رفت آنکه فيلسوف جهان بود و بر جهان

رفت آنکه فيلسوف جهان بود و بر جهان شاعر : خاقاني درهاي آسمان معاني گشوده بود رفت آنکه فيلسوف جهان بود و بر جهان که آواز ارجعي هم از آنجا شنوده بود شد نفس مطمنه‌ي او باز...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رفت آنکه فيلسوف جهان بود و بر جهان
رفت آنکه فيلسوف جهان بود و بر جهان
رفت آنکه فيلسوف جهان بود و بر جهان

شاعر : خاقاني

درهاي آسمان معاني گشوده بودرفت آنکه فيلسوف جهان بود و بر جهان
که آواز ارجعي هم از آنجا شنوده بودشد نفس مطمنه‌ي او باز جاي خويش
آن گوهر ثمين که در اين خاک توده بوددست کمال بر کمر آسمان نشاند
کز ديرباز داروي او آزموده بوداو را فلک براي طبيبي خويش برد
تب لرزهاي جرم کواکب ربوده بودآنجا که رفته بود هم اندر زمان بدم
رخ برده بود و در کف پايش بسوده بودهر هفت کرده حور و بپوشيد هفت رنگ
کو آدم قبايل و عيسي دوده بودبي او يتيم و مرده دلند اقرباي او
طوفان نوح نيز هم آدينه بوده بودآدينه بود صاعقه‌ي مرگ او بلي
کاين عم به جاي تو پدري‌ها نموده بودخاقانيا به ماتم عم خون گري نه اشک


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط