مريم شناسى (2)
نويسنده: اى.آر. كَرول; اف.ام. جلى ؛ طيّبه مقدم
واتيكان دوم و دوران پس از آن
شوراى واتيكان دوم مطالعات مريم شناختى را دگرگون ساخت و از ملاحظات مزيت محورانه حضرت مريم به سمت ملاحظات مشاركت محورانه او همراه با مسيح (مسيح محورانه) و در ارتباط با كليسا (از نوع كليسايى) پيش رفت. در مقايسه با مباحث اوايل قرن بيستم، دوران پساشورايى (دوران بعد از شوراى دوم واتيكان) شاهد مطالعات اندكى در باب چنين مضمون هايى به عنوان اصول مريم شناسى يا وساطت حضرت مريم بود، اما تحقيقات بسيار دقيقى به خصوص در باب منابع كتاب مقدس و آباى كليسا صورت گرفت. ارتباط مريم ـ كليسا به جد مورد توجه قرار گرفت.
دغدغه «وحدت گرايى»[105]).
موعظه پاپ پائول ششم[108] با عنوان Marialis Cultus (اول فوريه 1974)، «جهت ساماندهى و توسعه صحيح دلبستگى به مريم باكره مقدس»، جايگاه مريم را در آيين عبادى اصلاح شده غرب نشان داد و نكات مهمى را در باب انسان شناسى، در باب مريم باكره مقدس با توجه به حقوق زنان و در باب شأن انسان دربرداشت.
در دهه هاى بعد از شوراى دوم واتيكان، انجمن هاى مريم شناسى در كشورهاى مختلف به فعاليت خويش ادامه دادند. در ايالات متحده آمريكا، انجمن مريم شناسىِ آمريكا براى بيست و پنجمين بار در ژانويه 1974 برگزار شد. سخنرانان و موضوعات مورد بحث آنان حاكى از افزايش جهت گيرى وحدت گرايانه بود; به عنوان مثال آبستنى باكره به عيسى در اجلاسيه قديس لوئيس در 1973 با ارائه مقالات از سوى اى. سى. پيئپكُرن[110] (پرسبيترن) مورد بحث و بررسى قرار گرفت مطالعات در باب حضرت مريم 24 (1973). انجمن هاى ملى، كه با الهيات مريم سروكار داشتند، همچنان به كار خود ادامه دادند، كه از نمونه هاى آنها مى توان از انجمن فرانسوى، انجمن اسپانيايى، انجمن كانادايى (نشريات خاص فرانسوى زبان) و انجمن آمريكايى (مطالعات مريم) نام برد. موضوعات انجمن فرانسوى در طى اين دوره مسائل پساشورايى را نشان مى دهد كه عبارت اند از «جايگاه حضرت مريم در گردهمايى هاى مذهبىِ الهام بخشىِ مريم» (1972); «مريم و مسئله زنان» (1973 و 1974)، و تصويرگرى مريم در زهد عاميانه، به لحاظ تاريخى، پيكرنگارى و روانشناسى» (1976 و 1977). انجمن اسپانيايى به چهلمين مجلد از گزارشات منتشره خود دست يافت. مضامين جديد عبارت اند از «روانشناسى مريم» (1972); «مريم و راز كليسا» (1973); «آموزه هاى مريم و تفسير اعتقادات جزمى» (1976).
مجله Marian Library Studies (ديتون)، مجله بين المللى Marianum (رم)، مجله Ephemerides Marialogicae (مادريد) و ديگر مجلات ادوارىِ تحقيقاتى يا عمومى، كانون هاى كنونىِ علايق مريم شناسى را نشان مى دهند كه عبارت اند از زهد عمومى، كتاب مقدس، خصوصاً حكايات كودكانه; اصول مذهبى، مريم و وحدت گرايى، مريم به مثابه الگوى كليسا، مريم و زنان، مريم در عبادت عمومى. نيايش عمومى مريم، باكره مقدس، به طور روزافزون به موضوع تحقيقاتى تبديل شد. علايق تحقيقاتى بر خاستگاه ها و اهميت دلبستگى عوام در فرهنگ هاى مختلف هم در برّ قديم (مكان ها و حرم هاى زيارتى مانند Czestochowa و Lourdes بيش از هميشه بازديد مى شوند) و هم در برّ جديد (گوادالوپ،[112] است كه مكمل «طريق عقل» است; همان گونه كه پاپ پائول در كنگره رم در مه 1975 اين نكته را پيشنهاد كرد.
ژان پل دوم[114]
الهيات مريم، متأثر از انگيزه هاى واتيكان دوم، بر اين واقعيت تأكيد مى كند كه فيوضات و امتيازات خاص مريم در اصل بايد به خاطر پسرش و بدن نجات يافته ـ نجات دهنده پسرش، كليسا، نگريسته شود. وحى الوهى درباره مريم اسرار اصلى ايمان را براى حيات مسيحيان معقولانه تر و معنادارتر مى كند.
تأكيدات مسيح محورانه و از نوع كليسايى مريم شناسى معاصر به طور متقابل مكمل يكديگرند و تفاوتى با يكديگر ندارند; زيرا مريم نمى تواند بدون ارتباط نزديك با بدن كليسايى اى كه مسيح در طى عمل نجات بخش خويش دريافت كرد، با مسيح ارتباط داشته باشد و در عين حال مريم الگوى كهن كليسا است، فقط به اين علت كه ارتباط منحصر به فرد مريم با مسيح شالوده اى براى مشاركت كليسا در عمل نجات بخشى مسيح است. در نتيجه تمركز بر معناى كليسايىِ اعتقاد و دلبستگى به حضرت مريم نبايد مشخصه اساسى مسيح محورانه شان را پنهان سازد.
امروزه الهيدانان بيشتر متمايل اند كه قياسِ مريم ـ كليسا را در درون عقيده اصلى مربوط به مريم و يا در اصل بنيادى مريم شناسى بگنجانند. «مادر بودن عينى مريم با توجه به مسيح، انسان ـ خداى نجات دهنده ـ و مادر خدا بودن كامل وى كاملا در ايمان پذيرفته شد. اين دو نكته كليد فهم كامل راز مريم و اصل اساسى مريم شناسى است كه عيناً با موقعيت عينى و ذهنى منحصر به فرد نجات داده شدن مريم يكى است». هر دو نوع تأكيد يعنى مريم شناسى مسيح محور («مادر خدا بودن كامل حضرت مريم») و مريم شناسى از نوع كليسايى («موقعيت عينى و ذهنى منحصر به فرد نجات داده شدن حضرت مريم») در درون يك اصل نظام مند گنجانده شده است. رسالت مريم به عنوان مادر كلمه متجسد بايد در ارتباط نزديك با فيوضاتى لحاظ شود كه فراخوانى او را به اينكه نمونه كليسا باشد، آشكار كند.
لقاح مطهر
مادر خدا بودن
مريم و كليسا به عنوان مادران نكاحى و باكره بايد فعالانه با يكديگر با روح القدس متحد باشند. يگانه منبع بارورىِ معنوىِ آنها حضور و فعاليت دائمى روح خداى رستاخيز شده[116] است. ارتباط نزديك تر مريم شناسى و روح شناسى در نوعى متعادل از مسيح شناسى، كليساشناسى و انسان شناسى مسيحى سهم بسزايى دارد. اقدامات زيادى بايد در اين زمينه انجام شود، خصوصاً از سوى الهيدانان كليساى غرب كه مطالعه ميراث عظيم سنت شرقى را در مورد روح القدس با جديت بيشتر آغاز كرده اند.
حواى جديد
تأثير مريم شناسىِ از نوع كليسايى بر دلبستگى به مريم بسيار آموزنده بوده است. پاپ پائول ششم[117] در موعظه خويش جهت ساماندهى و توسعه صحيح دلبستگى به مريم باكره مقدس بيان كرد: «مريم شايسته تقليد است، زيرا وى اولين و كامل ترين حوارى مسيح است. تمام اين ويژگى ها داراى ارزش الگويى، دائمى و جهانى است.» البته مريم، الگويى بدين معنا نيست كه طرحى كليشه اى باشد كه مسيحيان معاصر وى را الگوى حيات خويش سازند. با اين حال، اگر بناست مسيحيان به عنوان اعضاى بدن زنده مسيح، يعنى كليسا، به كمال برسند، بايد از راه استغاثه در معناى دائمى ايمان، شجاعت، توجه، و استقامت مريم نفوذ كنند.
