هر غم که ز عشق يار مي‌بينم

هر غم که ز عشق يار مي‌بينم شاعر : انوري از گردش روزگار مي‌بينم هر غم که ز عشق يار مي‌بينم امروز يکي هزار مي‌بينم بيداد فلک از آنکه دي بودست اکنون همه زخم خار مي‌بينم تا شاخ زمانه کي گلي زايد بنگر که چه انتظار مي‌بينم دربند دمي که بي‌غمي باشم صد دشمن آشکار مي‌بينم در هر دل دوستي بناميزد آري نه به اختيار مي‌بينم آن مي‌بينم که کس نمي‌بيند گر پاي کس استوار مي‌بينم با دست زمانه در جهان حقا نام همه در شمار مي‌بينم گردون نه شمار...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هر غم که ز عشق يار مي‌بينم
هر غم که ز عشق يار مي‌بينم
هر غم که ز عشق يار مي‌بينم

شاعر : انوري

از گردش روزگار مي‌بينمهر غم که ز عشق يار مي‌بينم
امروز يکي هزار مي‌بينمبيداد فلک از آنکه دي بودست
اکنون همه زخم خار مي‌بينمتا شاخ زمانه کي گلي زايد
بنگر که چه انتظار مي‌بينمدربند دمي که بي‌غمي باشم
صد دشمن آشکار مي‌بينمدر هر دل دوستي بناميزد
آري نه به اختيار مي‌بينمآن مي‌بينم که کس نمي‌بيند
گر پاي کس استوار مي‌بينمبا دست زمانه در جهان حقا
نام همه در شمار مي‌بينمگردون نه شمار با يکي دارد
کين کار نه پايدار مي‌بينمبا دهر مساز انوري کاري


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.