جان وطن بر در جانان چه کند گر نکند

جان وطن بر در جانان چه کند گر نکند شاعر : خواجوي کرماني تن خاکي طلب جان چه کند گر نکند جان وطن بر در جانان چه کند گر نکند روز و شب خدمت دربان چه کند گر نکند هر گدائي که مقيم در سلطان گردد روي در حضرت سلطان چه کند گر نکند بينوائي که برو لشکريان جور کنند تکيه بر خار مغيلان چه کند گر نکند طالب وصل حرم در شب تاريک رحيل دلم آهنگ سپاهان چه کند گر نکند آن نگارين مبرقع چو کند ميل عراق در سر يوسف کنعان چه کند گر نکند چون زليخا دلش از دست بشد ملکت...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جان وطن بر در جانان چه کند گر نکند
جان وطن بر در جانان چه کند گر نکند
جان وطن بر در جانان چه کند گر نکند

شاعر : خواجوي کرماني

تن خاکي طلب جان چه کند گر نکندجان وطن بر در جانان چه کند گر نکند
روز و شب خدمت دربان چه کند گر نکندهر گدائي که مقيم در سلطان گردد
روي در حضرت سلطان چه کند گر نکندبينوائي که برو لشکريان جور کنند
تکيه بر خار مغيلان چه کند گر نکندطالب وصل حرم در شب تاريک رحيل
دلم آهنگ سپاهان چه کند گر نکندآن نگارين مبرقع چو کند ميل عراق
در سر يوسف کنعان چه کند گر نکندچون زليخا دلش از دست بشد ملکت مصر
صبحدم عزم گلستان چه کند گر نکندهر که در پاي گلش برگ صبوحي باشد
گرد رخسار تو دوران چه کند گر نکندزلف سرگشته که بر روي تو گشت آشفته
هر که خنجر خورد افغان چه کند گر نکندنتواند که ز هجر تو ننالد خواجو


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.