اما مانع موجود بر سر راه بسيارى از افراد خصوصاً اعضاى كليساهاى ديگر، مفهوم شفاعت و ميانجى گرى مريم است. به نظر مى رسد كه اين شفاعت، مانع ميانجى گرى منحصر به فرد مسيح شود. فصل مربوط به مريم در شوراى دوم واتيكان صريحاً مى آموزد كه «نقش مريم به عنوان مادر انسان ها به هيچوجه وساطت منحصر به فرد مسيح را محو يا خدشه دار نمى سازد، بلكه قدرت آن را نشان مى دهد.» مفهوم سازى دوباره از اين راز بايد هر گونه تصور واسطه بودنِ حضرت مريم را برطرف كند، هم چنان كه اين تصور از نقش خداى رستاخيز شده (مسيح) نيز برطرف شده است. اين برداشت غلط معناى اصلى تجسد و شكوه واقعى حضرت مريم را، يعنى اينكه خداى پسر انتخاب كرد كه در او به انسان تبديل شود و براى هميشه با انسانيت برخاسته خود در تاريخ بشر حاضر باشد، از دست مى دهد. مادر روحانى بودن مريم در درجه نخست مؤمنان را برمى انگيزد كه با مسيح هميشه حاضر از نزديك در حيات روزمره مسيحى شان برخورد كنند. مريم به عنوان الگوى كهن كليسا و به واسطه رسالتِ باشكوه شفاعت خواهى اش، فرزندان معنوى خويش را روشن و ملهم مى سازد تا در عمل مستقيم روح پسر خويش فرمانبردارى بيشترى كنند و در فيوضات خاص محبت نجات بخش خدا مشاركت فراوان ترى داشته باشند.
منابع
_. Pius XII, Acta Apostolicae Sedis 46 (1954) 678.
_. Ibid.
_. See virgin Birth.
_. 431; Enchiridion symbolorum,251.
_. Enchiridion Symbolorum, 503.
_. Enchiridion Symbolorum, 1880.
_. Guerric of Igny, d. 1155; patrologia latina, 185:188.
_. De conceptu virginali 18; patrologia latina, 158:451.
_. Patrologia latina,183:55-88.
_. Patrologia latina, 182:332-336.
_. Gn2.21.
_. see, Mary, Blessed virgin Queenship of.
_. see, IMMaculate Heart of Mary.
_. see Doctrine, Development of.
_. e. g., Iucunda Semper, 1894.
_. Acta Apostolicae Sedis 53 (1961) 504-506.
_. No. 103.
_. Chap. 8.
_. Bulletin de La Soliإtإ francaise d'etudes mariales
_. Estudios Marianos
_. See Semmelroth 1963, esp.80-88.
_. Schillebeeckx 106.
_. Summa Theologiae 3a, 30.1.
_. See Semmelroth 1963, esp. 117-142.
_. Lumengentium 68-69.
_. NCCB.
_. NCCB 41.
_. Paul VI 35.
_. Lumen Gentium 60.
پی نوشت :
[93]. sharing - oriented
[94]. Privilege - centered
[95]. Ecumenical
[96]. Communion of Saints
[97]. Dr. J. A. Ross Mackenzie
[98]. Richmond
[99]. Virginia
[100]. Fulton J. Sheen
[101]. Mother Mary Claudia
[102]. IHM
[103]. Theodore Koehler
[104]. SM
[105]. Dayton
[106]. NCCB
[107]. Puerto Rico
[108]. Pope Paul VI
[109]. A. C. Piepkorn
[110]. H. W. Richardson
[111]. مشتمل بر 7 جزيره در درياى كارائيب ـ متعلق به كشور فرانسه.
[112]. Way of Beauty
[113]. John Paul II
[114]. Redemptoris Mater
[115]. fiat
[116]. the risen lord
[117]. Paul VI