صاحبا ماجراي دشمن تو

صاحبا ماجراي دشمن تو شاعر : انوري که کسش در جهان ندارد دوست صاحبا ماجراي دشمن تو زان چنانها که خاطرم را خوست گفته‌ام در سه بيت چار لطيف در جهان گفتيي که تازه و نوست طنز مي‌کرد با جهان کهن رونق رنگ با قياس رکوست رنگ او با زمانه درنگرفت همچو بر باقلي کفن شد پوست روزگارش گلي شکفت و برو گفت اسراف بيش از اين نه نکوست آسمان در تنعمش چو بديد وقت از بيخ برکشيدن اوست همچو ريواج پروريده شدست
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
صاحبا ماجراي دشمن تو
صاحبا ماجراي دشمن تو
صاحبا ماجراي دشمن تو

شاعر : انوري

که کسش در جهان ندارد دوستصاحبا ماجراي دشمن تو
زان چنانها که خاطرم را خوستگفته‌ام در سه بيت چار لطيف
در جهان گفتيي که تازه و نوستطنز مي‌کرد با جهان کهن
رونق رنگ با قياس رکوسترنگ او با زمانه درنگرفت
همچو بر باقلي کفن شد پوستروزگارش گلي شکفت و برو
گفت اسراف بيش از اين نه نکوستآسمان در تنعمش چو بديد
وقت از بيخ برکشيدن اوستهمچو ريواج پروريده شدست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط