ياد باد آنکه نياورد ز من روزي ياد

ياد باد آنکه نياورد ز من روزي ياد شاعر : خواجوي کرماني شادي آنکه نبودم نفسي از وي شاد ياد باد آنکه نياورد ز من روزي ياد که بکوه آيد و برسنگ نويسد فرهاد شرح سنگين دلي و قصه شيرين بايد گو هم آواي شما باز گرفتار افتاد گر بمرغان چمن بگذري اي باد صبا بنده تا قد ترا ديد شد از سروآزاد سرو هر چند ببالاي تو مي‌ماند راست کس بروز من سرگشته‌ي بد روز مباد تا چه کردم که بدين روز نشستم هيهات يا مگر مادرم از بهر فراقت مي‌زاد گوئيا دايه‌ام از بهر غمت...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ياد باد آنکه نياورد ز من روزي ياد
ياد باد آنکه نياورد ز من روزي ياد
ياد باد آنکه نياورد ز من روزي ياد

شاعر : خواجوي کرماني

شادي آنکه نبودم نفسي از وي شادياد باد آنکه نياورد ز من روزي ياد
که بکوه آيد و برسنگ نويسد فرهادشرح سنگين دلي و قصه شيرين بايد
گو هم آواي شما باز گرفتار افتادگر بمرغان چمن بگذري اي باد صبا
بنده تا قد ترا ديد شد از سروآزادسرو هر چند ببالاي تو مي‌ماند راست
کس بروز من سرگشته‌ي بد روز مبادتا چه کردم که بدين روز نشستم هيهات
يا مگر مادرم از بهر فراقت مي‌زادگوئيا دايه‌ام از بهر غمت مي‌پرورد
نه من آنم که بکيوان نرسانم فريادنه تو آني که بفرياد من خسته رسي
حال گيسوي کژت راست نمي‌گويد بادتا چه حالست که هر چند کزو مي‌پرسم
ياد مي‌دار که از مات نمي‌آيد يادايکه خواجو نتواند که نيارد يادت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط