اي راحت جانها به تو، آرام جان کيستي شاعر : خاقاني دل در هوس جان ميدهد، تو دلستان کيستي اي راحت جانها به تو، آرام جان کيستي با بوي مشک و رنگ مي از گلستان کيستي اي گلبن ناديده دي اصل تو چه وصل تو کي ما را بگو اي ماه تو، کز آسمان کيستي از از بتان دلخواه تو، در حسن شاهنشاه تو پنهان مکن يعني ز من تا عشقدان کيستي بگشا صدف يعني دهن بفشان گهر يعني سخن خامي بود گفتن تو را جانا که جان کيستي چون زير هر مويي جدا يک شهر جان داري نوا دانم کز آن ما...