عتاب رنگ به من نامه‌اي فرستادي

عتاب رنگ به من نامه‌اي فرستادي شاعر : خاقاني مرا به پرده‌ي تشريف راه نو دادي عتاب رنگ به من نامه‌اي فرستادي به دست مهر ببستي و مهر بنهادي صحيفه‌هاي معاني نوشتي و سر آن نمود بر ورق روز از شب استادي چو نقش عارض و زلف تو نوک خامه‌ي تو به غم مباش که ما را هنوز بر يادي مرا نمودي کاي پاي بست محنت ما کنون که بنده‌ي مائي ز هر غم آزادي مترس اگرچه به صد درد و بند بسته شدي نگار نامه‌ي من گشت نامت از شادي از آن زمان که بديدم نگار خامه‌ي تو در...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عتاب رنگ به من نامه‌اي فرستادي
عتاب رنگ به من نامه‌اي فرستادي
عتاب رنگ به من نامه‌اي فرستادي

شاعر : خاقاني

مرا به پرده‌ي تشريف راه نو داديعتاب رنگ به من نامه‌اي فرستادي
به دست مهر ببستي و مهر بنهاديصحيفه‌هاي معاني نوشتي و سر آن
نمود بر ورق روز از شب استاديچو نقش عارض و زلف تو نوک خامه‌ي تو
به غم مباش که ما را هنوز بر ياديمرا نمودي کاي پاي بست محنت ما
کنون که بنده‌ي مائي ز هر غم آزاديمترس اگرچه به صد درد و بند بسته شدي
نگار نامه‌ي من گشت نامت از شادياز آن زمان که بديدم نگار خامه‌ي تو
در بهشت بر اهل نياز بگشاديز لطف‌ها که نمودي گمان برم که همي
دم مسيح بر مردگان فرستاديز فصل‌ها که نوشتي يقين شدم که همي
به روزگار تو چون کعبه شد به آباديدليل که از غم غربت چو دير بود خراب
غم تو شادي من شد که شادمان باديز رغم آنکه مرا در غم تو طعنه زنند


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط