اي برقرار خوبي، با تو قرار من چه شاعر : خاقاني از سکه گشت کارم، تدبير کار من چه اي برقرار خوبي، با تو قرار من چه بر سنگ تو ندانم آب و عيار من چه زرين رخم ز عشقت بيآب و سنگ مانده آن مي هنوز در خم چندين خمار من چه بر بوي وصل تا کي درد سر فراقت اين روز بيمرادي در انتظار من چه دادم به باد عمري در انتظار روزي اين داغ نااميدي بر اختيار من چه ديدم به طالع خود عشق آمد اختيارم گر صبر غم نشاندي پس زينهار من چه زنهار تا نگويي کاين غم به صبر بنشان...