ديدي که پاي از خط فرمان برون نهادي

ديدي که پاي از خط فرمان برون نهادي شاعر : انوري ديدي که دست جور و جفا باز برگشادي ديدي که پاي از خط فرمان برون نهادي بازم به دست بازي تو دست برنهادي بردم ز پاي بازي تو دست برد عمري کارم ز دست رفت بدين کار چون فتادي بر کار من نهي به جفا پاي هر زماني در چشمت آب نيست ندانم که بر چه بادي در خون و خاک پيش تو مي‌گردم وز شوخي غم طبع شد مرا چو به غم خوردنم تو شادي شاد آن زمان شوي که مرا در غمي ببيني نه رنجهات مي‌رسد احسنت شاد بادي گويي از اين...
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ديدي که پاي از خط فرمان برون نهادي
ديدي که پاي از خط فرمان برون نهادي
ديدي که پاي از خط فرمان برون نهادي

شاعر : انوري

ديدي که دست جور و جفا باز برگشاديديدي که پاي از خط فرمان برون نهادي
بازم به دست بازي تو دست برنهاديبردم ز پاي بازي تو دست برد عمري
کارم ز دست رفت بدين کار چون فتاديبر کار من نهي به جفا پاي هر زماني
در چشمت آب نيست ندانم که بر چه باديدر خون و خاک پيش تو مي‌گردم وز شوخي
غم طبع شد مرا چو به غم خوردنم تو شاديشاد آن زمان شوي که مرا در غمي ببيني
نه رنجهات مي‌رسد احسنت شاد باديگويي از اين پست به همه رنج يار باشم
از مادر زمانه به هر طالعي که زاديدر طالعم ز کس چو وفا نيست از تو ماند
عمري به باد دادي ودادي چنانک داديعشقت به کار بردم و بردم چنانک بردم
کو را هنوز در همه انديشها به يادياي انوريت گشته فراموش ياد بادت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط