اي لعل تو پردهدار پروين شاعر : خاقاني واي زلف تو سايبان نسرين اي لعل تو پردهدار پروين خون کرد هزار جان شيرين چشم تو ز نيم زهر غمزه در سايهي زلف کرده بالين صد عيسي دردمند را بيش دندان و لب تو شکل ياسين از چشم بد ايمني که دارد بر ديدهي ما متاز چندين آهستهتر اي سوار چالاک راهي که نه از صفاست مگزين حقي که نه از وفاست بگذار جويان ز لب تو مهر تسکين آن کز تف عشق توست در تب لطفي بکن اي نگار برچين هر ذره که بر تو ميفشاند نيک...