جريدهايست نهاد سيه سپيد جهان شاعر : انوري که روزگار درو جز قضاي بد ننوشت جريدهايست نهاد سيه سپيد جهان وزان زمانه نهفت آنکه سالها بسرشت جهان نثار گل تيره کرد آب سياه دهد بهار بقاي ترا جمال بهشت زمانه روزي چند از طريق عشوه گري به موت بستر و بالين کند ز خاک و ز خشت وليک باد خزانش چو شاخ عمر شکست