گفتم چو لطف بار خدايم قبول کرد گفتم چو لطف بار خدايم قبول کردشاعر : انوري جانم ز قهر و غصهي ايام رسته شدگفتم چو لطف بار خدايم قبول کردروزيم فاضل آمد و روزم خجسته شدگفتم چو صبح وعدهي انعام او دميدنوميديم که جانم از آن درد خسته شدخود بعد انتظار درازم گلو گرفتآخر در زکوة چرا نيز بسته شدگيرم که سنت صله برخاست از جهان