ني ز دود دل پرآتش ما مينالد شاعر : خواجوي کرماني تو مپندار که از باد هوا مينالد ني ز دود دل پرآتش ما مينالد خوش سرائيست که در پردهسرا مينالد عندليبيست که در باغ نوا ميسازد در فغانست و ندانم که چرا مينالد بيزبانست و ندانم که کرا ميخواند باري آن خستهي بيدل ز کجا مينالد من دلخسته اگر زانکه ز دل مينالم بسکه آن غمزدهي بي سر و پا مينالد ميفتد هر نفسي آتشم اندر دل ريش زخم دارد نه به تزوير و ريا مينالد مي زنندش نتواند که ننالد...