زبان مقدس
اشاره:
اديان صحنه مقدسات هستند. مقدسات اديان مى توانند شيىء، نبات، حيوان، شخص، زمان، مكان، جرم آسمانى، عمل، تعليم (آموزه)، واژه، متن، خط، زبان و هر چيز ديگر باشند. اديان مختلف اين امور را به سبب تأثيراتى كه دارند، مقدس شمرده اند. مقدسات كاربرد دينى دارند و بى حرمتى به آنها شرعاً جايز نيست. برخى از مقدسات اسلامى عبارتند از: شيىء مقدس مانند كعبه، مقام ابراهيم و حجرالاسود; شخص مقدس مانند خداى عزّوجل، فرشتگان، معصومين(ع)، علما و سادات; زمان مقدس مانند ماه رمضان و ماه هاى حرام; مكان مقدس مانندمسجد و حرم; عمل مقدس مانند نماز و روزه; تعليم مقدس مانند ضروريات دين; واژه مقدس مانند نام هاى خداى متعال و معصومين(علیهم السّلام) ; متن مقدس مانند آيات قرآن مجيد; خطّ و زبان مقدس مانند خط و زبان عربى كه به موجب آن،
مس نمودن خطّ قرآن، يعنى رساندن جايى از بدن به خطّ قرآن براى كسى كه وضو ندارد، حرام است. ولى اگر قرآن را به زبان فارسى يا به زبان ديگر ترجمه كنند، مسّ آن اشكال ندارد (امام خمينى(ره)، رساله توضيح المسائل، مسئله 317).
ساير اديان نيز مقدسات بى شمارى دارند كه از آن جمله است: آسمان، زمين، اجرام آسمانى، معابد، مقابر، زيارتگاه ها، برخى كوه ها، بيابان ها، شهرها، نهرها، سنگ ها، بتان، آلات جنسى، نباتاتى مانند هوم المجوس، نيلوفر و سوماى هندوان، ياس صابيان و رستنى هاى ديگر، حيواناتى مانند سوسك، موش، گربه، مار، تمساح، ميمون، گاو و فيل; همچنين بزاق، عرق، خون و هر چيزى كه از پيش و پس حيوانات و انسان هاى مقدس خارج مى شود و چيزهايى كه هميشه يا گاهى با آنها تماس داشته است، مانند مو، ريزه ناخن، لباس و پس مانده غذا. صليب و نان و شراب عشاى ربانى مسيحيت و ظروف آنها نيز تقدس دارد.
زبان مقدس (Sacred Language) زبانى است كه هنگام عبادت، دعا و تلاوت كتاب آسمانى، بايد از آن استفاده كرد. حتى براى عقد بعضى از قراردادها مانند ازدواج و برخى امور ديگر مانند ذبح شرعى حيوان، زبان مقدس مطرح مى شود.
سخن گفتن به زبان مقدس و شنيدن آن نيز محدوديت دارد كه به موجب آن، مسيحيانِ شام در پيمان ذمّه خود با خليفه دوم متعهد شدند كه به شيوه مسلمانان سخن نگويند و چيزى را به خطّ عربى روى انگشترهاى خود نقش نكنند (الطرطوشى، سراج الملوك، ص319).
همه اديان جهان در سير تاريخ خود، يك يا چند زبان مقدس را تجربه كرده اند. اكنون هم تقريباً همه اديان جهان زبان مقدس دارند.
تقدس قوم، سرزمين، زبان و دين
اكنون مشاهده مى كنيم كه تعداد اقوام جهان چندين برابر اديان است و بيشتر اديان بين اقوام گوناگونى گسترش يافته اند و اديان براى برخى اقوام، بومى و براى برخى ديگر غيربومى هستند. هندوئيسم، جينيسم و سيكيسم براى مردم هندوستان بومى هستند، ولى بوديسم كه در هندوستان پديد آمده و از آن جا به چين و ژاپن و كشورهاى جنوب شرق آسيا رفته، براى مردم اين سرزمين ها غيربومى است. آيين زردشت براى ايرانيان بومى است (و بخشى از آن همراه زردشتيان به هندوستان رفته است). يهوديت همراه بنى اسرائيل در جهان جابه جا شده و اكنون بخشى از آن در فلسطين اشغالى استقرار يافته است. مسيحيت براى هيچ ملتى حالت بومى نداشته و از همان آغاز چندمليتى بوده است و هم اكنون مردم ده ها كشور كوچك و بزرگ اروپا و آمريكاى شمالى و مركزى و جنوبى مسيحى هستند. اسلام براى مردم عربستان دين بومى و براى مردم ايران، عراق، شام، مصر، ليبى، تونس، الجزاير، مراكش، موريتانى، سودان، حبشه، سومالى، آسياى ميانه، تركيه، افغانستان، پاكستان، هندوستان، بنگلادش، مالزى، اندونزى و ده ها سرزمين ديگر دين غيربومى است.
پس بيشتر اقوام و ملت هاى جهان، دين وارداتى دارند و بيشتر اديان بين چند ملت تقسيم شده اند; به همين علت، شمار زبان هاى مقدس از ساير زبان ها بسيار كم تر است.
تأثير كلام در عمل آفرينش
در گزارش عمل آفرينش در آغاز تورات آمده است كه خدا روشنايى و تاريكى و خشكى و دريا و... را به كمك الفاظى مانند «روشنى بشود» و «زمين نباتات بروياند» پديد آورد. در آغاز انجيلِ يوحنّا نيز اين عبارت ديده مى شود: «در ابتدا، كلمه بود. همان در ابتدا، نزد خدا بود. همه چيز به واسطه او آفريده شد و به غير از او چيزى از موجودات وجود نيافت.» چنين آموزه اى در ساير اديان نيز وجود دارد.
زبان هاى مقدس اديان
همچنين با اين كه همه اديان از زبان اشاره استفاده مى كنند و نمونه آن در اسلام، پشت سر انداختن دنيا و امور دنيوى با اشاره دست در تكبيرة الاحرام نماز است، گاهى يك دين زبان مقدس غيركلامى نيز دارد; مانند زبان مودْراها (Mudras) در هندوئيسم و بوديسم. مودرا وضعيت انگشتان برخى از مجسمه هاى ويشنو، شيوا و بوداست كه به برخى از باورهاى اديان يادشده دلالت مى كنند. اين زبان مقدس غيركلامى با زبان مقدس سانسكريت در هندوئيسم و زبان هاى دينى پالى و پراكريتى در بوديسم تفاوت دارد.[3]
زبان مقدس يهوديان عبرى است. عبرى زبان تورات و حضرت موسى(ع) و قوم بنى اسرائيل است. پس از تأسيس كشور غاصب اسرائيل، زبان عبرى نوسازى و زبان رسمى آن كشور شده است.
از آن جا كه مسيحيت از همان آغاز با فرهنگ هاى گوناگون درآميخته است، مسيحيان در زمان ها و مكان هاى گوناگون زبان هاى يونانى، لاتينى، سريانى، قبطى و ارمنى را مقدس شمرده اند، به اين شرح:
مسيحيان كاتوليك تا حدود چهل سال پيش به زبان لاتينى عبادت مى كردند. زبان لاتينى زبان روميان بوده است كه در زمان حضرت مسيح(علیه السّلام) مشرك بوده اند و از آن جهت كه فلسطين در آن زمان مستعمره روم بوده، طبق گزارش اناجيل، تصليب آن حضرت به اصرار يهوديان و به دست حاكم رومى فلسطين صورت گرفته است. بنابراين، زبان لاتينى زبان دشمنان حضرت مسيح(علیه السّلام) بوده كه پس از مسيحى شدن روميان در اوايل قرن چهارم ميلادى و اجراى مراسم دينى ايشان به آن زبان، به تدريج مقدس شده است. ترجمه لاتينى كتاب مقدس معروف به «وُلگاتا» (Vulgate) به دست جروم (Jerome) (متوفاى 420م.) براى مسيحيان كاتوليك اهميت داشته است. لزوم استفاده از زبان لاتينى در عبادت در شوراى واتيكانى دوم (1962ـ1965) لغو شد. پاپ نيز فتواهاى خود را به زبان لاتينى صادر مى كند و آن فتواها بى درنگ به زبان هاى ديگر ترجمه و منتشر مى شود.
مسيحيان ارتدكس يونانى به تقدس زبان يونانى (كه عهد جديد به آن نگاشته شده است)، مسيحيان عراق، سوريه و لبنان به تقدس زبان سريانى (مربوط به سوريه قبل از اسلام كه حضرت مسيح(ع) نيز به آن سخن مى گفته است)، مسيحيان قِبطى مصر به تقدس زبان قبطى (مربوط به مصر قبل از اسلام) و مسيحيان ارمنى به تقدس زبان ارمنى معتقدند. مسيحيان پروتستان از همان آغازِ حركتشان، تقدس زبان ها را نفى كرده و اجراى مراسم دينى را به هر زبانى جايز شمرده اند. زبان مقدس هندوان سانسكريت و زبان مقدس سيك ها پنجابى است. كتاب هاى مقدس بودايى به زبان هاى پالى و پراكريت نوشته شده اند و اكنون معلوم شده است كه اين زبان ها براى بوداييان مقدس نبوده اند و نيستند. زبان مقدس زردشتيان اوستايى است كه خط مخصوصى دارد. زبان پهلوى نيز در آيين زردشت تا اندازه اى مقدس است. زبان مقدس صابيان مندايى است.
عربى، نمونه اى از زبان مقدس
در پايان جهان نيز عربى مطرح است; زيرا زبان اهل بهشت عربى خواهد بود (مجلسى، بحارالأنوار، ج11، ص56; ج8، ص218 و 286 و ج10، ص81). حوريان بهشتى نيز به عربى سخن مى گويند (همان، ج8، ص134). بدين شيوه، زبان مقدس اسلام زبان خداوند و خوبى ها معرفى شده و جاودانگى يافته است. همچنين عربى بودن قرآن مجيد به عنوان لطفى از سوى خداى متعال در يازده آيه از آن كتاب الهى آمده است.
زبان مقدس در بيشتر عبادات و برخى معاملات اسلامى جلوه مى كند. در اسلام، اذان و اقامه، نماز و تلبيه حج و عمره بايد به زبان عربى باشد و همه مسلمانان موظفند الفاظ عربى آنها را بياموزند. قرآن مجيد نيز به عربى تلاوت مى شود و متون ادعيه، زيارات و تسبيحات به عربى است. عقايد اسلامى نيز به زبان عربى به ميت تلقين مى شود.
در مواردى از بخش معاملات فقه اسلامى نيز درباره اشتراط يا عدم اشتراط عربيت بحث مى شود و اشتراط آن مى تواند درجاتى داشته باشد. مثلا با وجود اختلاف فتواى فقيهان، براى ازدواج و طلاق، خواندن صيغه لازم است و اين صيغه، مخصوصاً در صورت امكان، بايد به زبان عربى باشد. البته قوام عقد به نيت است و نه به كلام، ولى در عقود مهمى مانند ازدواج و طلاق، گونه اى ارتباط الهى نيز مطرح است و به همين دليل، در اين موارد، هم صيغه خوانده مى شود و هم آن صيغه به زبان مقدس عربى است.[8]
از سوى ديگر، به فتواى ابوحنيفه امام اعظم اهل سنت، اذان و نماز و تلبيه به زبان فارسى جايز است (السرخسى، المبسوط، ج1، ص36ـ37) و برخى از فقهاى شيعه دعا كردن به غيرعربى را در نماز جايز دانسته اند (امام خمينى(ره)، رساله توضيح المسائل، مسئله 1135)، ولى نمونه زنده و رايج عبادت به غير زبان عربى خطبه هاى نماز جمعه است كه علاوه بر عربى، به زبان هاى فارسى، تركى، اردو، بنگالى، گجراتى، انگليسى و غيره القا مى شود و شرعاً جاى دو ركعت نماز را مى گيرد. روضه خوانى، مداحى و نوحه سرايى دينى شيعيان نيز به زبان محلى اجرا مى شود.
زبان هاى عبرى و سريانى نيز در اسلام مقدارى تقدس دارند و يكى از نام هاى عبرى خدا اهيِه اَشِر اهيِه (به معناى «هستم آنچه هستم»: خروج 3:14) در برخى ادعيه ـ مانند دعاى شب عرفه در مفاتيح الجنان ـ و اَحراز اسلامى آمده و بر اثر ناآگاهى نسخه برداران، به آهِيّاً شَراهِيّاً تصحيف شده است (مجلسى، بحارالأنوار، ج91، ص379; ج94، ص193، 222و228; ج95، ص93 و 170 و ج98، ص270). نام برخى از فرشتگان مانند جبرئيل و ميكائيل نيز به عبرى است.[9] حضرت مهدى(علیه السّلام) نيز هنگامى كه اجازه قيام دريافت كند، خدا را به اسم عبرى اش مى خواند; آنگاه سيصد و سيزده تن پرچمدار آن حضرت گرد مى آيند (همان، ج52،ص368). همچنين متن عبرى دعاى ذبح يهوديان براى تشخيص حلال بودن ذبيحه آنان به برخى از راويان حديث تعليم داده شده است (همان، ج66، ص27).
ترجمه متون مقدس
معمولا پيروان اديان با ترجمه كردن كتاب هاى آسمانى مخالف بوده اند. نمونه اى از مخالفتِ مسيحيان با اين كار، به دار آويختن ويليام تيندِل (William Tyndale) و آتش زدن جسد وى در سال 1536، به جرم ترجمه و نشر عهد جديد به زبان انگليسى است. نسخه هاى فراوانى از ترجمه او نيز به كام آتش رفت.
ترجمه قرآن مجيد نيز مورد قبول نبوده است;[11]
از سوى ديگر برخى از ترجمه هاى قديم عهد عتيق به زبان كلدانى به نام ترگوم (Targum) و ترجمه يونانى قديم آن كتاب به نام ترجمه سبعينيه (Septuagint) در جوامع يهودى تقدس يافت. مسيحيان نيز به تقدس ترجمه سبعينيه و ترجمه لاتينى وُلگاتا معتقد شدند تا آن جا كه آگوستين قدّيس درباره اختلاف هاى ترجمه سبعينيه با متن عبرى گفت:
پس اگر مقتضى است كه در اين كتاب هاى مقدس تنها چيزهايى را ببينيم كه روح خدا از طريق مردم گفته است، هرگاه چيزى در نسخه هاى عبرى باشد، ولى در ترجمه هفتاد يافت نشود، معلوم مى شود روح خدا نخواسته آن را از طريق آن مترجمان، بلكه خواسته است كه تنها از طريق انبيا بگويد. اما چيزهايى كه در سبعينيه يافت مى شود، ولى در نسخه هاى عبرى نيست، همان روح خواسته است كه آنها را از طريق سبعينيه بگويد و به اين شيوه نشان دهد كه هر دو گروه مؤلفان و مترجمان نبى بوده اند (آگوستين، شهر خدا 18.43).
الغاى زبان مقدس
در جهان اسلام، كمال آتاتورك نخستين رئيس جمهورى تركيه در سال 1932 دستور داد قرآن به زبان تركى خوانده شود و در سال 1933 دستور داد مؤذنان آن كشور به زبان تركى اذان بگويند و نماز به زبان تركى خوانده شود. اين فرمان ها حدود بيست و پنج سال برقرار بود و جانشينان وى آنها را لغو كردند.
كتابنامه
ايازى، محمدعلى، «ديدگاه هاى فقهى در باب ترجمه قرآن كريم»، در يادگارنامه فيض الاسلام. اصفهان: انتشارات دانشگاه آزاد اسلامى واحد خمينى شهر، 1383.
البخارى، محمد بن اسماعيل، الصحيح. كتاب التفسير، باب جمع القرآن.
السرخسى، شمس الدين، المبسوط. استانبول: دارالدعوة، 1403.
خراسانى، حاج محمدهاشم، منتخب التواريخ. تهران: انتشارات علميه اسلاميه.
الطرطوشى، ابوبكر، سراج الملوك. بيروت: دار صادر للطباعة و النشر، 1995.
فريد بك، محمد، تاريخ الدولة العلية العثمانية. بيروت: دارالنفائس، 1419.
المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار. بيروت: دار احياء التراث العربى، 1403.
معرفة، محمدهادى، التفسير و المفسّرون. مشهد: الجامعة الرضوية للعلوم الإسلامية، 1418.
پي نوشت ها :
[1]. تقدس قوم يهود در سفر خروج 19:6، تقدس قوم مسيحى در رساله اول پطرس 2:12 و تقدس سرزمين فلسطين در كتاب زكريّا 2:12 و سوره مائده 21 آمده است. تعبير لِشون قودِش (به معناى «زبان مقدّس») نيز تقدس زبان عبرى را نشان مى دهد.
[2]. بقره 117; آل عمران 47 و 59; انعام 73; نحل 40; مريم 35; يس 82 و غافر 68. سرد و سالم شدن آتش براى حضرت ابراهيم خليل(علیه السّلام) و مسخ شدن اصحاب سبت نيز با چنين فرمانى بوده است (انبياء 69; بقرة 65 و اعراف 166).
[3]. پراكريت به معناى «عاميانه» در مقابل سانسكريت است. زبان پالى را نيز مى توان گونه اى پراكريت به شمار آورد.
[4]. احاديثى كه در اين بخش نقل مى شود، صرفاً براى نشان دادن تقدس عربى در عرف مسلمانان است و صدور يا عدم صدور آنها از معصوم مدّ نظر نيست.
[5]. «تعلّموا العربية، فإنها كلام الله الذي يكلّم به خلقه» (مجلسى، بحارالأنوار، ج1، ص212 و ج76، ص127). «الوحي ينزل من عند اللّه عزّ و جلّ بالعربية; فإذا أتى نبيّاً من الأنبياء أتاه بلسان قومه» (همان، ج11، ص42). «ما أنزل اللّه تبارك و تعالى كتاباً و لا وحياً إلا بالعربية; فكان يقع في مسامع الأنبياء بألسنة قومهم و كان يقع في مسامع نبيّنا(ص) بالعربية» (همان، ج16، ص134 و ج18، ص263).
[6]. «كان لسان آدم العربية و هي لسان اهل الجنة. فلما عصى ربه أبدله بالجنة و نعيمها الأرض و الحرث و بلسان العربية السريانية» (همان ج11، ص56).
[7]. همان، ج14، ص112 و حضرت موسى(ع) متن زير را با اشاره به عربى بودن معارف اسلامى، به زبان عبرى روى سنگى نقش كرده بود كه پس از ظهور اسلام كشف شد: «باسمك اللّهم. جاء الحق من ربك بلسان عربي مبين. لا إله الا اللّه; محمّد رسول اللّه; عليّ وليّ اللّه و كتب موسى بن عمران بيده» (همان، ج27، ص9 و ج38، ص58 و 59).
[8]. برخى افراد بى خبر هنگام قرائت صيغه قرارداد ازدواج گمان مى كنند كه عاقد دعايى مى خواند تا عروس و داماد به يكديگر حلال شوند (همانطور كه براى حلال شدن ذبيحه بايد نام خداى متعال را بر زبان آورد)!
[9]. جبرئيل به معناى «مردِ خدا» و ميكائيل به معناى «چه كسى مثل خداست؟» بديهى است كه فرشتگان مى توانند نام هايى به هر زبانى داشته باشند.
[10]. علاوه بر ترجمه، امور زير نيز قابل توجه است:
الف) هنگامى كه خليفه اول زيد بن ثابت را براى گردآورى قرآن كريم در يك مصحف فراخواند، وى از اقدام به عملى كه حضرت رسول اكرم(ص) به آن اقدام نكرده بود، به شدت نگران شد (البخارى، الصحيح، كتاب التفسير، باب جمع القرآن).
ب) خريد و فروش مصحف نيز اشكال داشت (النجفى، جواهر الكلام، ج22، ص125ـ129); و هنوز هم براى خريد و فروش قرآن، از تعبير «هديه كردن» استفاده مى شود.
ج) هنگام ورود صنعت چاپ به استانبول در زمان خليفه عثمانى احمدخان سوم، در اوايل قرن دوازدهم هجرى قمرى، فقهاى آن سامان به حرمت چاپ قرآن مجيد فتوا دادند (المحامى، تاريخ الدولة العلية العثمانية، بيروت: دارالنفائس، 1419، ص319).
د) ضبط قرآن كريم در دستگاه هاى جديد نيز اشكال داشت: «و اين زمان قرآن را در جعبه آواز حبس كرده اند و با ساز و تغنّى تلاوت مى شود» (خراسانى، منتخب التواريخ، تهران: انتشارات علميه اسلاميه، ص873).
هـ) پخش آن كتاب الهى از بلندگو و راديو نيز براى جمعى از مسلمانان قابل تحمل نبود.
[11]. براى آگاهى از مشروح اين نزاع و مباحثى ديگر در اين باب، رك: ايازى، «ديدگاه هاى فقهى در باب ترجمه قرآن كريم»، در يادگارنامه فيض الاسلام، ص151ـ185; معرفة، التفسير و المفسّرون، ج1، ص113ـ168.