باز از کرشمه زخمهي نو در فزودهاي شاعر : خاقاني درد نوم به درد کهن برفزودهاي باز از کرشمه زخمهي نو در فزودهاي کامروز پارهي دگرش در فزودهاي کوتاه بود بر قدت اي جان قباي ناز اين دم قيامت است که خوشتر فزودهاي در ساز ناز بود تو را نغمههاي خوش کم کردهاي و در سخن زر فزودهاي آخر چه موجب است که باز از حديث وصل چشم مرا طويلهي گوهر فزودهاي باري اگر طويلهي عمرم گسستهاي روزي که سوز هجران کمتر فزودهاي هردم هزار بار به خونم نشاندهاي...