يوسف کنعان چو به مصر آرميد شاعر : جامي صيت وي از مصر به کنعان رسيد يوسف کنعان چو به مصر آرميد پر شدهي مغز وفا پوستش بود در آن غمکده يک دوستش آينهاي بهر ره آورد برد ره به سوي مهر جمالش سپرد کاي شده محرم به حريم وصال! يوسف از او کرد نهاني سال زين سفرم تحفه چه آوردهاي؟ در طلبم رنج سفر بردهاي هيچ متاعي چو تو نشناختم گفت: «به هر سو نظر انداختم پاک ز هر گونه غباري که هست آينهاي بهر تو کردم به دست صورت زيبات تماشا کني تا چو...