چنين گفت آن سخن‌دان سخن‌سنج

چنين گفت آن سخن‌دان سخن‌سنج شاعر : جامي که در گنجينه بودش از سخن گنج چنين گفت آن سخن‌دان سخن‌سنج همي زد کوس شاهي، نام تيموس که در مغرب زمين شاهي بناموس نمانده آرزويي در دل او همه اسباب شاهي حاصل او ز پايش تخت را پايه‌ي بلندي ز فرقش تاج را اقبال‌مندي ظفر با بند تيغش سخت‌پيوند فلک در خيلش از جوزا کمربند که با او از همه عالم سري داشت زليخا نام، زيبا دختري داشت فروزان گوهري از درج شاهي نه دختر، اختري از برج شاهي کنم طبع آزمايي با...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چنين گفت آن سخن‌دان سخن‌سنج
چنين گفت آن سخن‌دان سخن‌سنج
چنين گفت آن سخن‌دان سخن‌سنج

شاعر : جامي

که در گنجينه بودش از سخن گنجچنين گفت آن سخن‌دان سخن‌سنج
همي زد کوس شاهي، نام تيموسکه در مغرب زمين شاهي بناموس
نمانده آرزويي در دل اوهمه اسباب شاهي حاصل او
ز پايش تخت را پايه‌ي بلنديز فرقش تاج را اقبال‌مندي
ظفر با بند تيغش سخت‌پيوندفلک در خيلش از جوزا کمربند
که با او از همه عالم سري داشتزليخا نام، زيبا دختري داشت
فروزان گوهري از درج شاهينه دختر، اختري از برج شاهي
کنم طبع آزمايي با خيالشنگنجد در بيان وصف جمالش
شوم روشن ضمير از عکس رويشز سر تا پا فرود آيم چو مويش
ز وصفش آنچه در گنجد بگويمز نوشين لعلش استمداد جويم
ز بستان لطافت سر کشيدهقدش نخلي ز رحمت آفريده
ز سرو جويباري آب بردهز جوي شهرياري آب خورده
ازو تا مشک، فرق، اما نه چندانبه فرقش موي، دام هوشمندان
نهاده فرق نازک در ميانهفراوان موشکافي کرده شانه
وز او در نافه کار مشک، مشکلز فرق او، دو نيمه نافه را دل
فکنده شاخ گل را سايه در پايفرو آويخته زلف سمن‌ساي
ز شمشاد سرافرازش رسن‌بازدو گيسويش دو هندوي رسن‌ساز
نهاده از جبينش لوح سيمينفلک درس کمالش کرده تلقين
دو نون سرنگون از مشک سودهز طرف لوح سيمينش نموده
نوشته کلک صنع اوستادشبه زير آن دو نون، طرفه دو صادش
الف‌واري کشيده بيني از سيمز حد نون او تا حلقه‌ي ميم
يکي ده کرده آشوب جهان رافزوده بر الف، صفر دهان را
گشاده ميم را عقده به دندانشده سين‌اش عيان از لعل خندان
در او گل‌ها شکفته گونه گونهز بستان ارم رويش نمونه
چو زنگي بچگان در گل‌ستانيبر او هر جانب از خالي نشاني
در او چاهي پر از آب حيات استزنخدانش که ميم بي‌زکات است
بود گرد آمده رشحي از آن چاهبه زيرش غبغب ار دانا برد راه
که هم چاه است و هم گرداب آنجاقرار دل بود ناياب آنجا
به گردن آورندش آهوان باجبياض گردنش صافي‌تر از عاج
گل اندر جيب کرده پيرهن رابر و دوشش زده طعنه سمن را
کف اميدشان نبسوده گستاخدو نار تازه بر رسته ز يک شاخ
عيار سيم، پيش آن، دغل بودز بازو گنج سيمش در بغل بود
دل پاکان عالم از دعا پرپي تعويذ آن پاکيزه چون در
رگ جان ساخته تعويذبندشپري‌رويان به جان کرده پسندش
دو ساعد آستينش کرده پر سيمز تاراج سران تاج و ديهيم
نهاده مرهمي بهر دل ريشکف‌اش راحت‌ده هر محنت‌انديش
زده از مهر بر دل‌ها رقم‌هابه دست آورده ز انگشتان قلم‌ها
فزوده بر سر بدري ، هلاليدل از هر ناخنش بسته خيالي
ز زور پنجه، مه را کرده رنجهبه پنج انگشت، مه را برده پنجه
ز باريکي بر او از موي بيميميانش موي، بل کز موي نيمي
کز آن مو بودي‌اش بيم گسستننيارستي کمر از موي بستن
بيا وين سيم دست‌افشار بشنو!ز دست‌افشار زرين پس خمش شو!
حصار عصمتش انديشه را راهنداده در حريم آن حرمگاه
بناي حسن را سيمين ستون استسخن رانم ز ساق او که چون است
ولي از چشم هر بي‌نور، مستوربناميزد! بود گلدسته نور
درآمد از ادب پيشش به زانوصفاي او نمود آيينه را رو
که فيض نورياب از روي او شداز آن آيينه هم‌زانوي او شد
رخ دولت در آن آيينه بيندبه وي هر کس که هم‌زانو نشيند
چون او در لطف کس صاحب قدم نيستقدم در لطف نيز از ساق کم نيست
که خواهد بود قاصر هر چه گويمندانم از زر و زيور چه گويم
که در هر يک خراج کشوري داشتپر از گوهر به تارک افسري داشت
همي برد از دل و جان لطف آن، هوشدر و لعل‌اش که بود آويزه‌ي گوش
شدي گنج جواهر جيب و دامناگر بگسستي‌اش گوهر ز گردن
هزاران عقد گوهر را بها بودمرصع موي بندش در قفا بود
که شد خلخال و اندر پايش افتادنيارم بيش ازين از زر خبر داد
به زيبا ديبه‌ي رومي و چينيگهي از عشوه در مسندنشيني
ز زرکش حله‌ي مصري و شاميگهي در جلوه‌ي ايوان خرامي
نبوده بر تنش جز خلعتي نوبه هر روز نوي کافکنده پرتو
که در آغوش خود ديدي تنش راندادي دست جز پيراهنش را
پري‌رويان پرستاري‌ش کرديسهي سروان هواداري‌ش کردي
به خدمت روز و شب پيشش ستادهز همزادان هزاران حورزاده
نه يک بارش به پا خاري شکستهنه هرگز بر دلش باري نشسته
نداده ره به خاطر اين هوس رانبوده عاشق و معشوق کس را
سحر چون غنچه‌ي خندان شکفتيبه شب چون نرگس سيراب خفتي
وز آن غم خاطرش آزاد بوديبدين‌سان خرم و دلشاد بودي
وز اين شب‌هاي آبستن چه زايدکه‌ش از ايام بر گردن چه آيد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط