرجي نفس برنياورد يعني که زارم غمت با دلم گفت کز عشق چوني که در سايه‌ي دولتش سر برآرم چه گويي غم تو بدان سر...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بيا تا ببيني که من بر چه کارم
بيا تا ببيني که من بر چه کارم
بيا تا ببيني که من بر چه کارم

شاعر : انوري

نيايي ميا برگ اين هم ندارمبيا تا ببيني که من بر چه کارم
چه بايد جهاني به هم برنيارمبه جاني که بي‌تو مرا مي‌برآيد
غمي دارم آنجا نه بي‌دستيارمدلي دارم آنجا نه بي پاي مردم
اگر کار اين است بر هيچ کارممرا گويي از عشق من بر چه کاري
غمي مي‌ستانم دمي مي‌سپارممنم گاه و بي‌گاه در دخل و خرجي
نفس برنياورد يعني که زارمغمت با دلم گفت کز عشق چوني
که در سايه‌ي دولتش سر برآرمچه گويي غم تو بدان سر درآرد
اگر هيچ باقي است بر روزگارمفراقا به روز خودت هم ببينم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.