روبهي مي‌دويد از غم جان

روبهي مي‌دويد از غم جان شاعر : انوري روبه ديگرش بديد چنان روبهي مي‌دويد از غم جان گفت خيرگير مي‌کند سلطان گفت خيرست بازگوي خبر گفت آري وليک آدميان گفت تو خر ني چه مي‌ترسي خر و روباهشان بود يکسان مي‌ندانند و فرق مي‌نکنند که چو خر برنهندمان پالان زان همي ترسم اي برادر من اينت کون خران و بي‌خبران خر ز روباه مي‌بنشناسند
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روبهي مي‌دويد از غم جان
روبهي مي‌دويد از غم جان
روبهي مي‌دويد از غم جان

شاعر : انوري

روبه ديگرش بديد چنانروبهي مي‌دويد از غم جان
گفت خيرگير مي‌کند سلطانگفت خيرست بازگوي خبر
گفت آري وليک آدميانگفت تو خر ني چه مي‌ترسي
خر و روباهشان بود يکسانمي‌ندانند و فرق مي‌نکنند
که چو خر برنهندمان پالانزان همي ترسم اي برادر من
اينت کون خران و بي‌خبرانخر ز روباه مي‌بنشناسند


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط