ساقيان چون دم از شراب زنند شاعر : خواجوي کرماني مطربان چنگ در رباب زنند ساقيان چون دم از شراب زنند بس که بر جامها گلاب زنند گلعذاران به آب ديدهي جام دود در ديدهي سحاب زنند مهر ورزان به آه آتش بار هر نفس راه شيخ و شاب زنند صبح خيزان بنغمهي سحري درشکنج نغوله تاب زنند پسته خندان بفندق مشکين تاب در جان آفتاب زنند چون بگردش در آورند هلال خيمه بر اين دل خراب زنند هر دمم خونيان لشکر عشق حمله آرند و راه خواب زنند هر شبم شبروان...