گل نهالي به بوستان آورد

گل نهالي به بوستان آورد شاعر : خواجوي کرماني مرغ را باز در فغان آورد گل نهالي به بوستان آورد غنچه را آب در دهان آورد سخني بلبل از لبش مي‌گفت مژده‌ي گل ببوستان آورد نکهت نفحه‌ي شمامه‌ي صبح بوي انفاس دوستان آورد دوستان را نسيم باد صبا با تن خاک مرده جان آورد نفس باد صبحدم چو مسيح خبر يار مهربان آورد هم عفا الله صبا که عاشق را زانکه با خويش از آن جهان آورد درد خواجو بصبر به نشود از سياهي برون توان آورد ليک نوميد نيست کاب حيات...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گل نهالي به بوستان آورد
گل نهالي به بوستان آورد
گل نهالي به بوستان آورد

شاعر : خواجوي کرماني

مرغ را باز در فغان آوردگل نهالي به بوستان آورد
غنچه را آب در دهان آوردسخني بلبل از لبش مي‌گفت
مژده‌ي گل ببوستان آوردنکهت نفحه‌ي شمامه‌ي صبح
بوي انفاس دوستان آورددوستان را نسيم باد صبا
با تن خاک مرده جان آوردنفس باد صبحدم چو مسيح
خبر يار مهربان آوردهم عفا الله صبا که عاشق را
زانکه با خويش از آن جهان آورددرد خواجو بصبر به نشود
از سياهي برون توان آوردليک نوميد نيست کاب حيات


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط